جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

دلباخته فضیلت ومعنویت


دلباخته فضیلت ومعنویت

به مناسبت سالروز وفات حضرت خدیجه کبری س

سخن ازخدیجه(س) سخن از یک دنیا عظمت و پایداری و استقامت در راه هدف است . قلم فرسایی درباره کسی که خداوند بر او سلام و درود فرستاد بحق ،بسی مشکل است اما به مصداق " مالا یدرک کله لایترک کله " به بررسی گوشه‌هایی از شخصیت و زندگی این بزرگ بانو می‌پردازیم؛

یکم) خدیجه (س) ۶۸ سال قبل از هجرت به دنیا آمد . خانواده‌ای که خدیجه را پرورش داد، از نظر شرافت خانوادگی و نسبت‌های خویشاوندی در شمار بزرگ‌ترین قبیله‌های عرب جای داشت.

این خاندان در همه حجاز نفوذ داشت. آثار بزرگی و نجابت و شرافت از کردار و گفتار خدیجه پیدا بود. خدیجه از قبیله هاشم بود پدر و اقوامش از ثروتمندان قریش بودند. پدرش خویلد بن اسد قریشی نام داشت. مادرش فاطمه دختر زائد بن اصم بود؛ که سلسله آنها از " لوی" با پیغمبر اکرم(ص) و سایر هاشمیان مشترک می‌شود. خدیجه از طرف پدر با رسول خدا (ص)عموزاده بود و نسب هردوبه " قصی بن کلاب" می‌رسد. او از خانواده‌های اصیل واشراف مکه است. تولد او نیز در مکه و چندین سال قبل از "عام الفیل" بوده است. به روایتی پدرش قبل از جنگهای فجار کشته شد و خدیجه را در دنیای پرآشوب آن روزگار تنها گذاشت.

دوم) از سرنوشت خدیجه(س) و نحوه زندگانی وی تا قبل از سنین میانسالی،اطلاع دقیقی در دست نیست اما آنچه مسلم می‌نماید این است که او در دوران طفولیت تجربیاتی گرانسنگ اندوخته بود ، شاید پانزده سال بیشتر از عمرش نمی‌گذشت که شاهد هجوم سپاه ابرهه به خانه خدا بود.

اولین متون تاریخی در مورد او به زمانی اشاره دارند که با ترتیب دادن کاروانهای تجاری به کسب درآمد پرداخت . او با مدیریت و درایتی قوی به دور از رسم تجار زمانه که رباخواری را از اصول اولیه کسب ثروت قرارداده بودند به تجارت مضاربه‌ای روی آورد.

اگر چه ستیز خدیجه(س)با تجارت ربوی که گاه تا از دست دادن زن و فرزند بدهکار می‌کشید، خود مقوله ای مهم است. اما تابناکترین صفحات زندگی او زمانی شکل می‌گیرد که با وجود زیبایی ظاهر و برخورداری از تمام صفات عالی زنانه هرگز در جامعه فاسد آن روزگار خود را نباخت و به چنان درجه‌ای از کمال و پاکی دست یافت که به وی لقب " طاهره " دادند.

او از یاری فقرا روی برنمی‌گرداند و خانه‌اش پناهگاه نیازمندان بود " کرم وسخاوت ، دور اندیشی و درایت عفت از وی بانویی پارسا و مورد احترام همگان ساخت . لقب" سیده نساء قریش" که در آن زمان به وی داده شد از نفوذ اجتماعی و عمق احساس احترام مردم به وی پرده برمی‌دارد . کمالات روحی و عقلی وحسن ظاهر وی سبب شد تا گروه کثیری از مردان ، اندیشه همسری او را در سر بپرورانند، " عقبه بن ابی معیط"، " صلت بن شهاب"، "ابوجهل" و "ابوسفیان" از جمله مردان ثروتمند و صاحب نفوذ قریش بودند که از وی خواستگاری کردند اما خدیجه درخواست آنها را با ابراز بی علاقگی به ازدواج رد کرد. او در بخشی ازگفتگوهایش با " ورقه بن نوفل اسد بن عبد العزی " پسر عمویش، نیافتن شخص مورد نظر را دلیل عدم تمایل به ازدواج دانسته است .خدیجه که برآیین حنیف ابراهیم خلیل الله باقی بود، اوقاتی ازروز را با علمای مذهبی می‌گذراند و از سخنان ومعارفشان بهره می‌برد.در این نشستها گاه صحبت از ظهور پیامبری از قریش به میان می‌ آمد که خدیجه را سخت درتفکر فرو می‌برد.

سوم) زمان ازدواج با محمد ( ص) ، ۴۰ سال و یا کمی بیشتر سن داشته است و نیز می‌گویند خدیجه بود که پیشنهاد ازدواج با محمد را مطرح کرد .اینکه معروف است خدیجه طاهره قبل از ازدواج با پیامبر(ص) ۲ بار ازدواج کرده ، صرفا یک گزارش تاریخی است که متضاد آن نیز گزارش شده و در چند کتاب تاریخی آمده :" ان النبی (ص) تزوج بها و کانت عذرا ( پیامبر گرامی با خدیجه ازدواج کرددر حالی‌که خدیجه دوشیزه و باکره بود) ولی مظلومیت مضاعف خدیجه در طول تاریخ بعضی سیره نویسان کم دقت و راویان اولیه مغرض رقم خورده است .

آنان دلیل ازدواج‌های قبلی وی را وجود فرزندانی از آن ازدواج‌ها می‌دانند در حالی‌که کودکان مورد اشاره مورخان ، فرزندان خواهر خدیجه یا فرزندان شوهر خواهر خدیجه از زن دیگر بودند که علی الظاهر بعد از مرگ والدین آنها ( یا هر دلیل دیگری) و فقدان سرپرست ، آن بانوی نمونه، فداکاری ‌کرد، آنها را به نزد خود آورده و به همراه پیامبر گرامی (ص) با تمام محبت از آنها نگهداری می‌کرد و به همین دلیل است که خدیجه علاوه بر صفت طاهره ،دارای لقبی دیگر یعنی " ام الایتام" مادر یتیمان نیز هست. وی این لقب را در رابطه با مادری کردنش در حق آن کودکان کسب کرد.

البته این عنوان را مردم آن دوران به وی دادند و بدیهی است که شخصیت طاهره خدیجه راضی به کاربرد کلمه ایتام و یتیمان نبوده باشند زیرا او فقط مادری کرده بدون هیچ‌ گونه طعن و نیش. حال آنکه در لقب مذکور نوعی بی‌مهری مشاهده می‌شود. به هر جهت این لقب راهرکس به خدیجه داده باشدنشان از روحیه بلند و انسانی خدیجه دارد . حس نوعدوستی ، فداکاری و آزادگی ،همان ویژگیهایی که شوی او نیز در مرتبه بالاتر دارای آن بود .متاسفانه درگزارش بعضی راویان مغرض، نه تنها با انتساب این فرزندان به خدیجه ،ویژگی فداکاری و انسانیت او نادیده گرفته شده ، بلکه همان فرزندان رایکی از دلایل ازدواج‌های قبلی وی قلمدادکرده‌اند.

چهارم) خدیجه این بانوی آگاه و پاک سرشت و این دلباخته فضیلت و معنویت که اعتقاد به حق و حقیقت و تمایل به فضایل و کمالات از خصایص ذاتی او بود ، از همان دوران جوانی نیز یکی از مشهورترین زنان حجاز و عرب به شمار می‌رفت. وی که نخستین زن تاجر عرب ویکی از بزرگترین شخصیت‌های تجاری حجاز بود حتی پیش از اسلام بلکه در تاریخ اعراب و قبایل عرب و در آثار و نوشته‌های مورخین

غیر اسلامی نیز ، به عظمت وتجلیل ، یاد شده است. خدیجه در کار تجارت خود نیز بر اساس همان خصوصیات و خصلت‌های برجسته انسانیش، گام برمی‌داشت. هرگز به تجارت به‌عنوان وسیله‌ای برای کسب درآمدهای سرشار ، به هر طریق و به هر شکل که باشد نگاه نمی‌کرد. هرگز در پی سودجویی ومنفعت طلبی‌های شخصی و بی‌رویه نبود .از این روهمواره سعی داشت که تجارت خود را به دور از آلودگی‌ها و عاری از درآمدهای ناصحیح انجام دهد واز عوایدی که از راه هایی چون احتکار و کم فروشی و گران‌ فروشی و ربا خواری و نظایر آن به دست می‌آید، مصون دارد.

بر این اساس خدیجه هرگز تجارت خود را به این گناهان نابخشودنی آلوده نکرد و داد وستدهایش را جز از راههای مشروع واصولی انجام نداد. همین خصوصیات انسانی و روش و رفتار معقول و منطقی باعث شده بود که اطمینان و اعتماد گروهها و طبقات مختلف مردم به او جلب شود وراه پیشرفت و ترقی از راههای مشروع و افزایش درآمدهای حلال برای او هموار گردد. تاجایی که درباره موفقیت‌های تجاری او و ثروت سرشاری که از این راه به دست آورده بود در تواریخ و متون مختلف نوشته‌اند : " هزاران شتر در دست خدمه و کارکنان خدیجه بود که در اطراف کشورهایی چون مصر، شام وحبشه در راه تجارت ، مشغول رفت و آمد و داد و ستد و نقل و انتقال کالاهای تجاری بودند".

پنجم) خدیجه کبری(س) اموال فراوانی از پدر به ارث برده بود و با آن تجارت می‌کرد و در این راه از مردانی درستکارمدد می‌جست. اموال وی را بیشتر از هشتاد هزار شترکه در مناطق مختلف مانند حبشه و مصر پراکنده بوده نوشته‌اند. اداره کردن چنین مجموعه عظیم تجاری نمایه‌ای از قوت و تدبیر این بانوی بزرگ است.

در بین کسانی که به عنوان کارگزاران امین خدیجه کبری (س) به تجارت پرداخته‌اند ، نام محمد امین (ص) نیز به چشم می‌خورد. ایشان در سن بیست و پنج سالگی برای تجارت رهسپار شام شدند. با چنین سفرهایی برای خدیجه (س) آشنایی با روحیات حضرت رسول(ص) حاصل شد. ایشان با وجود آنکه ثروتمندترین بانوی مکه به شمار می‌رفت و خواستگاران فراوانی از میان مردان ثروتمند داشت با رضایت کامل حاضر به ازدواج با محمد امین (ص) گردید. هرچند این اقدام موجب تمسخر زنان قریش شد ازدواج با مردی فقیر نشانگر آن بود که ایشان ارزش را در وجود کمالات روحی جستجو می‌کند نه در وفور ثروت دنیوی و این درسی است برای همیشه تاریخ.

ازدواج خدیجه با حضرت محمد (ص) چند ماه پس از بازگشت از سفرتجارت شام تحقق یافت . در آن زمان حضرت محمد (ص) ۲۵ سال داشت و خدیجه چهل ساله بود.

مراسم خواستگاری با حضور عموی پیامبر (ص) جناب ابوطالب (ع) و ورقه بن نوفل پسر عموی خدیجه که مردی دانشمند و گریزان از پرستش بت‌ها بود انجام شد.

پس از خواندن خطبه عقد توسط حضرت ابوطالب (ع) پیامبر (ص) از جای برخاسته آماده رفتن شدند. در این هنگام حضرت خدیجه (س) به ایشان عرض کرد: " الی بیتک فبیتی بیتک و انا جاریتک : به سوی خانه خود بیایید که خانه من خانه شما و خودم خدمتکار شمایم".

در نظر داشتن موقعیت اجتماعی و مادی حضرت خدیجه (س) اهمیت این کلام را روشن می‌سازد که فردی در چنان جایگاهی چگونه نسبت به عظمت روحی حضرت محمد (ص) اظهار خضوع می‌کند.

خدیجه نخستین زنی است که به پیغمبر ایمان آورد. هنگامی که پیغمبر دعوت خود را آشکار کرد و ثروتمندان مکه رودرروی او ایستادند و به آزار وی و پیروانش برخاستند ، ابوطالب برادر زاده خود را از گزند این دشمنان سرسخت حفظ می‌کرد اما خدیجه نیز برای او پشتیبانی بود که درون خانه به او آرامش و دلگرمی می‌بخشید. برای همین خوی انسانی و خصلت مسلمانی است که رسول خدا پیوسته یاد او را گرامی می‌داشت. فاطمه اطهر بانوی بزرگ اسلام از چنان پدر و مادری زاده شد.

ششم) حضرت خدیجه (س) در ۲۵ سال زندگی مشترک با پیامبر گرامی اسلام خدمات بسیاری برای آن بزرگوار و دین اسلام انجام داده حمایت های مالی ، روحی و عاطفی حضرت محمد (ص) تصدیق و تائید پیامبر در روزگاری که هیچ کس تائیدش نمی‌کرد و یاری ایشان در برابر آزار مشرکان ، گوشه‌هایی از این خدمات ارزشمند است.

حضرت خدیجه (س) پس از ازدواج با پیامبر ، دارایی‌اش را به ایشان بخشید تا هرگونه می‌خواهد مصرف کند. رسول گرامی اسلام در این زمینه می‌فرماید: " هیچ ثروتی به اندازه ثروت خدیجه (س) برای من سودمند نبود" . حضرت خدیجه (س) این بانوی بزرگوار نه تنها از عمق جان به رسالت پیامبر ایمان آورد بلکه او را در برابر سختی ها و تکذیب مشرکان و بدخواهان یاری داد. تا زنده بود ، اجازه نداد آزار و شکنجه مشرکان بر رسول خدا(ص) سخت آید. هنگامی که رسول الله (ص) با باری از مصیبت و اندوه به خانه می‌آمد، خدیجه او را دلداری می‌داد و نگرانی را از ذهن و خاطرش می‌زدود.

هفتم) دهم رمضان ( سال ده بعثت) نقطه پایانی بر ۲۵ سال همراهی خدیجه، بانونی آسمانی با رسول خدا(ص) بود : بانویی

مبارکه ، طاهره ، راضیه ، مرضیه ، زکیه ، صدیقه ،

کبری ، شامخه، فاضله ، کامله ، و عفیفه که ۵۵ سال قبل از بعثت چشم به جهان گشوده و از سال ۱۵ قبل از بعثت (دهم ربیع الاول) در کنار برگزیده الهی قرارگرفته بود و سرانجام بعد از قریب ۲۵ سال همراهی و همگامی در ۶۵ سالگی چشم از جهان فرو بست و رسول الهی را در فراقی جانسوز تنها گذاشت. این واقعه دردناک که به فاصله اندکی از وفات ابوطالب علیه السلام روی داد، چنان پیامبر اکرم (ص) را متاثر کرد که آن سال را " عام الحزن" نامید. به نقل علامه مجلسی بعد از این واقعه ، رسول خدا (ص) خانه نشین شده وکمتر از خانه بیرون می‌رفت. مروری بر نحوه خاکسپاری خدیجه ( س) و یاد کرد دائمی پیامبر از وی میزان این حزن و اندوه را به خوبی نشان می‌دهد : وقتی خدیجه وفات یافت ، پیامبر(ص) او را در حجون

مکه ، در قبرستان ابوطالب کنار قبر عبد المطلب ، ابوطالب و عبد مناف دفن کرد ودر سوگش به شدت گریه نمود.

و زمانی که بر قبر آن بانوی بزرگوار حاضر شد، پیامبر همان گونه که اشک از چشمانش ریزان بود ، وارد قبر شد و خوابید و افزون‌تر از قبل گریست ، او را دعا کرد و برخاست و بادست خویش همسرش را در قبر گذاشت. پیامبر در سالگرد وفاتش نیز گریه کرد و به زنانش فرمود: گمان نکنید مقامتان از او بالاتر است . زمانی که کافر بودید ،ایمان آورد ومادر فرزندانم است."حتی سالها بعد که می‌خواستند خبر خواستگاری علی (ع) از فاطمه(ع) را به پیامبر بدهند و یادی از خدیجه شد ، چشمانش پر از اشک شد و زمانی که ام سلمه از علت گریه‌اش پرسید ، فرمود: کجاست مثل خدیجه؟ زمانی که مردم تکذیبم کردند مرا تصدیق کرد بر دین خدا یاری‌ام کرد و با مالش به کمکم شتافت. خدا به من فرمان داد تا او را به قصری زمردین در بهشت که سختی و محنتی در آن نیست ، بشارت دهم.

اسدالله افشار