شنبه, ۹ تیر, ۱۴۰۳ / 29 June, 2024
مجله ویستا

علمداری می‌کردم


علمداری می‌کردم

یادم هست در سنین نوجوانی، عمه مادرم مجلس روضه‌خوانی داشت که چند شب بعد از ایام عاشورا و تاسوعا هم خرج می‌داد. من هم مسئولیت پذیرایی عزاداران را به عهده داشتم و برایشان چای می‌بردم.
در …

یادم هست در سنین نوجوانی، عمه مادرم مجلس روضه‌خوانی داشت که چند شب بعد از ایام عاشورا و تاسوعا هم خرج می‌داد. من هم مسئولیت پذیرایی عزاداران را به عهده داشتم و برایشان چای می‌بردم.

در آن شب‌ها، بعضی از روضه‌خوانان تاخیر داشتند و دیر می‌رسیدند. من هم یک کتاب نوحه داشتم که بعضی از نوحه‌ها را هم حفظ کرده بودم، برای همین تا زمانی که روضه‌خوان‌ها می‌آمدند، چند نوحه برای عزاداران می‌خواندم. آن زمان در محله ما مسجدی بود به اسم مسجد ابوالفضل(ع) که ایام محرم همه آنجا جمع می‌شدیم و با دسته‌های عزاداری هیات‌های مختلف در خیابان‌ها راه می‌افتادیم و در نهایت در محوطه شاهچراغ به هم می‌پیوستیم. هیات ما یک علم داشت که من هم جزو علمدارها بودم. خلاصه حال و هوای خاصی برای خودش داشت، هر کس با توجه به اعتقاداتی که داشت برای امام حسین(ع) عزاداری می‌کرد.

حبیب دهقان‌نسب / بازیگر