جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

حالا نابغه‌ها بزرگ شده‌اند


حالا نابغه‌ها بزرگ شده‌اند

عنوان جالب توجه "فرانو" را اول بار استاد اکبر اکسیر در سال های ابتدایی دهه ۸۰ بر گونه ای از شعر امروز اطلاق کرد. گونه ای شعر کوتاه بی قید وزن که به قول اکسیر اگر ناخودآگاه دارای …

عنوان جالب توجه "فرانو" را اول بار استاد اکبر اکسیر در سال های ابتدایی دهه ۸۰ بر گونه ای از شعر امروز اطلاق کرد. گونه ای شعر کوتاه بی قید وزن که به قول اکسیر اگر ناخودآگاه دارای هارمونی و وزن باشد ایرادی ندارد. اکسیر اعتقاد داشت: "فرانو تلاشی هوشمندانه است برای نوشتن بدون تقلا در لحظه سرایش". از این رو وی در قالب کتاب "بفرمائید بنشینید صندلی عزیز" بیست پیشنهاد برای معرفی و شناخت شعر فرانو ارائه کرد که بعدها به نقشه راه بسیاری از شاعران جوان تبدیل شد.

یکی از این قبیل شاعران، حمیدرضا اقبالدوست، شاعر جوان صومعه سرایی است که با نخستین دفتر شعرش،"این شعرها از من نیست" نشان داد که از دنباله روهای به حق سبک پیشنهادی اکسیر به شمار میآید. به تازگی دومین مجموعه شعر فرانوی اقبالدوست با عنوان "لطفا برایم اسپند دود کنید" توسط نشر فرهنگ ایلیا منتشر شده است که در این مجال تلاش داریم اشاره ای گذرا به برخی وجوه آن داشته باشیم.

عنوان این مجموعه از متن شعری بر می آید که در کتاب،"مدرن" نام نهاده شده است:

موها مدل جدید

ادکلن مد روز فرانسه

لباس های مارک دار خارجی می پوشم

گفته ام دکوراسیون آپارتمان را

پست مدرن طراحی کنند

چقدر مدرن شده ام

لطفا برایم اسپند دود کنید.

اقبالدوست در این شعر به گونه ای ظریف به یکی از مسائل بغرنج بشر امروز (تعارض میان سنت و مدرنیسم) اشاره می کند. بشری که سعی می کند به گونه ای متظاهرانه خود را با زندگی مدرن پیوند زند اما هنوز اسیر، دلبسته و پای بند بسیاری از سنت های گذشته است.

یکی از این بیست پیشنهاد اکسیر برای ترسیم ویژگی های شعر فرانو این بود: هر فرانو به اندازه قد خود حرف و پیام دارد;پیامی چند وجهی، ایهامآور و کوبنده! شاید بتوان برخوردار بودن از این ویژگی مهم را از شاخص ترین دستاوردهای شعر اقبالدوست دانست:

چانچو را

زمین گذاشته

زنبیل ها را

پیش چشم رهگذران

و فریاد کشید

آزاد

ماهی آزاد

دهان ماهی ها

همچنان باز مانده است.

شعری به ظاهر ساده که در پس سادگی آن، پیام و حقیقتی تکان دهنده موج می زند; تناقض آشکار میان گفتار و کردار آن که قدرتش نسبت به دیگری برتری دارد. اقبالدوست در کتابش از این قبیل شعرها فراوان دارد.به عنوان نمونه:

راهنمایی که تمام شد

معلم ها راهنمایی کردند

نابغه ها بروند مهندسی و پزشکی

و مابقی اقتصاد و سیاست و ...

حالا نابغه ها بزرگ شده اند

و گوش به زنگ هستند

که مابقی

چه خوابی برای آنها و معلم هایشان دیده اند.

در عین حال در شعر اقبالدوست،تکنیک وارد آوردن ضربه به خواننده در پایان بندی شعر بسیار به چشم می خورد. مساله ای مهم که از ویژگی های اساسی شعر فرانو به شمار می آید:

می خواست از درخت بالا برود

و هربار که می افتاد

دوباره شروع می کرد

دست هایم را برایش قلاب کردم

بالا رفت

دور که می شدم

دیدم خودش را حلقه آویز کرده است

از ترس دارم می دوم

خداکند اثر انگشتهایم

کف کفش هایش

نمانده باشد.

کتاب با هشت قطعه شعر پی در پی که عنوان مترسک را بر پیشانی دارند به پایان می رسد. مترسک هایی که انگار به موجودات محبوب و دوست داشتنی دنیای ذهنی شاعر تبدیل شده اند. بد نیست همگام با شاعر،این مطلب نیز با یادی از این مترسک های هوشیار و البته دلسوز پایان گیرد:

مترسک دلش می سوزد

برای کلاغ ها

دهقان

و بیشتر برای خودش

حالا که باور کرده است

مترسکی بیش نیست

در مزرعه سوخته!

نویسنده : فرهاد خالدار