سه شنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۴ / 13 May, 2025
مجله ویستا

گامی بلند برای رسیدن به استانداردهای تولید


گامی بلند برای رسیدن به استانداردهای تولید

نگاهی به سریال «هوش سیاه۲» که مورد توجه مردم و کارشناسان قرار گرفته است

تولید مجموعه‌های پلیسی با توجه به حجم انبوه مخاطبان، امر متداولی در شبکه‌های مختلف تلویزیونی است.

در دو دهه اخیر، شبکه‌های مختلف تلویزیونی کشورمان مجموعه‌هایی از این قبیل را خریده و پخش کرده‌اند‌ که اغلب هم با استقبال وسیع مخاطبان همراه بوده است. مجموعه‌هایی مانند کارآگاه کاستر، کارآگاه و رکس و ناوارو که به لحاظ قصه و ساختار شباهت‌های بسیاری به یکدیگر داشته‌اند. آثاری بشدت قهرمان‌محور که بخش مهمی از جذابیت خویش را از آن وام گرفته و اغلب در همذات‌پنداری با مخاطب موفق عمل کرده است. در آثار پلیسی داخلی هم تلاشی پررنگ برای نزدیک شدن به استانداردهای بین‌المللی صورت گرفته و به موازات آن همواره تلاش برای خلق یک پلیس بومی نیز در دستور کار قرار داشته است. «شلیک نهایی» ساخته محسن شامحمدی ازجمله این نمونه‌هاست که البته در ادامه به نتایجی قابل قبول ختم نشد.

اما «هوش سیاه» ساخته مسعود آب‌پرور که این روزها دومین بخش آن روی آنتن شبکه سه سیما قرار دارد، شاخص‌ترین کار پلیسی این سال‌های سیماست که با اقبال عمومی هم مواجه شده است. در سری نخست با یک قهرمان (سرگرد احمدی) و یک ضدقهرمان (کامران بوریایی) روبه‌روییم که جنگ ازلی و ابدی خیر و شر را به شکل مطلوبی به نمایش گذاشته‌اند. هوش بالای کامران در کنار تسلطش بر ابزار تکنولوژیک از او شخصیت ترسناک نویی ساخته که کاملا با نمونه‌های کلیشه‌ای پیشین خود متفاوت است. آب‌پرور در سری نخست با استفاده از یک پایان باز، جا را برای ساخت سری دوم باز و در سری جدید، کاری شسته‌رفته‌تر را روانه آنتن کرده است. شخصیت‌پردازی در فیلمنامه‌های آثار پلیسی، رکن مهم و تعیین‌کننده‌ای است که می‌تواند در موفقیت یا شکست آن نقشی کلیدی ایفا کند. دو شخصیت اصلی هوش سیاه با توجه به محوریتشان، شخصیت‌پردازی خاصی می‌طلبیده‌اند که تا حدود زیادی هم آرش قادری در مقام نویسنده فیلمنامه در این کار موفق بوده است. کامران بوریایی (جمشید کاظمی) به عنوان ضدقهرمان با بهره‌گیری از کلیشه‌ها و کهن‌الگوهای گونه پلیسی خلق شده که در ایجاد تنش در داستان و همراه کردن مخاطب با خود موفق عمل کرده است؛ یک تبهکار چندوجهی مسلط بر تکنولوژی رایانه‌ای که در عین حال براحتی اطرافیان خود را از بین می‌برد. درست مانند ویروسی خطرناک که با ورود به هر سیستمی آن را از کار انداخته و در عین حال از بازی کردن هم لذت فراوانی می‌برد. در طرف دیگر، سرگرد احمدی قرار دارد. باهوش و باسواد که در مقابله با جمشید کاظمی پا عقب نمی‌گذارد. برخورد این دو با یکدیگر سروشکل خوبی به قصه هوش سیاه بخشیده و حس کنجکاوی مخاطب را برمی‌انگیزاند. قادری در قسمت‌های نخست هوش سیاه ۲، بخش‌های زیادی را به معرفی شخصیت‌های مکمل و ارتباطشان با جمشید اختصاص داده که گاه طولانی و ملال آور جلوه می‌کند. از سوی دیگر، فضای متفاوت زندان از لباس و دکور گرفته تا شخصیت متفاوت رئیس زندان، کار را برای سازندگان مجموعه به منظور برقراری ارتباط کامل با مخاطب دشوار کرده است. موضوعی که با فرار جمشید از زندان تا حدود زیادی حل شده و کار ریتم بهتری به خود گرفته است. گره‌ها و تعلیق‌های حاکم بر داستان خوب شکل گرفته و مخاطب را بی‌آن که احساس خستگی کند به دنبال خویش می‌کشاند. شخصیت‌های فرعی مانند همکاران جمشید در هک‌کردن سایت یک شرکت تجاری و نیز خواهر و برادری که در ادامه به قتل می‌رسند، اغلب تیپ ـ شخصیت هستند که در پیشبرد داستان نقشی کلیدی ایفا می‌کنند. شهاب هاشمی هم به عنوان یک قاتل بی‌رحم با وجود بهره‌گیری تمام و کمال از کلیشه‌ها تاحدودی متقاعدکننده از آب درآمده و مخاطب را منتظر نبرد نهایی‌اش با جمشید کاظمی نگه می‌دارد. همکاران سرگرد احمدی نیز با وجود پرتعداد بودنشان جز در یک مورد آنچنان که باید خلق نشده و در روند شکل‌گیری داستان نقشی کلیدی نداشته‌اند که این امر با توجه به پلیسی بودن کار، عجیب به نظر می‌رسد. عموی مرموز و با نفوذ جمشید که در قسمت‌های پایانی از آن رونمایی شده، می‌تواند برگ برنده فیلمنامه‌نویس برای به اوج رساندن داستان و خلق یک پایان‌بندی آبرومند و جذاب برای آن باشد که برای مشاهده نتیجه باید اندکی صبر کرد.

مسعود آب‌پرور به شهادت کارنامه کاریش از معدود کارگردان‌های فن‌سالار تلویزیون است که تسلط خوبی روی کارش دارد و عموما ساخته‌هایش، از استانداردهای کیفی معمول برخوردارند. حفظ ریتم و از نفس نیفتادن آن مهم‌ترین عامل برای موفقیت یک اثر پلیسی است که آب پرور به استثنای فصل زندان بخوبی از عهده انجامش برآمده است. این امر بخصوص در صحنه‌های پرتعداد تعقیب و گریزها، با توجه به امکانات فنی موجود، خود را به رخ می‌کشد و می‌تواند برای مخاطبان برون مرزی شبکه جام‌جم نیز جذابیت‌هایی داشته باشد.

هوش سیاه ۲ گام‌های بلندی در گونه پلیسی برداشته و با احترام گذاشتن به مخاطب و در عین حال باج ندادن به آنها سعی در جذبشان دارد و در این زمینه هم کاملا موفق عمل کرده است.

محمد جلیلوند