سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

استعمار غرب, خط مشی و شیوه های واحد


استعمار غرب, خط مشی و شیوه های واحد

در آن قطعه تاریخی که انگلستان در اوج قدرت و شوکت بود و ابرقدرت جهان محسوب می شد, همه تباهی ها و فسادها و جنایاتی که در گستره کره زمین صورت می گرفت به طور مستقیم و غیرمستقیم و پیدا و پنهان, به این قدرت استعماری پیوند می خورد و از مغزهای فریب اندیش و خدعه ساز رهبران و سیاستمداران انگلیسی مایه و نشات می گرفت

استعمار غرب عمری طولانی دارد و به تناسب آن, پرونده ای قطور و پر حجم از فریب و نیرنگ, فساد و تباهی, ظلم و جور و خیانت و جنایت. در برهه های مختلف و موقعیت های تاریخی گوناگون, با آنکه استعمار و استعمارگری به مجموعه ای از کشورهای غربی و سران و رهبران سیاسی و حکومتی دنیای غرب اطلاق شده است, یک کشور به صورت « محور » و « مدار » در راس جریان منحط و تخریب گرو سلطه جوی استعمار قرار گرفته و بقیه کشورها به صور « اقمار » بر مدار آن چرخیده اند و از سیاست ها و روشهای نفوذ و بسط سیطره آن تبعیت کرده اند. در قطعه ای از تاریخ بشریت که از سیاه ترین و ستم خیزترین و جنایت بارترین قطعات تاریخی محسوب می شود « گلستان » محور و مدار استعمارگری و سلطه گستری در جهان به شمار می رفت و سایر کشورها به صورت اقمار, تابع نحوه حرکت و برنامه ریزی و پیشروی و جهانخواری او بودند.

در آن قطعه تاریخی که انگلستان در اوج قدرت و شوکت بود و ابرقدرت جهان محسوب می شد, همه تباهی ها و فسادها و جنایاتی که در گستره کره زمین صورت می گرفت به طور مستقیم و غیرمستقیم و پیدا و پنهان, به این قدرت استعماری پیوند می خورد و از مغزهای فریب اندیش و خدعه ساز رهبران و سیاستمداران انگلیسی مایه و نشات می گرفت.

فریب کاری و دسیسه سازی های انگلیس آنچنان موثر و نفوذگر و نتیجه بخش و موفق بود که در فرهنگ عمومی جهان, این کشور « روباه پیر استعمار » لقب یافت و این لقب سینه به سینه و از نسلی به نسل دیگر منتقل شد و در اوراق تاریخ همه اعصار ثبت گردید و امروز نیز این لقب در تاریخ معاصر به نام این کشور به ثبت رسیده است و نسلهای جدید را به عبرت و درس آموزی فرامی خواند.

در جهان کنونی, نقش محوریت استعمار را کشور « آمریکا » به عهده گرفته است و انگلیس و سایر کشورهای استعمارگر, به صورت اقمار یا تابع و یاری رسان, نقش آفرینی می کنند.

امروز قدرت برتر استعماری, آمریکاست و هم اوست که در چهارگوشه جهان جای پای خود را محکم کرده و به اشکال و شیوه های مختلف در تخریب و خیانت و جنایتهایی که در حق توده های محروم و مظلوم جهان صورت می گیرد, به صورت مستقیم و غیرمستقیم و مرئی و نامرئی دخالت دارد.

اگر دیروز کشور استعماری انگلیس « روباه پیر » نامیده می شد, امروز کشور استعماری آمریکا « شیطان بزرگ » لقب یافته است و این لقب اوج فریب کاری و جنایت این قدرت استعماری را به نمایش می گذارد.

لقب « شیطان بزرگ » که از جانب مصلح و پیشوای بزرگ الهی حضرت امام خمینی (ره) به آمریکای جهانخوار داده شد, چهره این قدرت انسان ستیز را به بشریت می نمایاند و همه صفات زشت و پستی ها و پلیدی ها و عملکردهای فسادآمیز و جنایت بار را در این محور و مدار کنونی استعمار جهانی جمع و فراهم می آورد.

موضوع دوم این است که کشور استعماری انگلیس در دورانی که محور و رهبر سایر کشورهای استعماری محسوب می شد, مهد تمدن به شمار می رفت و نماینده و جلوه بارز « تمدن غرب » به حساب می آمد و این تصور نه تنها در دنیای غرب, بلکه در ممالک شرقی و کشورهای جهان سوم نیز مورد توجه واقع می شد.

در دنیای امروز این نقش را آمریکا تصاحب کرده است و هم اوست که علاوه بر محوریت در رهبری کشورهای غربی, مهد تمدن نیز به شمار می رود و جلوه و نماینده تمام عیار تمدن غرب محسوب می شود.

موضوع سوم که حائز اهمیت بسیار می باشد این است که در عصر حضور و سیطره کامل استعمار انگلیس در صحنه ها و عرصه های جهانی, برنامه های مخرب استعماری که از تراوشات مغز خدعه ساز و توطئه گر روباه پیر استعمار محسوب می شد, توسط اذناب و شیفتگان انگلیس یعنی افراد و جریانهای روشنفکری غرب گرا در چهار گوشه جهان و از جمله « ایران » به ظهور و عینیت درمی آمد. افراد و احزاب و جریانهای فرهنگی و سیاسی وابسته به انگلیس , سپاهیان توانمند و نفوذگر و پیروز استعمار غرب در تمام سرزمین های مورد طمع محسوب می شدند و سران و رهبران استعمار انگلیس به

نیکی واقف بودند که پیشرفتهای شتابان و موفق این افراد و احزاب و جریانهای فکری, بسیار بزرگتر از آن است که بتوان آن را با لشکرکشی های وسیع در کشورهای جهان سوم و جنگ و نبرد نظامی مستقیم برای تصاحب سریع آنها مقایسه نمود! در واقع, این احزاب و جریانها زمینه ساز اصلی و فراهم کننده بستر و شرایط لازم برای تهاجم مستقیم انگلیس به کشورها و مستعمره کردن آنها محسوب می شدند! حضور کوتاه مدت یا درازمدت انگلیسی ها در کشورهای مستعمره و نیز مهره سازی ها و به وجود آوردن دولتهاو حکومتهای دست نشانده در این سرزمین ها, همه و همه درسایه تحرک و تلاشهای موفق احزاب و جریانهای روشنفکری وابسته به انگلیس تحقق می یافت.

این افراد و جریانها قبل از سیطره انگلیس بر کشورهای مورد نظر و طمع, با فعالیت فکری و فرهنگی و مطبوعاتی, به استحاله فرهنگی جامعه و ایجاد شبهه و تردید در باورها و ارزشها و هنجارهای مورد قبول و احترام مردم می پرداختند و با شیوه های استعماری بذر حقارت و خود کم بینی را در سرزمین ذهن و جان جوانان و دانشجویان بارور می ساختند و به مرور نه تنها آنان را نسبت به فرهنگ و مواریث گهربار و حیات آفرین خود بدبین و بی تفاوت می کردند, بلکه فرهنگ غرب را در تفکر و جان و روحشان امری بسیار زیبا, مترقی و زندگی ساز پرورش می دادند, به طوری که پس از مدتی توده های مردم به ویژه نسل جوان جوامع شرقی, غرب را مظهر همه پیشرفتها و سعادتها و نیکی ها تصور می نمودند و کشورهای شرقی به ویژه مسلمان نشین را فاقد هرگونه استعداد و توانمندی برای رشد و پیشرفت و سعادت تلقی می کردند! به رهنمودهای بیدارگرانه حضرت امام خمینی توجه کنیم:

« ما را در غفلت و درخواب نگه داشتند که ما هیچ یک از امور صنعتی را قادر بر تحققش نیستیم. . . باور کرده بود این ملت بیچاره روی تبلیغاتی که قدرت های پیشرفته و بزرگ کرده بودند و تبلیغات

داخلی که وابستگان به آن قدرت ها کرده بودند به اینکه ما باید همه چیزمان از خارج باشد, و ما باورمان آمده بود, یا بسیاری از ما, که غرب یک نژاد برتر است, همانطور هیتلر این معنا را.. . می گفته است که آلمان یک نژاد برتر است, و بعضی از نویسنده های ما نوشته بودند که آن عمله ای که در آلمان هست و بیلش را دستش گرفته و لب خیابان ایستاده که برود کار بکند, آن آدم چشم آبی را عقیده بسیاری هست به اینکه برای اداره مملکت مثلا امثال ما از اشخاصی که دراین مملکت هستند بهتر و بالاتر می تواند عمل بکند! این طرز فکر, ما را آنطور عقب نشانده

بود که اعتقادمان این بود که اصلا از ما کاری ساخته نیست! ارتش ما اگر بخواهد ارتش بشود, مستشار لازم دارد, از آمریکا یا از اروپا باید مستشارانی بیایند تا ارتش ما را بتوانند سر و سامان بدهند!.. . . ما نسبت به صنایع اصلا نباید صحبت بکنیم, این صنایع دربست به عهده اروپایی ها و آمریکایی هاست.! . . این تبلیغات دامنه داری که کردند و حالا هم باز می کنند, به گوش شما نباید برود, شما باید بیدار بشوید و از این خوابی که بیشتر از چند صد سال به ما تزریق کردند و ما را خواب کردند, اول قدم این است که ما بیدار بشویم, بفهمیم که ما هم از جنس بشر هستیم و ممالک دیگر و رژیم های دیگر و نژادهای دیگر برتر نیستند از ما. . . ( » ۱ )

یک نگاه کوتاه و گذرا به نهضت تنباکو, نهضت مشروطه و نهضت ملی کردن صنعت نفت, به وضوح نقش و تحرکات مخرب اذناب و جریانهای روشنفکری وابسته به استعمار انگلیس را می نمایاند و تبلیغات و فعالیت های منتهی به تحقیر ملت ایران و فرهنگ و استعداد و توانمندی های آن و در نقطه مقابل, عظمت و مهابت و جلوه های مختلف تمدن غربی که انگلستان آن روزگار نماینده و محور آن بود, به صراحت به رخ کشیده می شود و همین تحرکات ذلت آمیز این احزاب و جریانهای فکری و فرهنگی سرانجام زمینه ساز سیطره استعمارگران انگلیسی بر ایران و مهره سازی های آنها در دولتهای دست نشانده شد. در دنیای امروز و شرایط حاکم بر جهان, قدرت استعماری آمریکا با همین شیوه و شگرد یعنی بهره برداری از اذناب خود که جریان های روشنفکری غرب گرا هستند, به تخریب فرهنگها و مقابله با ملتها و

دولتهای مستقل می پردازد و نظام اسلامی ما که با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی موجب انهدام رژیم دست نشانده آمریکا و اضمحلال منافع ضد انسانی شیطان بزرگ در ایران شد, در معرض تحرکات فرهنگی و سیاسی آمریکا که توسط شیفتگان غرب و دلبستگان و سینه چاکان مطیع و دست بسته آمریکا در کسوت گروهها, جمعیت ها,احزاب و مطبوعات و نویسندگان وابسته به عینیت می رسد قرار گرفته است.

موضوع چهارم که همچون سایر موضوعات مطرح شده و مرتبط با استعمار غرب از اهمیت خاصی برخوردار می باشد, « روشهای واحد » در تبلیغ علیه اسلام و فضاسازی برای ایجاد انحراف در مردم به ویژه جوانان و دانشجویان می باشد.

تدقیق در شیوه های تبلیغات علیه اسلام چه در دوران سیطره استعمار انگلیس در ایران و چه امروز که تمام جلوه های استعمار غرب در اندیشه و عمل سران آمریکا متجلی شده است ما را به شیوه ها و شگردهایی رهنمون می شود که همه آنها دارای محورهای ثابت و اصول و مبانی واحد می باشند.

این شیوه ها و شگردهای واحد عبارتند از: تبلیغات گسترده برای تحقق تز استعماری جدایی دین از سیاست, ناکارآمد جلوه دادن اسلام , مخالفت با حکومت دینی, عناد و دشمنی باروحانیت, مخالفت با ارزشها و هنجارهای اسلامی, تبلیغات دامنه دار علیه حجاب اسلامی, تبلیغات وسیع علیه اصل « جهاد » در اسلام, مخالفت با فقه, فعالیت گسترده تبلیغی علیه احکام و قوانین اسلام به ویژه احکام جزایی آن و ضد حقوق بشر جلوه دادن آنها, تلاشهای وسیع فرهنگی و مطبوعاتی وحزبی در دفاع از « آزادی » به سبک و شیوه دنیای غرب که فساد و بی بند و باری از جلوه های بارز آن محسوب می شود, دفاع از تکثرگرایی فرهنگی و سیاسی به طور لجام گسیخته و بدون هیچ ضابطه و کنترل و جهت دهی های سالم و. . . باتوجه به آنچه از نظر گذشت, مشخص می شود که « استعمار غرب » در هر دو مقطع تاریخی چه در زمان سیطره « روباه پیر » بر جهان, و چه در عصر کنونی که زمان سیطره « شیطان بزرگ » بر محرومان به ویژه مسلمانان جهان می باشد دارای « خط مشی » و « روشها » و « شگرد » های « واحد » می باشد.

اگر خوی اسلام ستیزی آمریکا, ارتباط این قدرت استعماری با جریانهای روشنفکری غرب گرا در داخل ایران, اهداف و خواست های دولت آمریکا, اندیشه و عملکرد افراد و گروههای متمایل به غرب ,

اهداف مطرح شده از « آزادی, » « دموکراسی, » « مردم سالاری, » « جامعه مدنی » و « تکثرگرایی » توسط نویسندگان و هنرمندان و سیاستمداران و احزاب و گروههای مخالف حکومت دینی و طرفدار غرب به ویژه آمریکا, با آنچه توسط قدرت استعماری انگلیس و اذناب و جریانهای روشنفکری وابسته به او در نهضت مشروطه و نهضت ملی ایران به وقوع پیوست انطباق داده شود, به وضوح و صراحت, یکسانی « خط مشی » و وحدت « روش » ها در اندیشه و عملکردهای این دو قدرت استعماری و احزاب و روشنفکران غرب گرا آشکار می گردد. آنچه در این کنکاش و انطباق قابل تامل است درسهای بیداری برای نسل امروز, کسب شناخت و بینش های فرهنگی و سیاسی , هوشیاری و جامع نگری در مواجهه با جریانهای فکری موجود در جامعه, و اتخاذ مواضع و عملکردهای منطبق با حقیقت اسلام و اهداف مبنایی انقلاب شکوهمند اسلامی و نظام جمهوری اسلامی است.

پی نوشت ها:

۱ بخشی از سخنان حضرت امام خمینی (ره) در تاریخ

,۵۹,۱۰,۲۹ صحیفه نور, ج ,۱۳ ص ۲۸۵