جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

اشک های شیطان


اشک های شیطان

این دورگه با لبخند می آید

عنوان: DMC: Devil May Cry پلتفرم: Xbox۳۶۰، PS۳، PC ناشر: Capcom سازنده: Ninja Theory سبک: اکشن‌/‌ ماجرایی سوم شخص امتیاز: ۸.۵

شیطان مقیم تنها عنوانی نبود که حضور نداشتن خالق آن (شینجی میکامی) در سمت کارگردان، آن را به قهقرا برد. قسمت دوم شیطان هم می‌گرید به دست تعدادی از بی‌ذوق‌ترین سازندگان کپکام، تبدیل به یک فاجعه‌ شد و قسمت چهارم آن هم با وجود مکانیسم تازه ‌(دست شیطانی)، بیشتر روی حیله‌های یک کارآکتر جدید یعنی دانته حساب باز کرده بود که در نهایت خیلی از سوال‌ها را نیز بی‌جواب گذاشت و با یک پایان افتضاح همه را مبهوت کرد. درحقیقت جز یک نابغه‌ نمی‌تواند کار یک نابغه دیگر را به دست گرفته و از آن یک اثر خوب بسازد. عناوین خدای جنگ و سریال فوق‌العاده‌ مردگان متحرک شاهدی بر این مدعاست که با وجود تغییر کارگردان نه تنها دچار افت نشد بلکه بیش از پیش به سوی تکامل حرکت کردند. نینجا تئوری با شمشیر آسمانی (Heavenly Sword) اثبات کرد ذوق خوبی برای ساخت عناوین اکشن دارد و اسیرشده (Enslaved) نیز جاه‌طلبی‌ آنها در داستانسرایی را به رخ کشید.

از زمان رونمایی از بازی، نینجا تئوری هدف حملات گیمرهایی که از چهره‌ تازه‌ دانته ناراضی بودند قرار گرفت. اما آیا واقعا تغییر چهره‌ دانته تا این حد به بازی لطمه زده است؟ آیا اصلا لطمه‌ای در کار هست؟! داستان این قسمت به زمان قبل از سومین قسمت DMC برمی‌گردد. دانته جوانی شر و لاقید است که بعد از اقدام شیطان بزرگ ماندس، برای پیدا کردن او، طی ماجراهایی با برادرش وِرجیل همدست می‌شود. او متوجه می شود آنها فرزند ملعون یک شیطان و فرشته یا یک نفیلیم هستند و فقط آن‌دو قادر به نابودی این شیطان بزرگ هستند. البته در مقایسه با داستان‌های قسمت‌های قبلی ـ که مانند محرکی برای ساختمان کلی گیم‌پلی عمل می‌کردند ـ داستانی منطقی‌تر و قابل فهم‌ داریم. استفاده‌ هوشمندانه‌ سازندگان از تئوری‌ دسیسه‌های بزرگ، به وجود شیاطین در دنیای بشر مفهومی تازه و عمیق‌تر‌ بخشیده است. این قسمت جواب بسیاری از پرسش‌های هواداران را می‌دهد. از چگونگی آغاز اختلاف بین دانته و ورجیل گرفته تا نحوه‌ سپید شدن موهای دانته. روحیه‌ طنزی که در شاهکار میکامی، یعنی DMC۳ دیدیم، در این قسمت نیز با همان قوت پابرجاست. شوخی‌های کلامی دانته در تمام بازی معرکه کار شده‌است.

این طنز در طراحی مراحل و دیگر کارآکترها نیز به وفور یافت می‌شود. نکته‌ای که ورای تمام اینها حائز توجه است، این که بازی در تک‌تک لحظات، ظاهری خارق‌العاده دارد. مهم نیست در چه حالتی به سر ببرید؛ در دنیای مردگان شمشیر بزنید یا بر فراز آسمان با شمایل شیطانی ماندس در پیکار باشید، طراحی بازی از چنان خلاقیت و شفافیت بی‌نظیری برخوردار است که هیچ گاه از نظر انداختن به آن خسته نخواهید شد. زمانی که به رئیس‌های غول‌پیکر، به انواع حملات که هر کدام افکت‌های زیبای خاص خود را دارد و مراحلی که مرتب پیش چشمانتان تغییر حالت می‌دهد دقت کنید، به قدرت هنری و تکنیکی تیم نینجا تئوری پی خواهید برد. موشن کپچر عالی از آب درآمده و در عین آرکید بودن سرعت بازی، ذره‌ذره جزئیات در حرکت دانته و دشمنان دیگر ـ که به واقعگرایی آن می‌افزاید ـ مخاطب را میخکوب می‌کند.

صداپیشگی اثر هم عالی کار شده است. ساندتراک بازی حتی یک سر و گردن از قسمت‌های قبلی بالاتر است. موسیقی‌ نیز از تنوع زیادی برخوردار بوده وهماهنگی آنها با فضای مراحل و فضای کلی بازی فراوان است.

در کل می‌توان گفت نینجا تئوری در گیم‌پلی DMC انقلابی به پا کرده که خود میکامی به دنبال ایجاد آن بوده است. برای اولین بار در تمام این سری، می‌توانید هر زمان که اراده کنید بین سلاح خود سوئیچ کرده و حتی کمبوهای هر سلاح را با دیگری ترکیب کنید و یک زنجیره‌ بی‌نهایت بسازید. شمشیر محبوب دانته، یعنی طغیان‌گیر بازگشته و به عنوان سلاح هسته در بازی حضور دارد. دو سلاح شیطانی که ضربات مرگ آور دارد به تریگر راست، و دو سلاح فرشته‌خو که برای حمله به دسته‌های دشمنان مفید است به تریگر چپ الصاق شده‌است. علاوه بر اینها Ebony & Ivory، دو هفت‌تیر قدیمی دانته نیز وجود دارند.

سوئیچ بین اسلحه‌ هر گروه با دکمه‌های جهت‌دار، و سوئیچ مابین کمبوها با نگهداشتن تریگرها انجام می‌شود. تکنیک دست شیطانی قسمت قبل در هیبت دو زنجیر شیطانی و فرشته‌خو برگشته که از آن برای حل معماهای ساده‌ پلتفرمینگ و در مبارزه‌ها استفاده می‌شود. دشمنان تنوع خیلی خوبی داشته و بازیکن را مجبور می‌کنند برای رد کردن هر مبارزه، در عین اتکا به کمبوها، از عقل و سرعت عمل خود نیز بهره بگیرد. حتی مراحل نیز گاه و بیگاه شما را مجبور می‌کنند فقط از یک دسته سلاح استفاده کنید تا بتوانید به سلامت عبور کنید. رئیس‌ها که مانند قسمت چهارم بیخود و بی‌دلیل تکرار نمی‌شوند، از فرمول‌های رایج این سبک پیروی می‌کنند. همگی جذاب و پرهیجان از آب درآمده‌اند.البته پایان بازی قابل انتقاد است و کمی سرسری به اتمام می‌رسد. در این قسمت هم طرح نشدن معماهای درگیرکننده بوضوح حس می‌شود و آنچنان روی پلتفرمینگ‌ها تمرکز شده که بیشتر حس می‌کنید در حال تجربه‌ بازی خدای جنگ هستید نه DMC.

با این حال سازندگان تا حدی به فکر بوده‌اند و می‌بینیم دشمنان خارج کادر، هیچ گاه اقدام به حمله نمی‌کنند. همین باعث می‌شود راحت روی تعدادی از مشکلات دوربین چشم ببندیم. فریم بازی در چند جا (بخصوص در میان‌پرده‌ها) افت می‌کند و نبود قفل دستی روی دشمنان نیز در صحنه‌های شلوغ باعث می‌شود نتوانید دشمنی را که می‌خواهید هدف بگیرید. البته این مشکل هم اصلا دست و پاگیر نبوده و پس از مدتی قلق آن دستتان می‌آید. دیوانگان این سری می‌توانند با۵ درجه‌ سختی وحشتناک خود را بیازمایند. موارد مخفی زیادی هم در مراحل گنجانده شده که پیدا کردن همه‌ آنها خالی از لطف نیست. در نهایت، این آغازی دیگر، درخور یک سری بزرگ است. چه موی دانته سپید باشد و چه نباشد، مهم روح سری است که به مدد استعداد سازندگان حفظ شده است.

سیاوش شهبازی