شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

شکسته شدن فضای بی اعتمادی


شکسته شدن فضای بی اعتمادی

مهم ترین مساله در مذاکرات هسته یی جو بی اعتمادی تاریخی است که میان طرفین حکمفرما بوده است

مهم‌ترین مساله در مذاکرات هسته‌یی جو بی‌اعتمادی تاریخی است که میان طرفین حکمفرما بوده است. این نکته‌یی است که از صحبت‌های دیپلمات‌ها شنیده می‌شود چه از سمت ایران و چه از سمت کشورهای مقابل و قدرت‌های ۱+۵ به کرات گفته شده که یک فضای عدم اعتماد وجود دارد. برای شناخت مذاکرات و اینکه چگونه می‌توان مذاکرات را به نتیجه رساند، تبیین فضای عدم اعتماد می‌تواند مقداری به تحلیل موضوع و درک بهتر آن کمک کند.اما بی‌اعتمادی چه بعد و فضا و مفهومی دارد؟

به لحاظ تاریخی مساله به این نکته برمی‌گردد که قدرت‌های جهانی مدعی هستند که ایران فعالیت‌های هسته‌یی خود را از چشم ناظران بین‌المللی پنهان کرده است و سال‌ها متهم به پنهان کردن سیاست‌های هسته‌یی است. این موضوع چالشی مربوط به گذشته است و هر نوع قضاوت در این خصوص به نوعی یک قضاوت تاریخی خواهد بود. معمولا دیپلمات‌ها طبق عادت خود به وضع موجود توجه دارند و به آینده روابط فی‌مابین فکر می‌کنند. درست است که در فضای ذهنی ملت‌ها مسائل تاریخی خیلی مهم است اما دیپلمات‌‌ها معمولا به این مساله نگاه نمی‌کنند و به وضعیت موجود دقت دارند.اما نکته اصلی این است که آن فضای گذشته باعث می‌شود که ادعاهای فعلی به راحتی باور نشود. ایران اعلام می‌کند که برنامه هسته‌یی ما هیچ بعد نظامی ندارد.

یکی از مهم‌ترین استنادات ما نیز در این زمینه فتوای مقام معظم رهبری می‌باشد. بر این مبنا که ما اصولا تولید و استفاده و نگهداری از سلاح هسته‌یی را حرام می‌دانیم. هر چند به لحاظ تاریخی این فتوا مربوط به زمان حال نیست و در دوره گذشته اعلام شده است، اما جالب است که این فتوا اکنون مورد توجه قرار گرفته حتی اوباما نیز در نطق سازمان ملل به آن استناد کرده است. این نشان می‌دهد که آرام آرام حرف‌هایمان در حال شنیده شدن است. نکته مهم در سمت ایران این است که ایران می‌‌خواهد ادعاهای غیرنظامی بودن برنامه‌های هسته‌یی کشور باور شود. اما آنها به دلیل سابقه تاریخی می‌گویند که نمی‌توانیم اعتماد کنیم. همچنین برحسب فضای بی‌اعتمادی آن سمت، فعالیت‌های گسترده‌یی که جناح اسراییلی در دیپلماسی خارجی امریکایی‌ها و اروپایی‌ها انجام می‌دهد را از چشم نباید دور داشت.

بخش تندروی جمهوریخواه کنگره امریکا و حتی بخشی‌هایی از دموکرات‌ها که روابط بسیار نزدیکی با اسرائیلی‌ها دارند، به این مساله بسیار توجه می‌کنند و محور تبلیغاتی آنها در یکی، دو ماه گذشته همین بوده است. بنابراین از سمت ایران، مساله این است که ما به روشنی اعلام می‌کنیم که برنامه نظامی نداریم و این را مستند به سیاست رسمی کشور و مصوبات نهادهای رسمی کشور و از همه مهم‌تر فتوای مقام معظم رهبری می‌دانیم. در سمت مقابل اعلام مواضع ایران، مساله ناباوری است که بر اساس سابقه تاریخی قضیه می‌باشد. اما این بی‌اعتمادی در سمت ایران چه بعدی دارد؟ کشور ایران چرا نسبت به طرف بی‌اعتماد است؟ آنها ادعا می‌کنند که تحریم‌ها و فشارهایی که علیه ایران وضع کرده‌ایم به دلیل نگرانی ما از برنامه هسته‌یی ایران است و هیچ ربطی به ماهیت نظام جمهوری اسلامی ایران ندارد. این چیزی است که در ایران لااقل بخش‌های زیادی از تصمیم‌گیرندگان در داخل کشور به‌خصوص در جبهه اصولگرا این را باور ندارند و این‌گونه تفسیر می‌کنند که زمانی که برنامه هسته‌یی نداشته‌ایم نیز علیه ما تحریم وضع می‌کردید یا این‌طور برداشت می‌کنند که این صحبت‌ها همه بهانه است.

و بعد از اینکه به فرض برنامه هسته‌یی را کنار بگذاریم یا تغییری در برنامه‌ها ایجاد کنیم، ممکن است ادعاهای جدیدی مطرح شود و نهایتا این احساس وجود دارد که هدف آنها تضعیف یا برکناری نظام جمهوری اسلامی است. ما شاهد بودیم که اوباما در نطق ملل متحد خود به روشنی اعلام کرد که قصد تغییر رژیم ایران را نداریم. این حرف بسیار مهمی بود که توسط وی بیان شده است هر چند در گذشته نیز هیچ‌کدام از سران امریکایی اعلام نکرده بودند که قصد تغییر نظام در ایران را داریم اما اینکه این قصد را ندارند نیز هیچگاه اعلام نشده بود. بنابراین از سوی ایران سیاست غیرنظامی بودن برنامه‌ هسته‌یی و از سوی مقابل سیاست محدودسازی برنامه هسته‌یی و عدم تغییر در نظام به وضوح اعلام شده ولی باور نمی‌شود.

رفع این ناباوری‌ها که پیشینه تاریخی دارد قطعا کار دشواری است.مجموعه‌های صلح‌طلب در داخل ایران به خصوص در دولت دکتر روحانی از سویی و مجموعه‌های مدافع صلح در سمت مقابل به خصوص بخش‌هایی از کارشناسان سیاسی امریکا و بخش‌هایی از دموکرات‌ها، اوباما و جان کری و جو بایدن، بیشتر به دنبال حل مساله هستند ولی در هر دو سمت مشکل ناباوری وجود دارد. در شکستن این فضای بی‌اعتمادی، انصافا دکتر روحانی نقش بسیار ویژه‌یی را داشته‌اند.و قدم مثبتی را در این زمینه با توجه به صف‌آرایی قدرتمند جبهه عدم اعتماد، برداشته‌اند. تاکنون تا حدی این فضا بر طرف شده است هر چند در روزهای نخست از آغاز به کار دولت جدید صحبت‌های دکتر روحانی به سختی باور می‌شد ولی بعد از سفر ایشان به سازمان ملل و تلاش های دیپلماتیک دکتر ظریف و مواضعی که در داخل کشور مطرح شد به خصوص حمایت مقام معظم رهبری از روند مذاکرات، تا حدی این فضا بهتر شد.

اما باید باور کنیم که طی بیست و چند سال با غرض‌ورزی‌‌های اسرائیلی‌ها از یک سو، و تصمیمات غیرکارشناسی شده در دولت قبلی گره بر سر گره مشکلات زده شد و باز کردن این گره‌ها نیز یک شبه امکان‌پذیر نیست.در جهت مقابله با این فضای بی‌اعتمادی دولت یازدهم به خصوص دیپلماسی دکتر ظریف روش هوشمندانه‌یی را به کار گرفته‌اند که جای مداقه دارد. متاسفانه در لابه‌لای انتقاداتی که به ایشان می‌شود زیبایی کار دیپلماتیک مورد تشویق و دقت قرار نگرفته است. نکته بسیار مهمی که دکتر ظریف بر روی آن دست گذاشته‌اند مطلع شدن از انتهای مسیر مذاکرات است. نکته جالب این است که انتهای مسیر می‌تواند آنگونه باشد که مورد توافق هر دو طرف قرار بگیرد.

پس بر مبنای ادعاهایی که از سوی دو طرف بیان می‌شود نقطه انتهایی آنجاست که ایران برنامه شفاف غیرنظامی هسته‌یی دارد و این برنامه کاملا در معرض دید ناظران بین‌المللی است و از سوی دیگر هیچ نوع مجازاتی علیه ایران وضع نمی‌شود و ایران می‌تواند در یک فضای عادی دیپلماتیک در جامعه بین‌المللی حضور داشته باشد. تاکید دکتر ظریف بر روشن شدن انتهای مسیر مذاکرات تحسین‌برانگیز است و به لحاظ حفظ منافع ملی ایران و صیانت از حقوق ملت ایران گام مثبتی تلقی می‌شود.وقتی می‌شد به روند مذاکرات شک کرد و ادعای رسانه‌‌یی در صدد تخریب دیپلماسی دولت را باور کرد که گام‌های نامعلومی برداشته شود. ولی اگر انتهای مسیر را هر دو طرف ببینند و براساس آن توافق کنند، آن زمان اجرای عملی یک در یک گام نمی‌شود و حتما باید در چند گام صورت بگیرد.اگر فرض کنیم که روی نقطه انتهایی توافق صورت گرفته باشد طبیعی است که گام‌های نخست را می‌توان برداشت و رسیدن به یک توافق دور از انتظار نیست.

احمد شیرزاد