تداوم بحران در آمریکا

پس از نشست سران بانک مرکزی آمریکا و پیش بینی هایی مبنی بر بحران مالی در این کشور, اعلام نشدن سیاستهای جدیدی برای تقویت اقتصاد این کشور, ارزش دلار مجدداً افت کرد

پس از نشست سران بانک مرکزی آمریکا و پیش بینی هایی مبنی بر بحران مالی در این کشور، اعلام نشدن سیاستهای جدیدی برای تقویت اقتصاد این کشور، ارزش دلار مجدداً افت کرد.

به گزارش خبرگزاری ها، بانک فدرال آمریکا در بیانیه ای نگرانی خود را نسبت به رشد کند اقتصادی و سطوح بالای نرخ تورم اعلام کرد و گفت برای مقابله با این مشکل در کوتاه مدت می توان دلار را به بازارهای اقتصادی تزریق کرد تا بتوان حمایت از بازسازی اقتصادی و کاهش نرخ تورم را کنترل کرد.

یکی دیگر از علل سقوط ارزش دلار، برداشت ذخایر از خزانه داری و رشد بدهی های ایالات متحده اعلام شده که با وجود این مشکلات سرمایه گذاران به سمت بازارهای ژاپنی سوق پیدا کرده اند.

نرخ بیکاری ۵/۹ درصدی و کاهش رشد اقتصادی به ۶/۱ درصد در سه ماهه دوم سال ۲۰۱۰ نگرانی ها در خصوص وضعیت شکننده آمریکا را تشدید کرده است.

اوباما رئیس جمهور آمریکا گفته است اقتصاد آمریکا در حال رشد است ولی سرعت رشد اقتصادی ما به اندازه ای نیست که بتوانیم نرخ بیکاری را به سرعت کاهش دهیم و سایر مشکلات اقتصادی کشور را حل کنیم.

«مایکل اسنایدر» یکی از کارشناسان اقتصادی آمریکا می گوید: ده ها مشکل در اقتصاد آمریکا وجود دارد که تبدیل به بحران شده و هرکدام از آنها می تواند انفجار بزرگی در اقتصاد این کشور انجام دهد.

نشت نفت در خلیج مکزیک به عنوان بدترین رویداد زیست محیطی آمریکا است که به بدترین فاجعه اقتصادی در تاریخ این کشور لقب گرفته است.

سقوط ارزش مسکن که از بحران وام مسکن بدون پشتوانه ناشی می شود باعث شده بسیاری از کسانی که قادر به پرداخت اقساط خود نیستند، خانه شان توسط بانکها تملک شود و به جمع بی خانمان ها بپیوندند.

مهاجرت غیرقانونی یکی دیگر از مشکلاتی است که اقتصاد آمریکا با آن دست به گریبان است. تخمین زده می شود که حدود ۳۰میلیون مهاجر غیرقانونی در این کشور وجود دارد، که مثل هر انسان دیگر نیاز به کار، غذا و مسکن دارد.

این کارشناس اقتصادی مشکلات اقتصادی آمریکا را با ۱۹هزار و ۶۰۰ میلیارد دلار بدهی به کوه بزرگی تشبیه می کند و معتقد است دولت مردان آمریکا برای فرار از این مشکلات با لشکرکشی به دیگر کشورها و به هدر دادن سرمایه های ملی بزرگترین تهدید برای اقتصاد کشور هستند.

اوباما و حزب دموکرات آمریکا در آستانه برگزاری انتخابات میان دوره ای کنگره با چالش بزرگی برای جلب اعتماد مردم روبرو هستند. به نظر می رسد مسایل اقتصادی مهمترین اولویت رأی دهندگان آمریکایی در انتخابات ۲ نوامبر خواهد بود، زیرا مردم این کشور نسبت به عملکرد اقتصادی دولت اوباما ناامید شده اند و میزان محبوبیت وی به پایین ترین حد خود در ۲۱ ماه گذشته رسیده است.

● ورشکستگی مؤسسات اعتباری

مردم ایالتهای مختلف آمریکا این روزها شاهد اخبار تکان دهنده ای از مشکلات اقتصادی هستند که بصورت مستقیم در زندگی روزمره آنها اثر دارد.

خبر تعطیلی سه اتحادیه اعتباری، با سرمایه ای بالغ بر ۱۶ میلیارد دلار به دلیل ورشکستگی، تحلیلگران آمریکایی را بر آن داشت تا به این نتیجه برسند که ادامه روند ورشکستگی بانکها و نهادهای مالی در آمریکا، نشان دهنده تداوم بحران در نظام مالی این کشور است که از سال ۲۰۰۷ شروع شد.

خبر دیگر این که از ابتدای سال ۲۰۱۰ میلادی تاکنون ۱۲۷ بانک در آمریکا به دلیل ورشکستگی تعطیل شدند.

براساس این گزارش تعداد بانکهای مشکل دار آمریکایی نیز در سه ماه دوم سال ۲۰۱۰ به بیش از ۸۲۹ بانک رسیده است در حالی که این رقم در سه ماه اول سال ۲۰۱۰ کمتر از ۷۷۵ مورد بوده است.

نگرانی در مورد مشکلات اقتصادی آمریکا را نمی توان با صبوری برای رسیدن به روند مستحکم بهبودی شرایط اقتصادی فرو نشاند، روند کوچک شدن اقتصاد آمریکا یک سال پیش متوقف شد اما مشکل مالی و اقتصادی این کشور از همیشه پررنگ تر است، چرا نرخ بیکاری آمریکا همچنان بالا است؟ شایع ترین نظریه در بین سیاستمداران این است که نرخ بیکاری نتیجه ضعف اقتصاد ایالات متحده است. مردم آمریکا بیکارند چون رکود اقتصادی عمیق و روند بهبودی شرایط بسیار کند است و تقاضای بیشتر در نهایت این مشکل را چند برابر خواهد کرد.

اگر بحران امروز اقتصاد آمریکا را با بحران بزرگ سال ۱۹۲۹ میلادی مقایسه کنیم به این نتیجه خواهیم رسید که بحران یادآور رکود عظیم دهه ۱۹۳۰ آمریکا است که در آن نرخ بیکاری به ۳۰درصد رسید و تولید داخلی تقریباً نیمی از ارزش خود را از دست داد.

بحرانی که درباره آن داستانها نوشتند و فیلم ها ساختند. در هر دو بحران بسیاری از مؤسسات بانکی، بیمه و اعتباری در مدت بسیار کوتاهی سقوط کردند.

شرایط اخیر بازارهای آمریکا شباهت زیادی به شرایط دهه ۱۹۳۰ دارد، نرخ بازگشت اوراق قرضه سه ماهه بانکی بسیار پایین است. بانکها به دلیل هجوم سرمایه گذاران برای برداشت پول از حسابهایشان با کمبود نقدینگی مواجه هستند و از اعطای وام خودداری می کنند، همین امر باعث شده که سیاست پولی برای مقابله با رکود احتمالی غیرمؤثر شود، البته بانک مرکزی آمریکا این روزها بسیار فعال است اما بیشتر فعالیتش متمرکز بر سیاستهای مالی است و نه پولی. مثلا بدست گرفتن کنترل بانکها که باید بوسیله وزارت خزانه داری آمریکا انجام شود به هیچ وجه از جنس سیاستهای پولی نیست.

بدلیل اینکه وزارت خزانه داری برای دخالت در سیستم بانکی و خرید بدهیهای بانکی نیاز به مجوز کنگره دارد عملا کاری از دستش برنمی آید.

در پایان به گفته کارشناسان طی یک دهه اخیر اقتصاد آمریکا شبیه به ورزشکاری پا به سن گذاشته می ماند هر آسیبی که به بدنه آن وارد شود دردناک تر است و برای بهبودی نیاز به زمان بیشتری دارد و همین امر نگرانیها در مورد وقوع انقباضی که قاره اروپا در دهه ۸۰ میلادی از آن ضربه خورد، رو به افزایش است.

سید کریم بحرینی