سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

شگفت نیست اگر ابرها نمی آیند


شگفت نیست اگر ابرها نمی آیند

تمام پنجره ها رو به باغ فردایند
پرندگان مهاجر دوباره می آیند
دوباره از سفری دور باز می گردند
پرنده های غریبی که سخت تنهایند
بهشت گم شده ای روی بال ها دارند
پرنده ها که به آیینه …

تمام پنجره ها رو به باغ فردایند

پرندگان مهاجر دوباره می آیند

دوباره از سفری دور باز می گردند

پرنده های غریبی که سخت تنهایند

بهشت گم شده ای روی بال ها دارند

پرنده ها که به آیینه بال می سایند

ولی چه سود که دل های بی نصیب از عشق

شبیه گور ولی رو به سمت بالایند

من و تو مثل کویریم ، خشک و بی برکت

شگفت نیست اگر ابرها نمی آیند

بیا پرنده عاشق ! به شانه ام بنشین

دو دست آمده امشب تو را بیارایند

پرنده می چکد از سقف آسمان ، امّا

هنوز پنجره ها غرق در تماشایند

عبدالرحیم سعیدی راد