دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

بررسی یک پیشنهاد


بررسی یک پیشنهاد

مبنای ذهنی و فکری دولت کنونی از جنس مبانی منتقدین نیست و لذا پایه مشترکی برای گفت وگو میان آنها وجود ندارد

این روزها درباره چند موضوع انتقادات متعددی به دولت می شود. قیمت سوخت و بنزین، نرخ بهره، سیاست های مالی و پولی و نیز سیاست های داخلی و خارجی کشور تماماً در تیررس انتقادات اهل نظر و کارشناسان است. از آن طرف نیز دولت با شدت هرچه تمام تر در برابر این انتقادات موضع گیری کرده و به جای پاسخ دادن به مستندات و ادله منتقدین، منافع مالی و فساد و توطئه و امثالهم را در پشت این انتقادها می کاود.

در این میان می توان این پرسش را طرح کرد که انتقادهای مذکور تا چه حد موثر است؟ و اگر تاثیر ندارد و حتی تاثیر منفی دارد، آیا نمی توان پیشنهاد تغییر رویه را مطرح کرد؟ به نظر می رسد که مجموعه انتقادات نیروهای کارشناسی و طرفداران اصلاحات در دولت کنونی به دلایل زیر تاثیری بر دولت ندارد که هیچ تاثیر منفی هم دارد.

۱) مبنای ذهنی و فکری دولت کنونی از جنس مبانی منتقدین نیست و لذا پایه مشترکی برای گفت وگو میان آنها وجود ندارد. گفت وگوهای منتقدین با دولت کنونی مثل گفت وگوی دو نفری است که دارای دو زبان مختلف هستند و واژگان و دستورزبان مشترکی ندارد. کسانی که به صراحت اعلام می کنند، علم اقتصاد را قبول ندارند، با کسانی که بر حسب مبانی این علم سیاست های موجود را نقد می کنند، چه وجه مشترکی خواهند داشت؟

کسانی که معتقدند حتی یک کارشناس نیست که مخالف کاهش نرخ بهره باشد، طبعاً تمامی کارشناسان مخالف را از اساس و پایه کارشناس نمی دانند، بلکه آنان را مزدوران گروهی خاص می دانند.

۲) انتقادها از سیاست های جاری به وسیله اصلاح طلبان و کارشناسان سیاسی و اقتصادی از یک حیث هم اثر منفی دارد، زیرا دولت فعلی ایجابیات خود را از سلب پیشینیان تعریف کرده و هرچه را که آنها موافق باشند، با آن مخالف است. پس بهترین دلیل برای موافقت دولت فعلی در کاهش نرخ بهره، مخالفت کارشناسان منتسب به دولت های قبلی با آن است، پس مخالفت با سیاست های موجود از جانب کارشناسان و اصلاح طلبان، قرینه ای قوی برای صحت این سیاست ها نزد دولت موجود است.

۳) تعبیر و تفسیر حاکم در دولت کنونی از سیاست های خود به گونه ای است که گویی وارد جنگی تمام عیار با دیگران شده است، از این رو عقب نشینی در برابر هر انتقادی را به منزله شکست و از دست دادن یک سنگر تلقی می کند. به همین دلیل است که از اصطلاح «آنها شکست خواهند خورد» علیه مخالفان کاهش نرخ بهره بانکی استفاده می کنند. زیرا مساله برای آنها از جنس شکست و پیروزی است و البته با چنین تعریفی از قضیه و اذعان به این واقعیت که اولین شکست برای برخی دولت ها به منزله افتادن اولین مهره دومینو است، طبعاً از پذیرش این عقب نشینی با شدت هرچه تمام تر پرهیز می کنند.

۴) یکی از آثار منفی انتقادات کارشناسان و اصلاح طلبان از سیاست های جاری حکومت، متحد کردن بیشتر جناح حاکم است. این جناح به دلایل فکری و منفعتی دارای تعارضات درونی زیادی است و تنها عاملی که موجب انسجام آنان می شود، ترس از عنصر ثالث است که انتقادات موجود چنین ترسی را تشدید و اتحاد و انسجام آنان را بیشتر می کند. در همین قضیه نرخ بهره هم بسیاری از این جناح با دولت مخالفند، اما به دلایلی از جمله ترس از عنصر ثالث، انتقادات را مطرح نمی کنند.

۵) به رغم تمام این دلایل، اگر مردم در صحنه حضور داشتند و این انتقادات می توانست در آنان تاثیرگذار باشد، ارزش آن را داشت که مطرح شود، اما به دلایل متعدد، چنین حضوری فعلاً و تا اطلاع ثانوی انتظار نمی رود و تکیه روزافزون دولت به درآمدهای نفتی می تواند انگیزه های این حضور را در کوتاه مدت خنثی کند.

به این دلایل این پیشنهاد که فتیله انتقادات را پایین بکشید، ارزش بررسی دارد. البته در حد اعلام موضع و ثبت در تاریخ می توان صرفاً برای یک بار و مختصر به بیان دیدگاه خود بسنده کرد، اما اصرار بر انتقادات مفید نیست، این سیاست در سال ۸۴ و پس از روی کار آمدن دولت جدید اجرا شد و به نظر من نتایج مثبتی هم داشت و حتی می توان گفت که مخالفت های درون جناح حاکم، در جلوگیری از اتخاذ و اجرای سیاست های مخرب موجود مؤثرتر بود تا وقتی که افرادی غیر از آنان از دولت انتقاد کنند.

به همین دلایل است که برخی معتقدند انتقادهای موجود بیشتر با این هدف طرح می شود که دولت را به لجبازی انداخته و اصرار بیشتری بر این سیاست ها کند تا زودتر با بن بست مواجه شود. اگرچه با چنین برداشتی به سختی می توان موافق بود، اما تاثیر انتقادات موجود چیزی جز آنچه گفته شد، نیست. پس لازم است که یک بار دیگر به این موضوع اندیشه شود. مبادا در این مورد فکر کنیم که ما مامور به تکلیف هستیم و نه نتیجه. به نظر من در این مورد خاص مامور به نتیجه هم هستیم.

عباس عبدی