جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

رسانه هایی برای حوزه تمدن ایران


رسانه هایی برای حوزه تمدن ایران

یک ایران است محصور در مرزهای کنونی و یک حوزه تمدنی چند برابر سرزمین فعلی ایران

یک ایران است محصور در مرزهای کنونی و یک حوزه تمدنی چند برابر سرزمین فعلی ایران. پس یک ایران سیاسی داریم با یک میلیون و ۶۴۸ هزار و ۱۹۵ کیلومتر مربع وسعت و ۷۰ و چند میلیون جمعیت و یک ایران فرهنگی داریم که با وجود کشورهایی مثل افغانستان و تاجیکستان به طور کامل و پاکستان و هند و تمامی کشورهای آسیای میانه، عراق و سرزمین هایی که کردان در آن زندگی می کنند با درصد بالایی از حضور فرهنگ ایران زمین که بخش بزرگی از غرب و آسیای میانه را با چندصد میلیون جمعیت شامل می شود. اگر بگذریم از اقلیت حدود دو میلیون ایرانی در امریکا و یک میلیون دیگر در سایر نقاط جهان، متوجه می شویم که حوزه فرهنگی ایران چه عظمتی دارد. و اما این حوزه فرهنگی که سالیان طولانی با یورش اجنبی روبه رو بوده است، اینک به لطف گسترش وسایل ارتباط جمعی به صورت یکپارچه درآمده است. نگاهی بر تحولات قرن بیستم نشان می دهد در همین قرن بود که دول خارجی بر سر راه مناسبات مردمی که در این حوزه فرهنگی زندگی می کردند قرار گرفتند و آنان را به گونه یی از هم جدا کردند که امکان نزدیکی به هیچ وجه فراهم نبود. نخستین دخالت ها که از قرن ها پیش آغاز شده بود، مربوط به دولت انگلیس است. زمانی که انگلیس به شبه قاره قدم نهاد کوشید تا زبان و ادبیات فارسی را که در هند شامل بنگلادش و پاکستان امروزی و حتی بخش هایی از چین رواج داشت از مردم این سامان منقطع کند و جای آن را به ادبیات انگلیسی دهد. گرچه انگلیس در این کوشش خود به طور کامل موفق نشد.

ولی توانست از نفوذ فرهنگ ایرانی در آن سامان بکاهد و به همین علت پارسی سرایان و پارسی نویسان هند و پاکستان به حداقل رسیدند و می بینیم که بعد از اقبال لاهوری کمتر نامی درخور فرهنگ ایرانی در آن سامان می توان یافت. به این ترتیب زبان پارسی که روزگاری زبان رایج دربارهای هندوان و حکمرانان منطقه بود، به زبان انگلیسی و هندی تبدیل شد و اندکی نزدیک تر در افغانستان تا توانستند در برابر فرهنگ ایرانی سدهای بزرگ ایجاد کردند و این ماجرا گرچه هنوز هم به نوعی ادامه دارد ولی در برابر وسایل جدید ارتباط جمعی و ماهواره کند شده است و نگاه مردم این مناطق به فرهنگ آبا و اجدادی می رود که بار دیگر شکوه گذشته فرهنگ ایران را زنده کند که البته نیازمند تلاش مضاعف کوشندگان سرزمین مادری نیز هست. یک نمونه دیگر تاجیکستان و کشورهای اطراف است که حدود ۷۰ سال حاکمیت بلامنازع اتحاد شوروی نتوانست خللی در فرهنگ آن ایجاد کند. گرچه با جا انداختن خط سریلیک خواستند پیوند فرهنگی مردم را با گذشته یعنی فرهنگ ایرانی قطع کنند، ولی مردم تاجیکستان در برابر آن مقاومت زیادی کردند و همین طور دست های اجنبی در گرداگرد ایران در حال قطع فرهنگ ایرانی بود که اینک در حال بازگشت به جای خویش است.

این مقدمه طولانی را به این دلیل نوشتم که به موضوعی غم انگیز اشاره کنم و آن سهل انگاری و کاهلی ما به عنوان مادر تمدن ایرانی، در برابر کشورهای حوزه این تمدن است. وقتی که نگاه می کنم تلویزیون های فارسی امریکا و انگلیس چگونه برای خیل عظیم فارسی زبانان منطقه اطلاع رسانی می کنند و چگونه لهجه های مختلف تاجیکی و افغانی و تهرانی ایرانی را در کنار هم می گذارند، از خود می پرسم مگر چنین وظیفه یی برعهده من ایرانی نیست؟ من ایرانی باید در لابه لای تاریخ نام فرارود، سمرقند، بخارا، خجند، مرغاب، هرات و... را بخوانم ولی در این تلویزیون ها حتی وضع هوای این مناطق، گرما و سرما و... نه تنها هر روز، بلکه هر ساعت اعلام می شود و همین طور است توجه مطبوعات غربی به این نواحی که البته این مورد مربوط به مطبوعات، انتقاد از خود نیز هست. نگارنده توجه صدا و سیمای جمهوری اسلامی را به این مقوله جلب می کند که اگر ما اعتقاد به حوزه تمدن ایرانی داریم باید اتفاق های این حوزه تمدنی را وارد ادبیات رسانه یی خود کنیم.

شاید قابل پذیرش باشد که ما درباره کشورهای اروپا و امریکای لاتین در حوزه برون مرزی برنامه داشته باشیم ولی فرهنگ ایرانی حکم می کند حوزه تمدن ایرانی را با نگاه فرهنگی بنگریم و آنان را درون مرز فرهنگی بیاوریم و برنامه های صدا و سیما را به این حوزه گسترش دهیم. مگر نمی شود برنامه های خبری برای منطقه داشته باشیم و در آن از لهجه شیرین ایرانی از تاجیکی گرفته تا افغانی بهره بگیریم و همین طور در مطبوعات، چرا نباید مطبوعات و به ویژه روزنامه های چاپ تهران در افغانستان و تاجیکستان و سایر کشورها که فارسی زبانان در آنها بسیارند، نیز توزیع یا چاپ همزمان شوند. اگر روزنامه های بخش خصوصی مشکل مالی دارند، روزنامه های دولتی چنین مشکلی ندارند. با این حال به نظر من حتی روزنامه های خصوصی با کمک وزارت ارشاد می توانند این وظیفه مهم و ملی را بر گردن بگیرند. خوشبختانه معاون جدید مطبوعاتی وزارت ارشاد در دیداری که از روزنامه اعتماد داشت بر این مهم تاکید کرد و من بر این تاکید، تاکید می کنم تا وقتی که وی گرفتار بسیاری از مشکلات داخلی نشده است، این مبحث را به سامان برسانیم.

نگارنده زمانی که در امریکا تحصیل می کرد می شنید که نویسندگان مطبوعات امریکا اکثراً برای مخاطبان انگلیسی زبان جهان می نویسند و امروز من سردبیر و نویسندگان فارسی زبان مطبوعات ما قطعاً میل دارند حوزه مراودات رسانه یی خود را به سرزمین های فارسی زبان گسترش دهند. ما می توانیم و باید با تمام فارسی زبانان دنیا ارتباط رسانه یی داشته باشیم ولی نیازمند کمک هستیم. روزنامه نگار ایرانی لذت خواهد برد که بداند کسانی که در کابل و هرات یا سمرقند و بخارا- همانی که حافظ شیرین سخن در پی بخشش آن به خال هندوی یار بوده است- نوشته های او را می خوانند و روزنامه یی که او می نویسد در حوزه فرهنگی تمدن ایرانی توزیع می شود.

بهروز بهزادی