شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

تغییر الفبا در تاجیكستان


تغییر الفبا در تاجیكستان

در اواخر دهه ۱۹۲۰ و اوایل دهه ۱۹۳۰ در تاریخ زبان تاجیكی حوادثی به وقوع پیوست كه بحث و مناظره پیرامون سود و زیان آنها تا به امروز همچنان ادامه دارد

در اواخر دهه ۱۹۲۰ و اوایل دهه ۱۹۳۰ در تاریخ زبان تاجیكی حوادثی به وقوع پیوست كه بحث و مناظره پیرامون سود و زیان آنها تا به امروز همچنان ادامه دارد. این حوادث عبارت بود از تبدیل الفبا سنتی تاجیكان (عربی) به لاتین، تهیه و تنظیم املای نو، تعیین چگونگی زبان ادبی، تاجیكی افزایش نقش مطبوعات و ترجمه، تأثیر زبان روسی و امثال آن. باید گفت كه این رویدادها و سیاست فرهنگیی كه در آن سالها عمل گردید و قرار و تصمیمات رسمیی كه در این زمینه پذیرفته شد، در رشد و تكامل منبعد زبان حاضر تاجیك و تشكل بخش اصطلاح گزینی آن نقش بغایت مهم و گاها حل كننده بازی كرده اند.

محققان زبان شناس به خوبی آگلهند كه جنبش تغییر الفبای عربی در آغاز قرن ۲۰، در بسیاری از كشورهای شرقی، از جمله قفقاز و آسیای میانه و حتی ایران دامن گسترده بود. مخصوصاً پس از تبدیل الفبای عربی به لاتینی در تركیه كه در مرز آسیا و اروپا قرار داشت و نسبت به سایر كشورهای شرقی پیشتر با ممالك غرب و معاف و مدنیت جدی تماس حاصل كرده بود، این جنبش قوت بیشتر گرفت در نتیجه بعد از انقلاب اكتبر از سال ۱۹۲۲ جمهور آذربایجان، تاتارهای روسیه و كمی دیرتر اكثریت جمهوری های آسیای میانه نیز به الفبای لاتینی گذشتند. به طور رسمی، هدف اساسی تغییر الفبا در آن بود كه «....در بین عامه محنتكشان ملیت های جمهوری سوسیالیستی شوروی تاجیكستان كه پیش از این خط و سواد عربی داشتند یا عموماً سواد نداشتند الفبای نو لاتینانیده (لاتینی شده) را همچون سلاح پرقوت انقلاب مدنی جاری و مستحكم نماید و به همین واسطه در مدت های كوتاه ترین، بلند برداشتن درجه دانش مدنی عامه محنتكشان و همراه كردن شدن آنها با مدنیت سوسیالیستی تأمین نماید.»۱در مورد انگیزه و عواقب تغییر الفبای سنتی تاجیكان (عربی) در ادبیات اندیشه های گوناگون بیان شده است كه از دایره موضوع بحث ما خارجند ولی دلیلی كه در آن سال ها و بعد آن بیشتر معمول گشته، قابل یادآوری است؛ پیروان این اندیشه برآنند كه شوراها یا مونیست ها با تغییر الفبا

می خواستند ملیت های مسلمان تحت تسلط خود را از فرهنگ البته از دین گذشته خویش جدا كرده، ایده و ایده آل های سوسیالیسم را بدین وسیله آسان تر به آنها تحمیل كنند. مثلاً مجله «راهبر دانش» در آن سال ها نوشته بود كه امروزها در بین اهالی چنین اندیشه ها پهن شده است كه «اروس ها برای از یاد مسلمانان برآوردن قرآن، الفبای عربی را بر هم داده و الفبای خودشان را در شرق جاری می كنند.»۲ به نظر ما در این زمینه تخمین ها و فرضیه های دیگری هم امكان پذیر است.

به طوری كه می دانیم تا امروز در بعضی دایره های ایدئولوژیك و سیاسی ممالك غرب عقیده ای مروج است كه گویا سبب عقب ماندگی كشورهای مسلمان شرق دین مبین اسلام و خط عربی می باشد. بنابراین وقتی كه در اتحاد شوروی انقلاب ندنی عملی می شد و تصمیم بر آن بود كه سطح سواد و فرهنگ و علم و فنون جمهوری های آسیایی بلند برداشته شود، شاید در دستگاه عالی حزبی ودولتی مفكوره بالا تأثیر داشته است مثلاً رفیق ناصراف، كمیسر معارف خلق جمهوری سوسیالیستی شوروی تاجیكستان در مقاله خود « به دشمنان الفبای نو ضربت سخت می دهیم» _تاجیكستان سرخ، شماره ۱۱۹، ۲۵ می سال ۱۹۳۳) چنین گفته بود: «حروفات عربی را كه سبب اسیری و به تاریكی ماندن عامه محنتكشان است، از بین خودمان دور كنیم و از بیخ كنده پرتابیم، اما در بین ملیت های آسیای میانه پخش شدن این اندیشه، به نظر ما، باید سبب های دیگر داشته باشد از جمله:

مسلم است كه در ابتدا در بین تاجیكان مبلغان این اندیشه كم بودند و بر عكس این جنبش در بین تاتارهای روسیه و ترك زبانان آسیای میانه و قفقاز هواداران زیاد داشت به طوری كه گفتیم به تقلید دولت تركیه كه بر اثر اصلاحات راهبر حركت ملی بورژازی تركیه و نخستین پرزیدنت این كشور، مصطفی كمال پاشا معروف به كمال آتاترك (۱۹۳۸- ۱۸۸۰) به سوی تحولات مادی و مدنی به شیوه اروپایی ها گام بر می داشت اقوام و قبایل ترك نژاد آسیای میانه، مخصوصاً جوانان و سواد كم شمار ازبك این اقدام تركیه را كمال «خردمندی» راه درست قبول كرده در فكر تغییر الفبای عربی افتادند.

چنین شیفتگی و «هم آوازی گرم و جوشان» باید انگیزه های عمیق تری هم داشته باشد به گمان ما، اقوام ترك نژاد اسلامیت و الفبای عربی را ترتیب و تنظیم شده توسط تاجیكان و زبان فارسی دری قبول كرده و در مطابق گردانی آن به زبان خود زحمت نكشیده بودند، بنابراین رسم الخط برای آنها بیگانه به حساب می رفت گذشته از آن دانشمندان و شاعران و نویسندگان عصرهای میانه از هر قوم و نژادی كه بودند، آثار خود را به عربی و یا زبان فارسی دری می نوشتند از این رو گذشتن به الفبای لاتینی برای ترك زبانان خوف قطع رابطه با فرهنگ گذشته را نداشت آن مقدار كم آثار كه به زبانی ملی آنها از گذشته باقیمانده بود در اندك مدت ممكن بود كه به الفبای دیگر برگدانده شود ولی تبدیل الفبا برای تاجیكان عواقب سنگینی در پی داشت.

اول اینكه تاجیكان چنان خدمت بزرگی را كه برای انتشار و انكشاف دین مبین اسلام انجام دادند به همان اندازه نسبت به الفبای عربی را به صوتیات و نورم های صرفی و نحوی زبان خود مطابق ساخته، برای آوازهای خاص زبان مطابق خود ساخته، برای آوازهای خاص زبان فارسی دری كه در الفبای عربی موجود نبودند حرف های مخوص ساختند انواع گوناگون خط، از قبیل شكسته، ریحانی و غیره كه رسم الخط عربی امروز به آنها می نازد به وجود آوردند خلاصه آن را به كلی هضم و از خود كردند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.