چهارشنبه, ۶ تیر, ۱۴۰۳ / 26 June, 2024
مجله ویستا

دنیاتلافی خانه است


دنیاتلافی خانه است

«من تلافی می‌کنم، تلافی‌اش را سرت در می‌آورم‌، این کارت بی‌جواب نمی‌ماند‌، و....»
چندبار تا به حال این جملات را شنیده‌اید؟ چند بار به زبان آورده‌اید؟ چقدر دلتان می‌خواسته که …

«من تلافی می‌کنم، تلافی‌اش را سرت در می‌آورم‌، این کارت بی‌جواب نمی‌ماند‌، و....»

چندبار تا به حال این جملات را شنیده‌اید؟ چند بار به زبان آورده‌اید؟ چقدر دلتان می‌خواسته که کاری را تلافی کنید؟

کارهای بد چقدر شما را به فکر تلافی کردن انداخته؟ کارهای خوب را چقدر تلافی کرده‌اید؟ برای چه تلافی کرده‌اید؟

مرحوم مادرم همیشه می‌گفت: دنیا تلافی خانه است‌، سعی کن همیشه خوبی‌ها را تلافی کنی.

برای سال‌ها یادم رفته بود‌، اخیرا به یاد آوردم؛ چون دیدم، چون خواندم، در روزنامه‌ها، تلویزیون، توی فیلم‌ها‌، شنیدم توی حرف‌ها، گله‌ها، غرغر‌کردن‌ها، یادم رفته بود که

تلافی کردن یعنی چه؟ یادم آمد که جواب دادن به هر نوع عملی از خوب یا بد، تلافی کردن است. مهربانی نوعی رفتار است، تلافی کردن هم نوعی رفتار است.

مادری را دیدم که به خاطر یک حرف کوچک، دچار سوءتفاهم شد و دخترش را از خانه بیرون کرد.

حالا دخترش هم در زمانی که مادر عازم سفری طولانی است به قصد تلافی او را به خانه‌اش راه نمی‌دهد حتی برای خداحافظی و حلالیت طلبیدن.

دوستی را دیدم که با تصور ناخوشایندی که در ذهن داشت با دوستش مکالمه‌ای ناخوشایند داشت، دوست دیگر با مهربانی او را بخشید. اما می‌گوید: به وقتش تلافی می‌کنم. اما معلوم نیست کی و کجا؟ آیا در مورد مهربان خواندنش زود قضاوت کردم؟!

برادری را دیدم که به خاطر خودخواهی با برادرش درگیر شد. برادر کوچکتر هم هر عملی را با عکس‌العمل تندی‌، پاسخ می‌دهد. می‌گوید: اگر جوابش را ندهم فکر می‌کند کم آوردم. اصلا کوتاه نمی‌آیم!

همسری را دیدم که با همسرش اختلاف داشت و هرگونه آزاری از جانب او را، بی‌جواب می‌گذاشت و هر حرفی را نشنیده می‌گرفت. می‌گفت: به حرمت سال‌هایی که با هم زندگی کرده‌ایم جوابی نمی‌دهم‌. تلافی کردن بی‌معناست‌.

خواهری را دیدم که به خاطر نگهداری از مادر بیمارش، به جای سپاس دیدن، مورد بی‌مهری خواهران دیگر واقع شده بود وحالا، پس از پایان زندگی مادر، تمام نامهربانی‌ها را ندیده می‌گرفت و باز هم خواهان تلافی کردن نبود. خواهری را فراموش نکرده بود و حیف‌، فقط او بود که فراموش نکرده بود.

مردی رادیدم که در سال‌های پایانی عمر مادر، پرستار تمام وقت جسم بی‌جان و نباتی مادر بود و پس از مرگ مادر، خواهان محبت از طرف خواهران و برادران. اما او را نمی‌پذیرفتند. نمی‌پذیرفتند که او هم انسان است و گاهی اوقات خستگی و فشارهای روحی بر او غلبه می‌کند. به تلافی بی‌مهری او تنهایش گذاشته بودند.

پسری را دیدم که با پدر و مادر پیرش مهربان بود، بعد از ازدواجش نامهربان شد. مادر پیرش گریه کنان می‌گفت: من فقط همین یک پسر را دارم. به او گفتم: پسرت دوتا پسر دارد. با تعجب پرسید: یعنی چه؟ گفتم: هرقدر با تو نامهربان باشد او یکی است ولی خدا به او دو تا پسر داده تا دو بار پاداش نامهربانی را بگیرد.

خانمی می‌گفت: به‌نظرم تلافی کردن بی‌معناست. چون روزگار با تو همان کار را می‌کند. همیشه جواب خوبی بدی نیست یا برعکس.

هر چه کنی همان در تقدیر تو نوشته می‌شود. و یک بار دیگر یاد مادرم می‌افتم که می‌گفت: دنیا تلافی خانه است.

و همیشه این بدی‌ها نیستند که تلافی می‌شوند. به جبران تمامی خصلت‌های خوبی که از دیگران می‌بینیم، تلافی می‌کنیم. درک کردن دیگران از جانب ما و برعکس، در لحظه‌هایی که نیازمند حس درک هستیم، شادکردن دیگران به جبران شادی‌هایی که به ما هدیه کرده‌اند و... هدیه‌هایی است که به یکدیگر می‌دهیم.

صفحات حوادث روزنامه‌ها پر از اخبار قتل‌هایی است که به تلافی انجام شده و نیز بخشش‌هایی که به تلافی بدی دیدن صورت گرفته.

پاداش اعمال نیک خود را از خدا طلب می‌کنیم‌، اما برای آنچه از بدی دیده‌ایم منتظر لطف الهی نمی‌مانیم.

خودمان‌، زود، سریع، فوری‌، یا با کمی تامل دست به کار می‌شویم. به هزاران دلیل و به هزاران شکل غربت بار نامعلوم.

یادمان باشد دنیا تلافی خانه است.

خیلی عجله نداشته باشیم.

مرضیه مهدوی