دوشنبه, ۱۸ تیر, ۱۴۰۳ / 8 July, 2024
تحول سیاست خارجی آلمان, چشم انداز روابط با ایران
آلمان به طور سنتی، از شاخصترین قدرتهای سیاسی معاصر قارهٔ اروپا بوده است و نقش عمدهای در جنگهای سی ساله، جنگهای نیمه دوم قرن نوزدهم (وحدت رایش آلمان) و جنگهای جهانی اول و دوم بر عهده داشته است. در دورهٔ جنگ سرد، اروپا به قدرت اقتصادی منطقهای و شریك كوچكتر حوزهٔ آتلانتیك و آمریكا به قدرت ژئوپولیتیك تبدیل گردید. آلمان نیز به موازات این تحول در عرصههای سیاسی و نظامی استقلال خود را از دست داد و حاكمیت آن به تصمیمات ایالات متحده آمریكا، شوروی و قدرتهای بزرگ اروپایی همچون فرانسه وانگلیس گره خورد. هدف اولیه از شكلگیری جامعهٔ اقتصادی اروپا نیز احاطه، محدودسازی و مهار توانمندیهای سیاسی و نظامی بالقوه آلمان و ممانعت از احیای موقعیت و بازخیزی این كشور بود. اما آلمان در این فرآیند با تبدیل شدن به شاگرد ممتاز ناتو و مشاركت قدرتمندانه در مبادلات اقتصادی بازار مشترك و پیشبرد سیاست نگرش به شرق توانست از امكاناتی برخوردار شود كه توجه كلیهٔ كشورهای جهان را به خود برانگیزد.
این امر سبب شد تا با فروپاشی شوروی و زوال نظام دو قطبی، آلمان با نیل به وحدت مجدد از محدودیتهای سنتی رها گردد و با گسترش و تعمیم آزادی عمل خود در عرصههای اقتصادی و صنعتی به عرصهٔ سیاسی، به تدریج به قدرتی ممتاز در قاره اروپا مبدل شود. به عبارت دیگر، آلمان نه تنها در پرتو تمهیدات اروپائیان در قالب جامعهٔ اروپا مهار نشد بلكه توانست رهبری اقتصادی اتحادیه اروپایی را نیز بر عهده گیرد و گام بلند و شتابانی را برای گسست از الزامات سنتی و تبدیل توان اقتصادی و صنعتی خود به قدرت سیاسی و نظامی بردارد. با این حال، نباید از نظر دور داشت كه آلمان تا رسیدن به یك قدرت سیاسی مستقل و تأثیرگذار بر سیاست بینالملل فاصله دارد.
●مراحل گذار در سیاست خارجی آلمان
در یك تقسیمبندی اجمالی، میتوان سیاست خارجی آلمان را به سه دورهٔ زمانی مختلف بخشبندی نمود:
۱- مرحلهٔ نخست كه از سال ۱۸۷۱ شروع و با خاتمه جنگ جهانی دوم پایان یافت، دوران تشكیل امپراتوری آلمان و تبدیل این كشور به مركز ثقل سیاست و قدرت در اروپای قارهای میباشد، هر چند كه با پیروزی متفقین در جنگ جهانی دوم، حیات سیاست خارجی ناسیونالیستی آلمان نیز پایان پذیرفت.
۲- اما دوران جنگ سرد را باید دوره دوم یا مرحله بازآفرینی در سیاست خارجی آلمان در نظر گرفت. آلمان در این دوران با پذیرش اجباری سه واقعیت مهم روبرو گردید:
الف) شكست در جنگ و قبول تبعات آن
ب ) موافقت با چتر نظارتی دو ابرقدرت (آمریكا و شوروی) بر این كشور
ج ) خروج حیطههای سه گانهٔ سیاست خارجی، امنیت داخلی و امنیت مرزها از اختیارات دولت
در این دوره اگر چه آلمان به واقعیتهای فوق تن در داد، اما این مسأله نتوانست به طور كامل مانع از دمیده شدن روح استقلال عمل در عرصهٔ سیاست خارجی این كشور گردد. همچنان كه رهبران آلمان علاوه بر حمایت از تعمیق روند همگرایی این كشور در ساختارهای امنیتی و اقتصادی اروپا، نظیر ناتو و جامعهٔ اقتصادی اروپا تلاش نمودند تا در قالب سیاست نگاه به شرق كه بنیانگذار آن هلموت اشمیت صدراعظم این كشور بود، روابط ویژهای را با دول اروپای شرقی آغاز نمایند؛ سیاستی كه متعاقباً توسط هلموت كهل تقویت شد.
۳- مرحلهٔ سوم كه دوران پس از جنگ سرد و وحدت آلمان را در برمیگیرد، مرحله بازخیزی سیاست خارجی آلمان به شمار میآید. در نسل سوم این سیاست كه یادآور دوران شكوفایی سیاست خارجی آلمان به رهبری بیسمارك، صدراعظم وقت گیوم اول در دههٔ ۱۸۷۰ میباشد، رهبران این كشور میكوشند تا توان اقتصادی ممتاز خود را به یك قدرت سیاسی تبدیل نمایند.
با برچیده شدن دیوار برلین، هلموت كهل صدراعظم وقت آلمان در نیمهٔ نخست دههٔ ۱۹۹۰، برنامههای مهمی را در صدر دستور كار خود قرار داد. بازنگری در قانون اساسی، تقویت روابط با فرانسه و انتقال پایتخت از بن به برلین از اهم این برنامهها بودند. در حقیقت، وی با انتقال پایتخت به برلین، تلاش نمود تا خلاء ناشی از فروپاشی شوروی را در بلوك شرق پر كند. به همین منظور، وی قانونی را موسوم به قانون بازسازی آلمان شرقی از تصویب مجلس آلمان گذراند كه براساس آن، آلمان توانست زمینههای جذب و جلب نظر دیگر دول اروپای شرقی را فراهم نماید. كهل با تكیه بر توان اقتصادی بالای این كشور موفق شد تا برلین را بازسازی نماید. وی به موازات اتحاد دو آلمان، در سیاست خارجی، شیوهای تهاجمی را آغاز نمود. اگر چه شناسایی كرواسی توسط آلمان از اشتباهات فاحش كهل به شمار میآید، اما این مسأله خود گویای دور جدیدی از جاهطلبیهای فرامرزی این كشور قلمداد میگردد. علیرغم آنكه كهل روابط شخصی خوبی با میتران، رئیس جمهوری وقت فرانسه نداشت، ولی به منظور سنگینتر كردن وزن آلمان در دیپلماسی اروپا، تحكیم روابط با فرانسه را در صدر دستور كار سیاست خارجی آلمان قرار داد. در حقیقت، ورود آلمان به جرگهٔ اروپا، استقلال سیاسی این كشور را نیز پررنگتر نمود.
● بازخیزش در سیاست خارجی
دههٔ ۱۹۹۰ را باید دوره آغاز تلاشها جهت عادی سازی سیاست خارجی آلمان توسط رهبران این كشور به شمار آورد. اگر چه بنیانگذار اصلی این روندْ هلموت كهل میباشد، اما در حقیقت با تشكیل دولت ائتلافی سوسیال دموكرات و سبزها به رهبری گرهارد شرودر در سال ۱۹۹۸ بود كه این روند رنگ و جوهر پیدا كرد. از این دوره به بعد همواره رهبران برلین كوشیدهاند تا هویتی جدید اما مستقل برای سیاست خارجی آلمان ارائه داده و خصوصیت جهانگرایانهای به این سیاست ببخشند.
دور شدن تدریجی آلمان از آمریكا و نزدیكی هر چه بیشتر به دیگر مراكز قدرت همچون اتحادیه اروپایی، فرانسه، روسیه و چین، نشانههایی آشكار از تجلی یافتن روح ناسیونالیسم و استقلال عمل در سیاست خارجی آلمان جدید به حساب میآیند.
برخلاف كهل كه چندان مایل به حضور نظامی آلمان در عملیات بینالمللی حفظ صلح نبود و دقیقاَ به همین خاطر آلمان در زمان این صدراعظم از اعزام نیرو به مأموریتهای بینالمللی از جمله بحران عراق ۱- ۱۹۹۰ خودداری ورزید، شرودر تلاش نمود تا با عادی كردن سیاست خارجی این كشور، بار دیگر نیروی نظامی را به عنوان ابزاری در خدمت سیاست خارجی آلمان در آورد. مشاركت نیروی هوایی آلمان در عملیات بمباران هوایی كوزوو به رهبری ناتو در ۱۹۹۹، اعزام نیروی ویژه برای شركت در ائتلاف ضد طالبان در افغانستان به مدت ۲ سال، استقرار نیروی نظامی در مناطقی همچون بوسنی،كوزوو و افغانستان نمونههایی از آغاز دوبارهٔ تجربه نظامیگری در آلمان جدید و فرآیند عادی شدن سیاست خارجی این كشور قلمداد میشود. در ادامهٔ این فرآیند، دولت شرودر با تأكید بر منافع ملی آلمان تلاش مینماید تا سیاست فعال و واقعگرایانهای را در قلمرو سیاست بینالملل تعقیب نماید. در این چارچوب، آلمان اعلام مینماید كه دیگر حاضر نیست رئیس اداره پرداخت اتحادیهٔ اروپایی باشد. همچنین، این كشور با چرخش در موضع سنتی خود در قبال لزوم تخصیص یكی از كرسیهای دائم شورای امنیت به اتحادیه اروپایی، بر حق آلمان در دستیابی به این كرسی تأكید میورزد.
در خصوص مسائل بینالمللی، برلین كوشید تا از رهگذر فاصلهگیری تدریجی از ایالات متحده آمریكا و نزدیكی بیشتر به پاریس، مسكو و چین در سیاست خارجی خود نوعی استقلال نسبی و در عین حال توازن ایجاد كند. مخالفت با اقدام نظامی آمریكا در عراق هماهنگ با دولتهای فرانسه، روسیه و چین، نمونهٔ آشكاری از این مدعا میباشد. وابستگی آلمان به انرژی روسیه، اهمیت ژئواستراتژیك روسیه، برخورداری دو كشور از تاریخ مشترك و نیز روابط شخصی حسنه میان پوتین و شرودر سبب شده بود مناسبات ویژهای میان برلین و مسكو برقرار گردد؛ مناسباتی كه با تولید نگرانی میان دولتهای اروپای شرقیای كه به تازگی به عضویت اتحادیه اروپایی درآمده بودند، آنها را به سمت نزدیكی بیشتر به سمت ایالات متحده آمریكا سوق داد. در این رابطه، شرودر و شیراك در شرایطی دعوت پوتین در ژوئیه ۲۰۰۵ را برای حضور در جشن هفتصد و پنجاهمین سالگرد پایهگذاری كالینینگراد قبول نمودند كه از سوی روسیه هیچ دعوتی از رهبران لهستان و لیتوانی علیرغم داشتن مرز مشترك با این منطقه صورت نگرفته بود.
علاوه بر این، مقامات برلین آشكارا اعلام نمودند كه منافع تجاری محرك اصلی روابط آلمان با چین میباشد. آلمان حتی سعی نمود تا به كمك فرانسه تحریمهای تسلیحاتی اتحادیهٔ اروپایی علیه چین را بردارد. این سیاست اگر چه با موفقیتهایی همراه بوده است، اما هنوز به نتیجهٔ كامل نرسیده و همچنان چین در تحریم تسلیحاتی اتحادیهٔ اروپا به سر میبرد. تلاش آلمان در این زمینه حاوی دو نكته است:
نخست، مقامات برلین تلاش و تقاضا برای لغو قانون منع صدور تسلیحات اتحادیه به چین را بدون هماهنگی و مذاكرهٔ قبلی با ایالات متحده آمریكا صورت دادند كه این مسأله خود موجبات ناخرسندی هر چه بیشتر واشنگتن را در پی داشت. دوم، علیرغم آنكه چین همواره از سوی ایالات متحده آمریكا و اتحادیهٔ اروپا به دلیل عدم رعایت استانداردهای دموكراسی و حقوق بشر در داخل كشور تحت فشار میباشد، دولت آلمان تلاش برای لغو قانون اروپایی منع صدور تسلیحات به چین را بدون تقاضا از این كشور جهت رعایت استانداردهای فوقالذكر و آزادی زندانیان سیاسی صورت داد.
با توجه به آنچه گفته شد، آلمان در دورهٔ بعد از جنگ سرد و پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، نوعی دورهٔ انتقالی و گذار را در عرصههای سیاست خارجی اروپایی و منطقهای خود طی مینماید. سیاست خارجی آلمان، حالتی بینابین یافته است زیرا از سویی قالبها و كلیشههای كهن نظیر: قدرت اقتصادی صنعتی دیگر برای توصیف مشخصهها و ویژگیهای سیاست خارجی این كشور نابسنده و نارسا میباشند و از سوی دیگر، هنوز مؤلفههای سیاست خارجی این كشور كاملاً تعریف، تثبیت ونهادینه نشده است بلكه در حال شكلگیری میباشد. توجه به این وضعیت در تنظیم روابط سیاسی با آلمان حائز اهمیت میباشد.
در سیاست خارجی نوظهور آلمان نوعی منطق تداوم همراه با تغییركاملاً مشهود است. اگر چه از دورهٔ پس از جنگ جهانی دوم تاكنون، محور آلمان - فرانسه، نیروی محركه همگرایی اقتصادی، سیاسی اروپایی بوده است، اما این موضوع هیچ گاه سبب از بین رفتن ترس سنتی فرانسه از این كشور نگردیده است. در حال حاضر، مهمترین دغدغهٔ قدرتهای اروپایی، حفظ توازن قوا با آلمان به شمار میرود. تلاش فرانسه برای حفظ موقعیت برابر با آلمان در نهادهای اروپایی (پارلمان و شورای اتحادیهٔ اروپایی) در اجلاس سال ۲۰۰۰ نیس و همچنین نگرانی انگلیس از جایگزینی آلمان به جای این كشور در مقام متحد ویژه و استراتژیك واشنگتن در قارهٔ اروپا، بیانگر این نگرانیهاست. آمریكا نیز برای جلوگیری از تبدیل آلمان به رقیب همتراز در اورآسیا به مهار برلین در چارچوب ناتو میاندیشد، زیرا هدف از گسترش جغرافیایی ناتو علاوه بر حفظ هژمونی استراتژیك آمریكا در قارهٔ اروپا، مهار روسیه و آلمان و عدم تبدیل آنها به قدرتهای بالقوه برتر و تهدید كننده در معادلات حوزهٔ اورآسیا ارزیابی شده است. آلمانیها نیز برای غلبه بر بدگمانیهای آمریكا و متحدان اروپایی خود، همگرایی در اتحادیهٔ اروپایی و ناتو را به هدف اصلی سیاست خارجی این كشور تبدیل نموده و از این رهگذر با توجه به موقعیت برتر خود از جایگاه تعیین كنندهای در این دو نهاد اروپایی و آتلانتیكی برخوردار شدهاند. علاوه بر این، روسیه، اروپای شرقی و مركزی، بالتیك و تا حدودی بالكان عملاً به عرصههای قدرت نمایی و حضور اقتصادی، تجاری و تا حدودی سیاسی آلمان مبدل شده است. حوزههای خلیج فارس، خاورمیانه، آسیای مركزی و قفقاز نیز از علایق استراتژیك، اقتصادی و فرهنگی آلمان محسوب میگردد. آلمان در دورهٔ بعد از جنگ سرد تمرین در عرصهٔ سیاست خارجی را در این مناطق آغاز نموده است.
نویسنده:شمس الدین خارقانی
منبع: www.csr.ir
مسعود پزشکیان ایران انتخابات انتخابات ریاست جمهوری پزشکیان انتخابات ریاست جمهوری 1403 سعید جلیلی دولت چهاردهم رئیس جمهور انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ انتخابات 1403
آلودگی هوا تهران کنکور هواشناسی قتل شهرداری تهران سلامت آموزش و پرورش سازمان هواشناسی پلیس راهور قوه قضاییه پلیس
بانک مرکزی قیمت خودرو تورم قیمت دلار قیمت طلا خودرو بورس بازار خودرو بازار سرمایه حقوق بازنشستگان دلار واردات خودرو
تلویزیون عاشورا کربلا کتاب امام حسین (ع) سینمای ایران تئاتر رامبد جوان سینما هنرمندان
کنکور ۱۴۰۳ طب سنتی باتری
رژیم صهیونیستی غزه فلسطین جنگ غزه اسرائیل روسیه آمریکا انگلیس جو بایدن چین فرانسه حماس
فوتبال پرسپولیس استقلال یورو 2024 خوان کارلوس گاریدو باشگاه پرسپولیس لیگ برتر علیرضا بیرانوند نقل و انتقالات لیگ برتر تیم ملی آلمان تیم ملی اسپانیا ترکیه
هوش مصنوعی سامسونگ ناسا فناوری
رژیم غذایی تب دانگ ویتامین کاهش وزن آلزایمر پوکی استخوان سردرد تناسب اندام