دوشنبه, ۱ مرداد, ۱۴۰۳ / 22 July, 2024
مجله ویستا

بررسی ریشه های تاریخی جشن نوروز


تحقیق در احوال و افكار عامه مردم از نظر جامعه شناسی كاری بسیار سودمند است فرهنگ و ادب هر ملت ده ها برابر بیش از آنچه در كتب و رسالات نقل و ضبط شده است در سینه مردم عامی وجود دارد تحقیق در فرهنگ عامه و جمع آوری فولكلوریك محل و دقت در آنها موجب می شود كه بر احوال و افكار و ذوق و هنر و روحیات و حدود فرهنگ و تربیت عموم آن محل معرفت پیدا كنیم و بسیاری از حقایق و حوادث گذشته و نیز عقاید پیشینیان به همه روشن گردد

تحقیق در احوال و افكار عامه مردم از نظر جامعه شناسی كاری بسیار سودمند است. فرهنگ و ادب هر ملت ده ها برابر بیش از آنچه در كتب و رسالات نقل و ضبط شده است در سینه مردم عامی وجود دارد.تحقیق در فرهنگ عامه و جمع آوری فولكلوریك محل و دقت در آنها موجب می شود كه بر احوال و افكار و ذوق و هنر و روحیات و حدود فرهنگ و تربیت عموم آن محل معرفت پیدا كنیم و بسیاری از حقایق و حوادث گذشته و نیز عقاید پیشینیان به همه روشن گردد. محقق بر آنست تا ابتدا به تحلیل فرهنگ توسط یك دیدگاه صحیح علمی بپردازد و پس از آن بخشی از فرهنگ غیر مادی را كه شامل آداب و رسوم و جشن هایی همچون عید نوروز و جشن سده می شود را بررسی كند و ملاحظه نماید كه آیا این جشن ها در طول تاریخ همچنان بكر و دست نخورده در فرهنگ مردم خراسان باقی مانده اند یا خیر و چه بخش هایی از آنها به مرور كمرنگ شده است و علل آن چه می باشد. امید است این تحقیق گامی باشد هر چند كوچك در شناخت فرهنگ غنی مردمان این مرز و بوم و باشد كه با شناخت تمدن درخشان خویش به خویشتن ببالیم و به فرزندان خود بگوییم كه به چنین پیشینه ای افتخار كرده و در حفظ آداب و رسوم و سنن آن بكوشند و بر خود ببالند كه فرزند این سرزمین و وارث چنین تمدن عظیمی می باشند. در این مقاله سعی بر آنست كه جشن نوروز و جشن سده را با روش علمی صحیحی مورد بررسی قرار دهیم. یك روش علمی درست می تواند موجبی برای پیشرفت و ثمردادن بررسی های تاریخی، رویدادها، استدلال حقوقی، اقتصادی و زبان شناسی باشد. بدون نظریه، هیچگونه توصیف علمی وجود ندارد. در هر گونه تحقیق همه گزاره ها و استدلال هایمان باید از خلال واژه ها یعنی مفاهیم عبور كنند. هر مفهومی نیز به نوبه خود حاصل یك نظریه است و همین نظریه است كه مشخص می كند چه واقعیتی مناسب و چه واقعه دیگری نابجا است، كه كدام عوامل روند وقایع را تعیین می كنند و كدام عوامل تصادفی می باشند، و بالاخره كه آیا اتفاقات بر اساس خواست افراد و مردم روی می دهند و یا ضرورت عوامل مادی محیط آنها را ایجاد می كنند. در این بحث نظریه علمی استفاده شده نظریه علمی برونسیلاو مالینوفسكی كه بنیان گذار انسان شناسی شناخته شده است می باشد. از نظر وی فرهنگ ابزاری است كه به انسان قدرت، امكان ادامه زندگی، داشتن رفاه و كامیابی و امنیت می دهد. فرهنگ، به انسان قدرت، امكان تولید كالا و آفرینش ارزش هایی را ارزانی می دارد كه از قلمرو میراث ارگانیك و خصلت حیوانی او فراتر می رود. بنابراین فرهنگ را باید به عنوان وسیله ای كه با هدفی مناسب و سازگاری داشته باشد مطرح كرد و بر این اساس باید آن را دارای جنبه ابزاری و كاركردی دانست. از دیدگاه مالینوفسكی فرهنگ مجموعه ای است كه از ابزارها و كالاهای مصرفی، منشورهای ارگانیك كه تنظیم امور گروه های مختلف اجتماع، اندیشه ها، هنرها، اعتقادات و آداب و رسوم درون آن جای می گیرند بنابراین این دستگاه گسترده دارای بخشی مادی، بخشی انسانی و بخشی معنوی است. نظریه فرهنگ باید قبل از هر چیز بر زیست شناسی تكیه كند. انسان حیوانی است تابع نیازهای زیستی و اولیه ای كه برای بقا، تداوم نسل و كاركرد ارگانیسم او لازم است و باید ارضا شود و كاركرد همان ارضای نیاز توسط فعالیت مشترك انسانهاست و بدین منظور نهادها تشكیل می شوند و فرهنگ كل تفكیك ناپذیری است كه نهادها در آن جای دارند. از پاسخ های فرهنگی كه برای رفع پاره ای نیازها شكل می گیرند می توان رقص ها و جشن ها را نام برد. در واقع هر جشنی تبلور عقاید و برداشت مخصوص یك ملت است كه در طول زمان، ساخت و ز یربنای اساسی آن در اثر عوامل مختلفی همچون موقعیت جغرافیایی و تقابل همزمان دو فرهنگ با یكدیگر خصوصیات تازه ای را به دست آورده و گاهی نیز در گذر ایام از دست داده است. پدیده های ذهنی انسان كه ریشه در ادیان گذشته اش دارد نام باور به خود می گیرد و پذیرفته های ذهنی هر ملت كه مبتنی بر مذهب و دین ایشان است عقاید یك ملت را تشكیل می دهد. این باورها و عقاید به شكل صورت های رفتاری كه دارای عناصر متعدد نیز هست، در جشن ها تبلور می یابد و چون با تشریفات خاصی كه دارای اهمیت و قدمت نیز هستند، انجام می پذیرد، جزو شعایر اجتماعی هم محسوب می شود. اگر رفتارهایی را كه برای رفع نیاز در آغاز پدید می آید و در اثر تكرار و در طول زمان بتدریج به صورت شایسته در می آید رسم اجتماعی بدانیم هر جشن نیز نوعی رسم اجتماعی است كه با سنت ها و باورهای هر منطقه هماهنگی دارد. غالبا اعیاد و مراسم سنتی نزد ادوار باستانی اسامی دینی دارند و هدف از این جشن ها تشویق به تمتع از طیبات حیات، فرار از متاعب زندگی روزانه و تا حدی اظهار اشتیاق به عالم الهی و سعی در اتصال و اتحاد با نیروی اصلی است. در مجموع جشن ها چه مذهبی و چه غیر مذهبی، خواه محلی و خواه ملی، جهت دیدارهای جمعی و نیازهای روحی انسان بوجود آمده است. آنها الگوهای تامین پیوستگی را در میان نهادهای جامعه پدید می آورند، پیوستگی در برگزاری جشن ها اغلب به همراه نوعی قدرت تاثیرگذاری بر فرهنگ اكثریت جامعه است. همچنین افراد یك جامعه با شركت جستن در جشن ها به نوعی ارتباط روحی با یكدیگر دست پیدا می كنند. اكثر جشن ها بن مایه ای دینی دارند و حتی خود كلمه جشن نیز به معنی «ستودن» است.

در ایران باستان سه نوع جشن برگزار می شد :

الف _ جشنهای میانه (برابری نام روز و ماه همچون اردیبهشتگان، خردادگان و ...)

ب _ جشنهای سالیانه (نوروز، مهرگان، سده و ...)

ج _ مناسبت های مخصوص (فروردینگان، خرداد روز از فروردین ماه)

برای دریافت دیدی عمیق تر نسبت به برگزاری هر جشن پرداختن به تاریخچه، اسطوره، آداب و رسوم، كاربرد اجتماعی و ریشه شناسی مربوط به همان جشن ضروری به نظر می آید.

به عنوان مثال نوروز از دو دیدگاه قابل بررسی است :

۱_ از دیدگاه اساطیری _ تاریخی (دوره های باستان و اساسا علت و پیدایش آن)

۲ – از دیدگاه سنتی _ فرهنگی (دوران شاهان ایران پیش از اسلام و پس از اسلام تا امروز)

مالینفسكی طبیعت و كاركرد اسطوره را در جوامع ابتدایی چنین بیان می دارد:

اسطوره روایتی است كه واقعیتی اصیل را زنده می كند و بر آورنده نیاز عمیق دینی است و با گرایش های اخلاقی و الزامات و احكام اجتماعی و مطالبات عملی مطابقت دارد و جوابگوی آنهاست، در فرهنگ های جوامع ابتدایی اسطوره نیازی را برآورده می سازد، معتقدات را بیان كرده و مدون می سازد، حافظ اصول اخلاقی است و آنها را حاكم می سازد. اثربخشی مراسم آیین ها را تضمین می كند، قواعد و مقررات عملی را كه به كار آدمی می آید، عرضه می دارد. بنابراین اسطوره یك قسمت اساسی از فرهنگ و تمدن انسانی است.

دیدگاه اساطیری تاریخی

در بخش اسطوره به وجود تشابهی بر می خوریم كه برخاسته از درون مایه های مشترك برداشتی عمومی از موضوعی خاص در نزد ملل مختلف است.

زمان در دیدگاه انسان اعصار كهن به دو گونه مقدس و نامقدس بخش می شد. زمان مقدس آن بود كه صرف امور مقدس ایمانی می گشت و زمان نامقدس آن بود كه در گذران امور عادی زندگی به كار می رفت.اما زمانی كه مقدس به شمار می آمد، خود به چند گونه تقسیم می شد. یكی زمانی بود كه صرف بجای آوردن شعایر ایمانی می شد از جمله نمازها و فراز خواندن سرودهای دینی، دیگری زمانی بود كه در طی آن، با تكرار برخی اعمال كه در نمونه كهن اسطوره ای وجود داشت، انسان اعصار كهن می كوشید با باز ساختن صحنه های آن وقایع دوردست، كه توسط خدایان در آغاز خلقت انجام یافته و گاه توسط قهرمانان سلف در گذشته های دور آغاز شكل گیری قوم و قبیله رخ داده بود، خود را با خدایان و قهرمانان افسانه ای خویش یگانه سازد و به اصل و منشاء خود باز گردد، در این گونه زمان های مقدس معمولا نمایش های مذهبی و آیینی برپا می شد و گاه نموداری از شادی ها و گاه عزاداری بود و سرانجام زمانی بود كه یادآور ریتم های كیهانی شمرده می شد مانند فرارسیدن هلال ماه یا ورود خورشید به برج جدی و حمل. طبعا انسان اعصار كهن می كوشید تا آن جا كه ممكن باشد، دایره زمان های مقدس را گسترش داده و از دامنه زمان های نامقدس بكاهد. اما تقدس زمان های مربوط به ریتم های كیهانی طبیعی به معنای ستایش جنبه فیزیكی پدیده های كیهانی و طبیعی نبود. انسان اعصار باستان كه كیفیات جهان را قیاس از خود گرفته بود، همه پدیده های جهان را دارای جان و روان می انگاشت و آنچه او را به ستایش و نیایش وا می داشت، این روح جهان و جان آن بود. در واقع، ستایش پدیده های ریتمیك و پدید آمدن آیین های سترگ وابسته به آنها به سبب اعتقاد به وجود متافیزیكی آنها و بر اساس معتقدات دینی _ ایمانی انسان آن اعصار بود.

ضمنا باید توجه كرد كه معنای هر رویداد ریتمیك طبیعی و كیهانی از این نیز وسیع تر بود و باور بر این بود كه هر رخداد كیهانی و طبیعی كه هر ساله تكرار می شود، دقیقا تكرار همان چیزی است كه در ازل رخ داده است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.