دوشنبه, ۱۸ تیر, ۱۴۰۳ / 8 July, 2024
مجله ویستا

ما و میوه ممنوعهء عامل بحران سرمایه داری


ما و میوه ممنوعهء عامل بحران سرمایه داری

در قبال شکستن بازار « ممنوعیت ربا » به وسیله حذف « بهره » به تغابن عمیقی که در حال روی دادن است بیندیشیم و میوه ممنوعه ای را که عامل تولید بحران در اقتصاد سرمایه داری است در اقتصاد خودمان « درونی » نسازیم

در قبال شکستن بازار « ممنوعیت ربا » به وسیله حذف « بهره » به تغابن عمیقی که در حال روی دادن است بیندیشیم و میوه ممنوعه ای را که عامل تولید بحران در اقتصاد سرمایه داری است در اقتصاد خودمان « درونی » نسازیم...

بحران در بازارهای مالی آمریکا در یک ماه گذشته تحقیقا ریشه در عوامل شناخته شده ای دارد که با توجه به همان عوامل تلاش می شود مهار و به فرجام مناسبی هدایت شود و قاعدتا هم با اتخاذ سیاست های اقتصادی مقتضی به جستجوی راهکارهای مناسب برای درمان آن اهتمام خواهد شد. بدیهی است متناسب با کار آمدی سیاست های متخذه بحران دارای ابعاد متنوعی می گردد. بنابر این محدود شدن و یا گسترده شدن بحران مالی و امکان سرایت آن به کل اقتصاد در یک کشور و یا در تعداد زیادی از کشورها بستگی به قابلیت سیاست های اقتصادی دارد که گزیده می شود و اعمال می گردد.

در خصوص علل و آثار و پی آمدهای این بحران هم چون سایر جوامع در کشورها نیز اظهار نظرهایی به عمل آمده و افراد و گروه های مختلف دیدگاههایی را در خصوص آنها مطرح ساخته اند که امکان واقع نمایی آنها عمدتا بستگی به رویدادها و حوادثی دارد که در آینده های دورتر و یا نزدیک تر رخ می نماید و لذا در شرایط فعلی نمی توان در خصوص آنها و میزان دقت در آسیب شناسی موضوع به آزمونی واقع نما و در دسترس اهتمام نمود. آنچه بدیهی است آن است که دیدگاهها از مناظر و زوایای مختلف نگرش به موضوع بیان شده و لذا به لحاظ اهمیت با توجه به نوع انگیزه های در ارائه کلام از همگی مشخصی برخوردار نیستند.

در این مکتوب تلاش می کنیم با توجه به علل اولیه منجر به پیدایش و سپس گسترش مقدمتا نه چندان آشکار این بحران در برخی از بازارهای مالی مطابق آنچه از ناحیه مسئولیت آن بازارها و اقتصادها اعلام گردیده است نکته متفاوتی از آنچه تاکنون در کشور بیان گردیده است را مطرح نمائیم و آن را در معرض نظر و نگاه آینده پژوهی در ایران اسلامی قرار دهیم .

۱) این مطلب درستی است که امروزه عمدتا بورس های مهم در تعدادی از کشورهای توسعه یافته مشمول مشکلات شده اند لیکن واقعیت این است که این نظام بانکداری و نه بازار سهام است که در مواردی سقوط کرده است . به عبارت دیگر از آنجا که بانکها به انگیزه دریافت « بهره » بیشتر طی سالهای متعددی مبادرت به سرمایه گذاری های ویژه و معاملات عاری از اعتبار و خلق پول بی رویه و اعطای اعتبارات بانکی با شرایط مشوق به وام گیرندگان نمودند و در این ارتباط از نوعی بی انضباطی سیستمی در اعطای اعتبارات در بخش مسکن برخوردار بودند علیرغم در اختیار داشتن دارائی های معطوف به وثایق وام های اعطایی چون از یک طرف با افت ارزش و دارایی مواجه شده اند و از طرف دیگر با عدم تمایل دریافت کنندگان وام به بازپرداخت اصل و بهره واهای دریافتی به خاطر ارزش کمتر دارائی های موضوع وثایق در مقایسه با بازپرداخت تمامی اصل و بهره وام ها روبرو گردیده اند نتوانسته اند گردش مالی مورد اعتماد سپرده گذاران خود را تنظیم و لذا به اشکالی که تاکنون اعلام گردیده است دچار مشکلات حاد و در مواردی ورشکستگی های منحصر به فرد شدند و چون در اقتصاد دنیای بهم پیوسته امروز نوعی زنجیره سیستمی ارکان نهادها و بازارهای مختلف تولید و خدمات را به هم مرتبط می سازد لذا ظاهر شدن و تحقق سقوط در یک نقطه به طور طبیعی به سایر نقاط سیستم سرایت می کند و دردسرآفرین می گردد. در ماجرای اخیر بدون شک طمع ناشی از دریافت « بهره » بیشتر از بابت اعتبارات ارزان قیمت و در مواردی تمدید دوران بدهی با نرخ های بهره بالاتر و جهل ناشی از عدم امکان کنترل بازار اعتبارات مسکن به خاطر عدم آگاهی بر ساز و کارهای تخریب و تقلب های مالی محوری ترین عامل بحران بوده است هم بانکهای سرمایه گذار که به پشتوانه خرید دین از بانکهای تجاری اوراق قرضه منتشر کرده بودند و هم بانکهایی که بخاطر عدم امکان دریافت اقسام واهای پرداختی با مشکل نقدینگی مواجه شدند برای کاهش مشکل نرخ های بهره را بالاتر بردند اما علیرغم این تمهیدات ارزش سهام آن ها در بورس با کاهش مواجه شدند برای کاهش مشکل نرخ های بهره را بالاتر بردند اما علیرغم این تمهیدات ارزش سهام آنها در بورس با کاهش قیمت مواجه گشت و به دلیل اهمیت و وزن این سهام در بورس نااطمینانی حاصله شاخص کل سهام را در بورس های مرتبط بهم اروپا و آمریکا تحت تاثیر قرار داد. در مجموع می توان گفت دریافت « بهره » و سرخوشی و عوام زدگی ناشی از طمع و دریافت بیشتر آن موجبات شرایطی را در بازار مسکن فراهم ساخت که در غیاب توانمندی بازار برای به تعادل رسانی آن بازارهای بانکی و متعاقبا و از آن طریق بورس و بازار سهام با بحران ناشی از سقوط ارزش مواجه گردید.

۲) آنچه ما با آن مواجهیم آن است که در اقتصاد سرمایه داری بهره از نقش انگیزشی و تنظیم کنندگی درخوری برخوردار است و یا لااقل اینگونه ادعا می شود. لیکن از آنجا که این نظام اقتصادی در طی حیات طولانی خویش نوسانات و بحران های اقتصادی تجاری و مالی بسیاری را تجربه کرده است یافتن نقش تهدید کننده اصلی کارکرد بدون بحران این نظام مغفول افتاده است . به عبارت دیگر از آنجا که با ممارست و آگاهی حاصل شده در دهه های طولانی معمولا بحران های سرمایه داری به فرجامی از جنایت نسبی رسیده است لذا پذیرش وجود و کارکرد بحران در دوره های چند ساله و امکان ترمیم آن در این نظام اقتصادی امری پذیرفته تلقی می گردد و کمتر به لزوم توجه به تاثیر مخرب و نابود کننده « بهره » پرداخته شده است .

این نکته درستی است که در سرمایه داری تولید ثروت و دارایی های فراوان اسکان تحقق یافته است لیکن از آنجا که در آن رفاه کل و دارایی کل بیشتر از سهم طبقات و افراد از این رفاه و ثروت موضوعیت دارد معمولا میزان استثمار ناشی از دستمزد کمتر نیروی کار و سطح قیمت های کالاها و خدمات بالاتر از آنچه در فقدان « بهره » وجود دارد مورد عنایت قرار نمی گیرد. ما بر آن هستیم که در نظام سرمایه داری مردم برای کالاها و خدمات قیمت بیشتر می پردازند و نیروهای کار به عنوان دستمزد کمتر دریافت می کند و مابه التفاوت آن قیمت های بیشتر و این دستمزدهای کمتر در قالب « بهره » در اختیار صاحبان « پول » هایی قرار می گیرد که چندان هم از وجود پشتوانه کالاهایی متناسب با آن ها اطمینان نداریم . این عامل بهره است که بر مجموع بدهی وام گیرندگان و حتی دولت ها می افزاید و با اختصاص بخش های مهمی از ارزش افزوده اقتصاد به خود سطح رفاه و سعادت انسان ها را کاهش می دهد هر چند آموزش و تحقیق مسلط در اقتصادیهای امروز با سیطره و غلبه بلامنازع ادبیات اقتصاد سرمایه داری مبتنی بر بهره همراه است لیکن با کمال تاسف علیرغم ظهور بحران های مهم در این نظام اقتصادی عده بسیاری به جای نقب زدن به عمق سیستم و یافتن علت العلل مشکلات تلاش می کنند تا با تحلیل های آن هم اقتباسی به صورت سطحی از موضوع بگذرند و یا حداکثر آنچه اتفاق می افتد را از آغاز تا فرجام تبیین و توصیف نمایند.

۳) « ربا » که به نظر ما به لحاظ مفهوم و کارکرد همان « بهره » ای است که در اقتصاد سرمایه داری رایج است از سوی همه ادیان توحیدی مردود اعلام شده و بدیهی است با هر فلسفه ای که این عدم پذیرش از ناحیه خداوند متعال صادر شده باشد قابل برقراری از طریق توجیهات اقتصادی نیست . در قرآن از آن به منزله جنگ با خدا و پیامبر او سخن به میان آمده و در روایات متعدد با شدیدترین واژه ها و مفاهیم از آن مذمت گردیده است به نحوی که می توان گفت بدون تردید جامعه آلوده به « بهره » دارای مشکلات حادی خواهد بود که ممکن است ابعاد اقتصادی آن مشکلات فقط وجهی از وجوه آن باشد و گرفتاری های دیگری در قالب پدیده های غیر اقتصادی در آن به ظهور برسد که ریشه در بهره داشته باشند.

حتی به نظر ما ریشه بسیاری از مشکلات اقتصادی و غیر اقتصادی موجود در جامعه امروزین ما هم می تواند ریشه در همین پدیده و حضور آن داشته باشد معهذا آنچه در این فرصت مهم است آن است که نظام های مالی مبتنی بر ادیان توحیدی از آن جهت که وجود بهره را در معاملات بر نمی تابند در واقع عنصری ترین عامل بهم زننده نظم و تولید کننده بحران و نوسان در نظام های سرمایه داری را از میدان بدر می کنند و می توانند نجات بخش قسمت های عمده ای از اقتصاد این نظام باشند. در نظام مالی مبتنی بر « سود » و نه مبتنی بر « بهره » (و نه البته مبتنی بر « سود » هایی که با تغییر لفظ از آنها اراده « بهره » می شود و در بازارهای مالی بوفور یافته می شود) جایی برای وام دادن به نیت دریافت بهره معاملات صوری سفته بازی با پول عدم توجه کامل به بازار حقیقی کالاها و خدمات خلق پول بخش سودآوری سرمایه گذاری با نرخ بهره سیاست های پولی مبتنی بر بازار باز و... وجود ندارد.

موسسات سرمایه گذاری تاسیس شده به این منظور « پول » سپرده گذاران را به وکالت از طرف آنان در بازارهای ذی ربط به « سرمایه » تبدیل می کنند و در این ارتباط به دلیل معیار نبودن « نرخ بهره » برای ارزیابی سودآوری پروژه ها تا زمانی که بازدهی مثبت برای سرمایه گذاری وجود دارد سرمایه گذاری می شود و بر حجم کالاها و خدمات مورد تقاضا می افزاید نوسانات « نرخ سود » هم به وسیله بازار تعیین می شود و اصولا نرخ سود انعطاف پذیر و شناور است با کم و زیاد شدن آن موسسات سرمایه گذار دچار زیان و سود غیر متعارف نمی شوند بلکه آنان صرفا حق الوکاله می گیرند و لذا این سپرده گذاران هستند که در ریسک ناشی از معاملات واقعی و نه صوری فعال هستند لذا جایی برای طمع ورزیدن و کسب مازاد قطعی مورد شرط قرار گرفته در قبال قرض پول وجود ندارد که بحران آفرین باشد. این از امتیازات بازارهای مالی در نظام اقتصادی اسلام است و احتمال دارد از جمله ادله ممنوعیت دریافت و پرداخت « بهره » هم باشد (الله اعلم ) ولی در عین حال فقدان بهره نبض بر هم زننده آرامش در اقتصاد سرمایه داری را به سکون می خواند و این دستاورد کمی نیست که علیرغم در دسترس بودن مورد استفاده قرار نمی گیرد و البته خسارت کمی هم نیست که حاصل می شود.

۴) اکنون بخود بنگریم ما در اقتصاد ایران چه می کنیم طرفداران آگاه و یا جاهل به ذات « سرمایه داری » حضور موسسات و بانک های بسیاری را بر اقتصاد ایران تحمیل کرده اند که در مسابقه برای پرداخت سودها با نرخ بالا فضای مطبوعات و رسانه ملی و میادین و خیابان های شهرها را پر کرده اند; موسسات و بانکهایی که قطعا جز معجزه گران هستند با پولی که شما به آنها می دهید حتی ظرف چند روز به شما « سود » می دهند. معلوم نیست این سرعت تبدیل « پول » به « سرمایه » را از کجا آموخته اند حتی اگر سرمایه گذاری ظرف چند روز سود واقعی بدهد قاعدتا باید سودی بالای ۴۰ درصد داشته باشد که با پرداخت نیمی از آن به بانکهای ما نیم دیگرش برای او بماند و گرنه معنی ندارد که زحمت بکشد و تولید کند. او هم می تواند در بانک پول بسپارد و ازمعجزه بانکی استفاده کند و حدود بیست درصد بگیرد. راحت و بدون زحمت و انشاالله « سود » است « بهره » هم نیست .

ای صاحبان دلهای نگران آینده چگونگی تبیین مفاهیم اسلامی آیا جای آن نیست که در قبال شکستن بازار « ممنوعیت ربا » به وسیله حذف « بهره » به تغابن عمیقی که در حال روی دادن است بیندیشیم و میوه ممنوعه ای را که عامل تولید بحران در اقتصاد سرمایه داری است در اقتصاد خودمان « درونی » نسازیم.

دکتر حسن سبحانی