چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

آیا اَرَتْ خاستگاه تمدن سومری است


وجود انبوه سنگ لاجورد و تراشه های آن در حفریات شهر سوخته و بررسی های آزمایشگاهی آنها, و نظر غالب دانشمندان در دهه ۱۹۷۰ نشان داد که این سنگ مهم ترین محموله تجاری شناخته شده ای است که حکومت های سرزمین های شرقی و جنوب شرقی ایران در جا به جایی آن در منطقه ای گسترده, از کوه های بدخشان در شرق تا سرزمین مصر در غرب, نقش انکار ناپذیری ایفا می کردند

این سنگ تزیینی با ارزش _ که طی هزاره های سوم تا اول ق.م در سر تا سر آسیای غربی، به ویژه بین النهرین و مصر، در مجسمه سازی، ترصیع و ساختن زیورآلاتی مانند گوشواره، دستبند و گردنبند کاربرد فراوان داشت _ از معادن عظیم واقع در کوه های سرسنگ بدخشان در افغانستان استخراج شده و به صورت ماده خام به شهر بزرگی که امروز شهر سوخته نامیده می شود و شاید هم به مراکز شهری و صنعتی دیگری که تا به امروز شناسایی نشده اند وارد شده و پس از پاکسازی در کارگاه ها به صورت سنگ لاجورد ناب از راه کرمان و فارس به شوش و از آنجا به شهرهای جنوبی بین النهرین و دورتر، به مصر در قاره افریقا، منتقل می شد. از شواهد دیگر بر وجود ارتباط میان فرهنگ های شرقی ایران و بین النهرین و دورتر به سمت غرب تولید اشیا و ظروف از سنگ صابون در کارگاه های صنعتی مراکز شناخته شده ای مانند تپه یحیی و توزیع آن در سر تا سر منطقه بوده است. اشیای ساخته شده از سنگ صابون از مهره های ساده کوچک گرفته تا کاسه های تزیینی، در سر تا سر دنیای باستان، از «مهنجودارو» مرکز مشهور تمدن «هاراپا» در دره سند تا ماری در بخش میانی رود فرات در بین النهرین، در منطقه ای به طور تقریبی ۲۵۰۰ کیلومتر پراکنده شده بود. وجود ظروف ساخته شده از سنگ صابون تقریبا در تمامی محوطه های باستانی بین النهرین در دوره های دوم و سوم سلسله های قدیم گزارش شده است. شناخته شده ترین این ظروف سنگی در بین النهرین، که گمان می رفت در نوع خود یگانه باشد، کاسه استوانه ای سنگ صابونی منقوش از «خفاجه» در دره «دیاله» است که به دوره دوم سلسله های قدیم نسبت داده می شود. در تزیین این کاسه نقش مردی را می بینیم که یک بار بر پشت دو گاو کوهاندار پشت به هم نشسته و دو رشته آب به دست دارد و یک بار در حالت ایستاده گردن دو مار را گرفته است.

بخش دیگری از تزیین این ظرف شیر و عقابی را نشان می دهد که به گاو کوهاندار و از پشت بر زمین افتاده ای حمله کرده اند. نوع تزیین این ظرف سنگی و برخی عناصر تزیینی مانند خرسی که بر دو پای خود بلند شده و قصد خوردن خرما از نخل دارد و به ویژه نقش گاو کوهاندار در هنر بین النهرین کاملا بیگانه است. از آنجا که خاستگاه گاو کاوهاندار شرق ایران و سرزمین های واقع در شرق و جنوب شرق ایران است، بسیاری در انتساب این ظرف و ظروف تزیینی مشابه به هنرمندان سومری تردید و خاستگاه این ظرف و اشیای تزیینی دیگر از نوع مشابه از سنگ صابون را معمولا به جای کارگاه های هنرمندان سومری به کارگاه های واقع در شرق ایران مانند یحیی منتسب می کردند؛ زیرا علاوه بر دلایل سبک شناسانه، می دانیم که بین النهرین فاقد منابع کانی از جمله سنگ صابون بوده است.

حال آن که، برای مثال، در شعاع ۲۵ کیلومتری تپه یحیی چهار محل برای استخراج سنگ صابون شناسی شده است. افزون بر آن، از لایه های متعدد دوره IVB در تپه یحیی (۲۵۰۰ _ ۳۰۰۰ ق.م) علاوه بر تعداد زیادی کاسه و مهره از سنگ صابون در مراحل گوناگون تولید، قطعات بزرگ این سنگ نیز به دست آمده است. وجود شمار زیادی الواح گلی از نوع پروتو _ ایلامی با علایم عددی، دو مهر استوانه ای، شمار فراوان اثر مهر استوانه ای که نقش آنها شباهت فراوان به نقش مهرهای همزمان در شوش دارد، و کاسه های لبه واریخته، ساغرهای ته کلفت و خمره های انباری از نوع آغاز نگارش در تپه یحیی یک بار دیگر نشان می دهد که این مرکز صنعتی شرق ایران در اواخر هزاره چهارم و اوایل سوم ق.م با شوش و بین النهرین ارتباط مستقیم داشته است.

با شناسایی «تل ملیان»در استان فارس به عنوان ایالت «انشان» به دست باستان شناسان و زبان شناسان طی سال های ۱۳۵۱ و ۱۳۵۳ و با توجه به نظریه ای که خود من درباره محل و موقعیت ایالت «اَرَتّ»، دولت شهر همسایه انشان در سال ۱۳۵۵ مطرح کردم، احتمال انطباق پادشاهی «اَرَتّ» با تمامی یا دست کم بخش هایی از استان کنونی کرمان به وجود آمد. اما، با فروکش کردن فعالیت های باستان شناختی ایران در طول دو دهه نخستین انقلاب اسلامی و جلوگیری از ادامه کار باستان شناسان غیر ایرانی در ایران روند رو به رشد بررسی های باستان شناختی ایران یک باره متوقف شد و تحقیقات جدی به کلی رنگ باخت. «شهداد» فقط مدتی کوتاه به ویژه در کنگره بین المللی باستان شناسی و هنر ایران در شهر آکسفورد انگلستان کانون توجه و بحث و گفت و گوی هنرشناسان و باستان شناسان قرار گرفت و متاسفانه گزارش نهایی آن، که سرانجام با کوشش دکتر منصور سجادی منتشر شد، به دلیل تاخیر بسیار، زمانی در دسترس قرار گرفت که ایران شناسان بزرگی مانند شادروان «هلن کنتور» و «ایدت پرادا» در میان ما نبودند و کارهای تحقیقاتی سنگین به دلیل کهولت برای محققانی همچون «پی یر امیه» مقدور نبود. خوشبختانه طی چهار پنج سال اخیر باستان شناسی ایران به تدریج جان تازه ای گرفته و حفریاتی در سر تا سر ایران و از جمله کرمان انجام می گیرد.

اگر چه برخی از این حفریات اطلاعات ارزشمندی در بازسازی گذشته ایران در اختیار ما قرار می دهد، طی بهمن ماه سال گذشته آثاری باورنکردنی در ارتباط با هنر سومری از کناره هلیل رود در منطقه جیرفت کرمان به دست آمد که می تواند تغییرات شگرفی در دیدگاه های ما درباره خاستگاه هنر و شاید هم فرهنگ و تمدن سومری به وجود آورد. البته این اطلاعات نه از طریق حفریات باستان شناختی، بلکه در یک سلسله حفریات غیر قانونی به دست آمده است. چند ماهی بود که اخباری از حفریات غیر قانونی تعدادی از اهالی جیرفت در کناره هلیل رود در استان کرمان در چهار محوطه باستانی «کنار صندل» و «ریگ انبار» و «مطوط آباد» و «نظم آباد» در منطقه ای به وسعت تقریبی ۲۰ کیلومتری شنیده می شد که در زیر حدود ۳ متر از لایه های رسوبی در جنوب شهر جیرفت قرار داشت. نیروهای نظامی و پلیس منطقه هم به طور تمام وقت سرگرم مبارزه با قاچاق تریاک و مواد مخدری بودند که حکومت طالبان بی وقفه از طریق ایران به مقصد نهایی کشورهای اروپایی و امریکایی سرازیر می کرد. سرانجام با سرنگونی طالبان و در پی آن فروکش کردن نسبی قاچاق مواد مخدر، این نیروها توانستند بخشی از توجه خود را از جنگ با حاملان مواد مخدر به جنگ با قاچاقچیان آثار باستانی معطوف کنند و با دستگیری تعدادی از آنها بخش هایی از آثاری را که به قصد خروج از کشور حمل می شد بازیابند. تعداد این اشیای بازیافته تا آنجا که نگارنده دیده است به حدود ۵۰۰ قطعه می رسد.

بیشترین و زیباترین این اشیا در حال حاضر در اختیار نیروهای پاسدار و دادگاه های شهرهای بردسیر و جیرفت قرار دارد که پس از طی مراحل قانونی به سازمان میراث فرهنگی تحویل خواهد شد. بیشتر این اشیا ظروف تزیینی از سنگ صابون است، و در صد کمتری را نقوش تزیینی از سنگ صابون برای سنگ نشانی و اشیای دیگری از جنس سنگ لاجورد، مجسمه انسان و جانورانی مانند شیر و گاو نر و ظروفی از جنس مس و مفرغ و نیز ظروف سفالی تشکیل می دهد. من در اینجا خواهم کوشید به معرفی نمونه هایی از انبوه این اشیا و شباهت های فراوانشان با هنر سومری بپردازم. در ظروف جیرفت تقریبا تمامی چشم ها اعم از چشم انسان یا جانور سنگ نشانی شده است. در این سنگ نشانی چشم ها در جانوران وحشی و گوشت خوار مانند عقاب، مار، پلنگ و شیر، گرد اما در جانوران اهلی و گیاهخوار مانند بز کوهی و گاو و همچنین انسان بیضی است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.