دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

« بازی بزرگ » در آن سوی خزر


« بازی بزرگ » در آن سوی خزر

نبرد بر سر گوهر تاج و تخت آن روز بریتانیا, یك قرن به درازا انجامید و در سال ۱۹۰۷ هنگامی پایان یافت كه لندن و سن پترزبورگ با ایجاد سپر حائلی میان خود یعنی افغانستان بر سر تقسیم مناطق نفوذ به توافق رسیدند این توافق تا سال ۱۹۹۱ بر پا بود

« بازی بزرگ » اینك به اوج هیجان خود رسیده است.این بار، برد آن در گرو نفت و گاز است.اما تقاضا برای دریافت مواد سوختی، به خودی خود توضیحی بر نبردی نیست كه قدرت های بزرگ به آن تن داده اند تا بر معادن جمهوری های پیشین شوروی در آسیای میانه و قفقاز دست اندازند؛ جمهوری هایی كه با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ از حیطه تصرف مسكو بیرون آمدند. بدین گونه طلای سیاه و طلای خاكستری، همچون ابزار كارزار جلوه می كنند كه به قصد كسب نفوذ برای كنترل مركز دو قاره به هم پیوسته اروپا و آسیا درگرفته است.با پادر میانی شركت های عمده نفتی* لوله های نفت همانند طناب های درازی است كه به قدرت های بزرگ امكان داده ۸ كشور تازه استقلال یافته منطقه را به بندر گاه ژئواستراتژیك خود وصل كنند.

«بازی بزرگ» اصطلاحی كه در قرن ۱۹ با رمان كیم نوشته «رودیاردكیپلینگ » سر زبان ها افتاد.آن روز این واژه به پیكار قدرت های بزرگ برای یافتن نفوذ اطلاق می شد كه بسیاری از جنبه های آن به آنچه در دنیای امروز می گذرد شبیه بود .داوبازی در آن زمان سرزمین هایی بود كه هند خوانده می شد و روسیه تزاری بدان چشم طمع دوخته بود.

نبرد بر سر گوهر تاج و تخت آن روز بریتانیا، یك قرن به درازا انجامید و در سال ۱۹۰۷ هنگامی پایان یافت كه لندن و سن پترزبورگ با ایجاد سپر حائلی میان خود - یعنی افغانستان - بر سر تقسیم مناطق نفوذ به توافق رسیدند. این توافق تا سال ۱۹۹۱ بر پا بود.

مراد بیك ایمانعلی اف دیپلمات پیشین قرقیز (و پیش از آن دیپلمات شوروی) كه مدیر مؤسسه سیاست دولتی در بیشكك (قرقیزستان) است، شرح می دهد كه «اگر امروز روش ها و اندیشه هایی كه به نام آنها قدرت ها دست به كار می شوند، دگرگون شده و اگر بازیگران همان بازیگران پیشین نباشند، هدف غایی همچنان پابرجاست.مسأله بر سر استعمار آسیای مركزی به این یا آن شیوه است تا یكی نفوذ دیگری را خنثی كند. درست است كه آنها جویای گاز و نفت برای منافع خویش هستند اما آن را چون وسیله اعمال نفوذ خود نیز می بینند.»

از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی، كشور های تازه استقلال یافته، نفت را وسیله ای برای تأمین بودجه و تقویت استقلال خویش در برابر مسكو یافته اند.شركت آمریكایی شورون در پایان دهه ۱۹۷۰ به ذخیره های نفت تنگیز ،یكی از بزرگ ترین معادن جهان كه در غرب قزاقستان قرار دارد چشم دوخته بودند.در سال ۱۹۹۳ این شركت ۵۰ درصد آن را به دست آورد.

در كناره دیگر دریای خزر «حیدر علی اف » رئیس جمهوری آذربایجان در سال ۱۹۹۲ « قرارداد قرن » را با شركت های نفتی بیگانه برای بهره برداری از میدان نفتی «گونشلی - چراغ- آذری» امضا كرد.

این در حالی بود كه خشم روسیه فروكش نمی كرد چرا كه نفت دریای خزر را از چنگ وی به در آورده بودند.مسكو در مخالفت با باكو ، زمانی مسأله نبود وضعیت حقوقی خزر را پیش كشید كه كسی نمی داند كه آیا این حوزه دریاچه است و یا دریا.مسكو امیدوار بود كه اوضاع با علی اف بهتر پیش رود تا با سلف وی ابوالفضل ایلچی بیگ - نخستین رئیس جمهوری آذربایجان استقلال یافته كه ملی گرایی ضد روس بود و در سال ۱۹۹۳ چند روز پیش از آن كه قراردادهای مهمی را با كمپانی های عمده «آنگلوساكسون » امضا كند با كودتایی سرنگون شد -.علی اف افسر پیشین كا گ ب و عضو پیشین دفتر سیاسی (پولیت بورو ) كه پیچ و مهره های نظام شوروی را با باریك بینی می شناخت، پنهانی مذاكراتی را با شركت های نفتی روسی آغاز كرده بود تا زمینه مناسبی برای همكاری با مسكو بیابد. در نتیجه لوك اویل روسیه، ۱۰ درصد كنسرسیوم گونشلی - چراغ- آذری را بدست آورد .

شرق و غرب ربودن معادن ناحیه از چنگ یكدیگر را آغاز كردند .در سال های دهه ۱۹۹۰ ایالات متحده برای توجیه رخنه خویش در حوزه خزر، برآورد میزان ذخیره های مواد سوختی را كه این دریا در خود جای داده است، بیش از آن چه بود وانمود ساخت و از ۲۴۳ میلیارد بشكه نفت سخن به میان آورد، یعنی اندكی كمتر از حجم منابع عربستان سعودی.

امروز برآورد می شود كه ذخیره های نفتی این دریاچه، ۵۰ میلیارد بشكه و ذخیره های گازی آن ۹ هزار میلیارد متر مكعب است، یعنی میزانی برابر ۴درصد تا ۵درصد از ذخیره های جهان.

به قول استیو لوین روزنامه نگار آمریكایی كه این مسائل را از آغاز دهه ۱۹۹۰ پیگیری كرده، اگر ایالات متحده به چنین لاف بزرگی دست یابد از آن رو بود كه می خواست كه به هر قیمتی شده خط لوله باكو - تفلیس - جیهان را بسازد.برای تحقق چنین هدفی دست به هر كاری زد... مسأله آمریكا آن بود كه جلو توسعه نفوذ شوروی را بگیرد یا آن را دشوارتر سازد. نمی دانم تا چه اندازه می دانستند كه مبالغه می كنند.

زمانه ای كه با حضور نظامی آمریكا و زنجیره ای از انقلابات رنگین زیر و رو شده است، مسكو جناح های مدافع خود را تقویت می كند:

این بازی نفوذ دور برداشته است.به دنبال سوء قصد های ۱۱ سپتامبر و برای حمایت از « جنگ بر ضد تروریسم » در افغانستان، نظامیان آمریكایی به سرزمین های اتحاد شوروی پیشین گام نهاده اند.واشنگتن با رضایت روسیه ای تضعیف شده، پایگاه هایی را در قرقیزستان و ازبكستان بر پا كرده و قول داده بود كه به مجرد آن كه به اصطلاح خطر اسلامی ریشه كن شود، از این پایگاه ها بیرون رود.لوتز كلومن خبرنگار پیشین جنگ عقیده دارد كه بوش از این اردو كشی عظیم در آسیای مركزی بهره جسته است تا كار پیروزی بر ضد روسیه در جنگ سرد را تمام كند، جلوی نفوذ چین را بگیرد و گره كوری در كار ایرانی ها افكند.

واشنگتن همچنین نقش سرنوشت سازی را در «انقلاب های رنگین » گرجستان (۲۰۰۳)، اوكراین (۲۰۰۴) و قرقیزستان (۲۰۰۵) بازی كرده كه هركدام ناكامی و شكست سهمگینی برای مسكو به بار آورده است. برخی از حكومت های فردگرای منطقه كه از واژگونی پیاپی حكومت ها به هراس افتاده بودند از ایالات متحده روی گرداندند و خود را به روسیه و چین نزدیك ساختند.به تدریج از زمانی كه پكن خود را وارد امور آسیای مركزی كرد و اروپا در پی جنگ گاز میان روسیه و اوكراین در ژانویه ۲۰۰۶ طرح های دست اندازی خود به « طلای خاكستری » دریای خزر را شتاب بخشید، در واقع بازی پیچیده تر شده است.نفت، امنیت، جنگ نفوذ و نبرد عقیدتی، باید در همه این زمینه ها قمار كرد تا بتوان از معركه « بازی بزرگ » سر به سلامت در برد.

در این زور آزمایی، روسیه در آغاز برتری قاطع داشت. در سال ۱۹۹۱ همه خطوط لوله ای كه به كشور های تازه استقلال یافته امكان انتقال مواد سوختی می داد در اختیار مسكو بود.اما كارگزاران دستگاه حزب كه تازه رئیس جمهوری شده بودند می كوشیدند كه تنها به روسیه اتكا نكنند. از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی نیم دو جینی از خطوط لوله ای كه كشیده شده است، از سرزمین برادر بزرگ نمی گذرند.مسكو بدین سان سیطره سیاسی و اقتصادی خود را از دست داده است.

نمونه تركمنستان نمایانگر روابط روسیه با تیول های پیشین خود است.از ۵۰ میلیارد متر مكعب گازی كه این كشور در سال ۲۰۰۶ بهره برداری كرده، ۴۰ متر مكعب آن را به مسكو فروخته است، زیرا گزینه دیگری نداشته است.

رژیس ژانته** ـ ترجمه : مهین صمدی

* این شركت ها كه پیش تر به ۷ خواهران ( عنوان كتاب آنتونی سمپسون : كمپانی های نفتی و جهانی كه آنها شكل می دهند، انتشارات وایكینگ نیویورك ۱۹۷۵) معروف بودند پس از ادغام های پیاپی اینك عبارتند از : اكسون موبایل، رویال داچ شل، بریتیش پترولیوم ، توتال، شورون، كونوكو فیلیپس .

** روزنامه نگار مستقل قرقیزستان ( بیشكك).


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.