دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

نگاهی بر آخرین ساخته مانی حقیقی پذیرایی ساده


نگاهی بر آخرین ساخته مانی حقیقی پذیرایی ساده

این روزها پایان فیلم برداری تازه ترین اثر مانی حقیقی, یکی از مهمترین و در عین حال کم حاشیه ترین خبرهای سینمای ایران به شمار می آید

این روزها پایان فیلم برداری تازه ترین اثر مانی حقیقی، یکی از مهمترین و در عین حال کم حاشیه ترین خبرهای سینمای ایران به شمار می آید. خبری که در پس موفقیت ساخته قبلی مانی حقیقی، به شدت اهمیت پیدا کرده است. "پذیرایی ساده" فیلمی موفق در عرصه بین المللی که مدتها در تحریم حوزه هنری قرار داشت، پس از اکران آنقدر خوش ساخت از آب درآمد که حتی اکنون و پس از گذشت سه سال از اکران آن، پیدا کردن فیلمی هم سطح آن بسیار سخت و بعید است. فیلمی که برخلاف نظر حوزه هنری دولت دهم، نه تنها ساختار شکن و غیر هنری نبود، که اکنون معیار مهمی برای تمیز دادن هنر از ضد هنر به شمار می آید. در این نوشته به بررسی نقاط ضعف و قوت این ره آورد هنری مانی حقیقی خواهم پرداخت.

جدال رهبران سنت و تجدد

آخرین ساخته به اکران رسیده مانی حقیقی در شرایطی روی پرده سینماها رفت، که هنوز مجادله های سینمایی پایان نیافته بود و به نوعی فیلم حقیقی به عنوان مهمترین اثر کارگردان و همچنین هنری ترین اثر سالهای اخیر سینما، برگ برنده ی سنگینی در دستان شورای صنفی در واپسین سالهای سیاست گذاری دولت دهم بود. این فیلم که داستان تقابل درونی آدمهای امروزی را روایت میکند، برای نمایش این تقابل، دو دسته انسان متفاوت را در مقابل هم قرار داده است. یک سو زن و مردی را میبینیم که در دسته متنولان شهری قرار گرفته و به بهانه کمک بی منت عازم سفری کوهستانی شده اند تا در منطقه ای جنگ زده یارای مستحقانی شوند که در میکسد زون کارگردان، دسته دوم را میسازند. فیلم حقیقی آنقدر خوش ساخت است که حتی پس از پایان فیلم درگیری اصلی بیننده اش رابطه ی این دو نفر و ثروت بادآورده شان نخواهد بود.هر کدام از این دسته ها یک نماینده و رهبر دارند. رهبرانی که تا پایان به الگوهایشان وفادار میمانند و آنچه ذهن تماشاچی را درگیر میکند جدالی است که دقایق اولیه فیلم بین این دو نفر آغاز میشود و در پایان، نیز با پیروزی رهبر مستحقان خاتمه میابد.

ترانه علیدوستی که به واقع بهترین کارش همیشه آخرین کار او میشود، در نقش رهبر زندگی شهری کاملترین نقش سالهای بازیگریش را به نمایش درآورده است. قدرت نمایی او با حضور در اولین سکانس فیلم و دیالوگهای پینگ پنگی اش با مانی حقیقی در آغاز شده و با عصبانیت در برابر پیرمرد درویشی که رهبر دسته ی مستحقان است نمود میابد. مقابل چایخانه دار، در برابر صابر ابر، بحث در مورد کودکان کار، زمان خرید قاتر پا شکسته ی درمانده، در مقابل مصطفی و مرتضای شوفر، سکانس قبرستان، دیدار مجددش با ابر، تجدید دیدار با پیرمرد درویش، و دیدار دوباره با سرباز در بازداشتگاه و در همه ی سیکل دوار فیلم، همواره با بازی جدیدی از علیدوستی مواجهیم و هیچ بازی تکراری از او را مشاهده نمیکنیم.

پیرمرد درویش اما، خلاف علیدوستی فقط دو سکانس حضور میابد و استواری ساده او در مفاهیم اعتقادی اش از ابتدا تا انتهای فیلم، در برابر اندیشه های زنی قرار میگیرد ،که کودکان مستحق جنگ دیده را افرادی میپندارد که در نهایت قرار است گاوچرانهای ساده ای شوند که برادرش،همسرش و یا حتی دوست پسرش را اسکل فرض کرده اند.

پذیرایی ساده نام بیسکویی است که به وقت استیصال علیدوستی برای ته بندی او و همسفرش استفاده میشود و به نظر می آید حقیقی به وقت استیصال بیننده و پس از انتقال همه مفاهیم مورد نظرش، با همان نیم چاشت و بیسکوییتش ذهن تماشاچی را ته بندی میکند تا قبل از انتقال مفهوم اصلی فیلم، ذخیره ی دقایقی فکر کردن و اندیشیدن باشد.مفهومی که علیدوستی در آخرین سکانس فیلم با تغییر شخصیتش به ما القا میکند.تا نشان دهد حقیقی سرنوشت قهرمان جبهه ی شهرنشینش را نیز در نهایت به سرنوشت سایر مردمان فیلمش گره میزند و تنها فرد بدون تغییر قصه را پیرمرد درویشی میداند که وفادار به سنت ها و اعتقاداتش باقی مانده است. حقیقی حتی مرد چایخانه دار را مستحق این عنوان نمیداند و قضاوت او را در مورد مرد شهرنشین،و ترس از حرام بودن مال را دلیل رد کمک میداند و نه پاکی و شرافت ذاتی او را.

به عبارت دیگر پذیرایی ساده، نماد کاملی است از اسارت آدمی .یکی شرافتش را به اسارت پول میفروشد و دیگری شرافتش را به قدرت. قدرتی که ناشی از قرار گرفتن در مسند قضاوت برای تشخیص مستحق بودن یا نبودن افراد با دیدگاه شخصی است.قدرتی که علیدوستی با بیان هنرمندانه کلمه "مصطفی" مخالفت با آن را نشان داده و در ادامه میکوشد با تصمیم شخصی در مسند رهبری جبهه خود، به مقابله با آن بپردازد ولی همه جنگیدن های او با مقاومت دنیای پیرامونش مواجه میشود تا نشان دهد او نیز شکست خورده جنگ وجدان، شرافت،و اسارت است.

همه این مفاهیم انسانی را مانی حقیقی -که بازیگری توانمند نشان داده است- در نقش نویسنده و کارگردان به ما منتقل میکند. یکی از مهمترین موفقیت های فیلم به دیالوگهای آن برمیگردد. نمیتوان انکار کرد که این فیلم جز معدود فیلمهایی است که تماشاچی را با نمایش افکارش از صندلی سینما به زیر میکشد و سبب میشود دیالوگهای تلخ و طنزآلود فیلم را به سخره نگیرد و از روی شرم شخصی آنها را به خوبی درک کند.

دیالوگ نویسی بی نظیر فیلم مدیون قلم زیبای امیررضا کوهستانی است. اوج دیالوگهای فیلم، در سکانس قبرستان است.چرکترین جملاتی که هرچند منطقی است اما پذیرش آنها بیننده را به شدت زجر میدهد و حتی رد همه ی جملات منطقی حقیقی در سکانس جدال او با سگ ها و گرگ ها نیز چیزی از انزجار آن نمیکاهد.این سکانس پیشگام انتقال نهایی همه مفاهیم فیلم میشود و شرافت به خوبی منطق را شکست داده و با بازی زیبای حقیقی در برابر سربازی که گرگها را به رگبار میبندد به خوبی آخرین تلاشهای منطق انسانی در برابر قدرت روحانی به تصویر کشیده میشود.

به هر جهت پذیرایی ساده، زیباترین اثر سینمایی سالهای اخیر سینمای ایران، در بعد مفهوم شناسی به شمار می رود. این فیلم روایتی خطی دارد و خبری از تعلیق در آن نیست، ولی آنقدر روایت منسجمی دارد که در نگاه کلی به هیچ عنوان خسته کننده نخواهد بود. نمیتوان انکار کرد آخرین ساخته حقیقی نه تنها ساختارشکن نیست که تمیز دهنده کامل ساختارهای هنر از ضد هنر است. به اعتقاد نگارنده عجیب است حوزه ای این فیلم را تحریم نموده است که نام هنری را یدک میکشد.

علی مالکی