سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

خانواده یا مدرسه


خانواده یا مدرسه

در بسترسازی تربیت و ایجاد زمینه مساعد برای رشد و تعالی انسان ها, محیط یکی از ارکان مهم است این اهمیت از این نظر است که در ظهور بسیاری از استعدادهای درونی انسان یا ضعف و افول این استعدادها محیط نقش تعیین کننده دارد

در بسترسازی تربیت و ایجاد زمینه مساعد برای رشد و تعالی انسان‌ها، محیط یکی از ارکان مهم است. این اهمیت از این نظر است که در ظهور بسیاری از استعدادهای درونی انسان یا ضعف و افول این استعدادها محیط نقش تعیین‌کننده دارد. از این‌روست که در هر موضوع تربیتی که به نوعی مخاطبانش انسان‌ها هستند به گونه‌ای نقش و جایگاه خانواده مطرح شده و وظایف و کارکردهای این محیط در سازندگی نسل آینده از اهمیتی خاص برخوردار می‌شود.

● خانواده و نقش تربیتی آن

دیدگاه واحدی نسبت به نقش و جایگاه خانواده در تربیت نسل آینده از جانب خانواده‌ها وجود ندارد. از جمله این دیدگاه‌ها شاید بتوان از این فرض‌ها نام برد:

از دیدگاه برخی اولیا، خانواده نقش اصلی‌اش ایفای رشد و بسترسازی مناسب برای آمادگی و بالندگی جسمی است. در کنار این وظیفه آداب اولیه اجتماعی نیز به فرزندان آموزش داده می‌شود؛ اما کار اصلی تربیت به عهده نهادهای رسمی اجتماع از جمله مدارس است.

نگاهی دیگر این است که در شرایط پیچیده دنیای صنعتی امروز، اصولا فرصتی باقی نمی‌ماند که پدر و مادر بتوانند نقش تربیتی و حتی عاطفی برای فرزندانشان داشته باشند. از این جهت از همان ابتدایی که فرزندان، خود را می‌شناسند باید متکی به خود و مستقل بار بیایند تا بتوانند برای جامعه فردا آماده باشند. پس نقش و وظایف پدری و مادری کجا می‌رود؟ این موضوعی است که بدون پاسخ می‌ماند و پرسشی است که تا پایان عمر فرزندان جواب داده نمی‌شود.

تفکر دیگر این است که پدر و مادر بودن علاوه بر آن که وظایف خاص خود را دارد در هر برهه از زمان شیوه‌ها و راهکارهای خاصی را طلب می‌کند. پس هیچ جایگاهی نمی‌تواند جایگزین نقش و وظیفه تربیتی کانون خانواده شود. کار خانواده‌ها در این دیدگاه در طول نهادهای تربیتی است، به گونه‌ای که نوعی تعامل و توازن در این فعالیت‌ها مشاهده می‌شود. اکنون در تبیین جایگاه تربیتی خانواده‌ها و تعامل با نهادهای رسمی تربیتی در جامعه از جمله مدارس، بیشتر کدام نگاه مطرح است؟ در کنکاشی درباره معضلات تربیتی که کم و بیش دانش‌آموزان با آن روبه‌رو هستند به طور عمده نگاه نوع اول و دوم را بیشتر مشاهده می‌کنیم؛ نگاهی که اهداف ارزشی تعلیم و تربیت را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد و بیشترین سرمایه‌گذاری در اهداف تربیتی را بر دوش نهادهای تربیتی جامعه می‌گذارد. آثار اجتماعی و فرهنگی این نوع نگاه، اگر امروز در قالب مسائل و مشکلات تربیتی خود را نمایان کرده است، دیر زمانی نخواهد گذشت که در اهداف و رویکردهای جامعه و بخصوص ظهورکانون خانواده‌ها خود را نشان خواهد داد.

به‌عنوان مثال، نیاز دانش‌آموز امروز را به تلفن همراه در کنار درس و مدرسه بررسی کنید. نگاه دانش‌آموز به این وسیله ارتباطی دقیقا با نوع نگاه تربیتی خانواده او همخوانی دارد. اگر نگاه ارزشی در محیط خانواده حاکم باشد تلفن همراه با فرهنگ و ارزشی آمیخته می‌شود که این همان <فناوری> و استفاده مطلوب از این ابزار است، اما اگر آن نگاه ارزشی و انسانی در محیط خانواده حاکم نباشد تلفن همراه تنها تکنیک و ره‌آورد صنعتی است که به زعم بسیاری از انسان‌های جامعه به هر نحوی می‌توان از آن استفاده کرد، به‌حدی که نقش آن را تا یک وسیله تفریحی و تفننی پایین‌ می‌آورند.

در ظهور چنین دیدگاهی، مهم‌ترین اثر سوء‌ تربیتی که دامنگیر اجتماع می‌شود عدم نظارت و کنترل تربیتی بر فعالیت‌ها و رفتارهای فرزندان است؛ موضوعی که بسیاری از خانواده‌ها را تحت تاثیر قرار داده و نقطه شروع بسیاری از آسیب‌های اجتماعی است. اگر نقش (نظارت تربیتی) کانون خانواده را بر رفتار فرزندان بپذیریم، باید علاوه بر چنین مساله‌ای با در نظر گرفتن این اصول در نگاهی مدیریتی، نقش و جایگاه خانواده را در کنار مدرسه در رشد ابعاد تربیتی و ارزشی مشخص کنیم؛

۱) در رویکرد مهندسی فرهنگی در تعلیم و تربیت، نقش و جایگاه خانواده و اهمیت تربیت در این کانون چگونه تعریف می‌شود؟ اگر در برنامه چشم‌انداز بیست ساله تعریف و رویکردی از آموزش و پرورش نداشته باشیم می‌توان انتظار پویایی و رشد اهداف تربیتی را از این حرکت فرهنگی داشت؟

۲) وظیفه تعامل و همخوانی نقش تربیتی بین خانه و مدرسه و تطابق ارزشی میان این دو کانون مهم تربیتی چه زمانی تحقق می‌یابد؟ فعالیت‌های جدا از هم و گاه متضاد، آفت مهم ارزش‌های تربیتی است که هیچ‌گاه نمی‌تواند انتظارات تربیتی را به شکل کلان، جامه عمل بپوشاند.

۳) به‌منظور ارتباط بین خانه و مدرسه در سطوح دوره متوسطه، مبنا و هدف صرفا انتظارات آموزشی و علمی نمی‌تواند باشد. در برنامه‌ای که یک دبیرستان طراحی کرده بود، به‌صورت جداگانه اولیای دانش‌آموزان در دبیرستان حاضر و با دبیران فرزندان خود از نزدیک آشنا شدند و هر یک از دبیران، معضلات و آسیب‌‌های تربیتی را که این دانش‌آموزان در کنار مسائل آموزشی با آن روبه‌رو بودند، برای اولیای آنها مطرح کردند و در کنار خانواده‌ها به چاره‌جویی آن پرداختند. تعمیم این‌‌گونه طرح‌ها و معرفی آنها برای رسیدن به غایات و اهداف تربیتی بسیار موثر خواهد بود و این تفکر را ایجاد خواهد کرد که بیشترین وقت دانش‌آموزان در محیط خانواده سپری و اهمیت نظارت بر تربیت او از جانب خانواده‌ها بیشتر شناخته می‌شود.

۴) رشد و اهمیت کیفی به جلسات آموزش خانواده‌ها در مدارس با رویکرد تربیت محوری باید به گونه‌ای باشد که فقط به ارائه اطلاعات یا برداشت‌هایی از یک موضوع علمی خلاصه نشود. پربار کردن این جلسات لازمه‌اش بهره‌گیری از دبیران همان مجموعه آموزشی است که بتوانند با شناختی که از معضلات یا نقاط قوت دانش‌آموزان دارند، بسیاری از رهنمود‌های ناگفته در کتاب‌ها را بر اولیای دانش‌آموزان تحلیل و بررسی کنند. بسیاری از جلسات آموزش خانواده یا ارائه یک کنفرانس علمی و آموزشی است از مطلبی که خوانده شده، یا پند و نصیحت‌هایی که بدون شناخت مخاطبان عرضه می‌شود. از این نظر آن بار تربیتی که باید داشته باشد تا پدر و مادری آن را به خانه خود منتقل کنند، همراه آن نیست. بنابر این با شناخت و درک اهمیت نقش و جایگاهی که خانواده در موضوع تربیت دانش‌آموزان دارد و این نقش برگرفته از نگاه ارزشی و تربیتی مکتب اسلام نسبت به موضوع رشد و تعالی انسان‌هاست، فرصت‌های امروز را باید بیشتر بها داد تا با اهمیت‌دهی مطلوب به نقش ارزشی علم و تحصیلات در کنار تربیت، پایه‌های استوار جامعه را در آینده از هم اکنون با شناخت و آگاهی نسل فردا بنیان نهاد و تفکر «تربیت وظیفه تمامی جامعه» را به‌عنوان اصلی ماندگار در تعلیم و تربیت معرفی و همگامی خانواده‌ها را با آن خواستار شد. در چنین صورتی است که می‌توان بر رشد اهداف متعالی انسانی در کنار آموزش که نمود آن «تربیت انسان‌های شایسته» است امید داشت و تبلور جامعه‌ای ارزشمند را در اذهان زنده کرد.

محمدرضا رضایی‌