چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

معنای اجتماعی پول (1)



      معنای اجتماعی پول  (1)
ترجمه ی شایسته مدنی

بخش اول
در تفاسیر کلاسیکی که  از توسعه جهان مدرن به عمل آمده، پول چون کلیدی در عقلانی سازی زندگی اجتماعی ترسیم شده است. پول به عنوان غایت شیءی شدن توصیف شده به طوریکه همه تمایزات کیفی را به کمیت انتزاعی تبدیل می کند. آنچه در این متن مورد بحث قرار می گیرد این است که در حالیکه پول ارزشها و  احساسات را به طرف مبادلات عددی می برد، خودش در این فرایند قالب می گیرد. فرهنگ و ساختار اجتماعی، کیفیت پول را توسط نهادینه کردن کنترل ها، تمایزات در منابع، محدودیتها، روشهای تخصیص آن و حتی کمیت پول نشان می دهد. ما در اینجا در نظر داریم معانی مختلف از پول را از یکدیگر تفکیک کنیم. برنده شدن در یک بلیط بخت آزمایی با پولی که از فروش یک کتاب بدست می آید یکی نیست. از نظر رندال کالینز (Randall Collins, 1979) به اندازه کافی در مورد پول مطالعات جامعه شناختی انجام نشده است. در دایره المعارف علوم اجتماعی 30 صفحه در مورد پول است ولی هیچ کدام به لحاظ جامعه شناختی پول را مورد بررسی قرار نداده است. آنها بیشتر بر جنبه اقتصادی پول تاکید داشته اند. وبلن (Veblen, 1953) به مفهوم اجتماعی پول پرداخت و بعد از او دیگران مفهوم اجتماعی، فرهنگی و نوعی تحلیل تاریخی از پول را پیش بردند (پارسونز، اسملسر1956، سالینز 1976، داگلاس و ایشروود 1979، هوروویتس 1985، آپادورای 1986، میلر 1987).
درست است که پول متعلق به بازار است ولی در انحصار بازار نیست، و وقتی پول به عنوان یک مفهوم ابژکتیو از محاسبات عقلانی مطرح می شود می بینیم که آن قدر هم عقلانی نیست. پول خانگی (پول زن، پول شوهر، پول کودک) بحث خاصی از پول در جهان مدرن است. مفاهیم آن، استفاده از آن و حتی کمیت آن تحت تاثیر اقتصاد است ولی پول خانگی بر اساس تغییر فرهنگی مفهوم پول در زندگی خانوادگی، روابط قدرت، سن و جنسیت چارچوب بندی می شود.
مطمئنا پول جایگاه مرکزی را در تفاسیر کلاسیک از توسعه جهان مدرن اشغال می کند، ولی چه جایگاهی؟ از نظر زیمل و وبر پول کلیدی در راه عقلانی سازی زندگی اجتماعی بوده است. از دیدگاه وبر پول انتزاعی ترین و "غیرشخصی ترین" وسیله ای است که در زندگی بشر وجود دارد و بهترین مفهوم محاسبات اقتصادی است. به جرات می توان گفت که قدرت اساسی و تغییر دهنده پول از تفاوت کامل ارزشها ناشی می شود. در دیدگاه زیمل، پول به عنوان یک الگوی محاسبه گر و ابزاری تعریف شده و پول "خالص ترین مفهوم شی وارگی" ست و نماد آن چیزی است که زیمل در "فلسفه پول" آن را  اصلی ترین تمایل در زندگی مدرن می داند و نوعی تقلیل کیفیت به کمیت می شمارد. پول هیچ شباهتی به دیگر تولیدات نداشته و خنثی کننده مطلق کیفیت است. از نظر زیمل فقط پول است که "از هر کیفیتی تهی است و در نهایت با کمیت مطلق مشخص می شود." فقط با پول است که "ما نمی پرسیم چطور و چه، بلکه می پرسیم چه قدر". این "ماهیت سازش ناپذیر" به پول اجازه می دهد تا عملکردی "کاملا تکنیکی" داشته و واسطه ای برای تبادلات در اقصاد مدرن باشد. پول فارغ از محدودیتهای ذهنی، بی تفاوت نسبت به علائق و یا روابط خاص، دارای قابلیت تقسیم نامحدود بوده و "مطلقا قابل مبادله" است. ماهیت اصلی پول از نظر زیمل "قابلیت مبادله بدون شرط و یکسانی درونی آن است که هر جزء آن را برای دیگری قابل مبادله می سازد". پول باعث ارتباط اقتصادی میان اشیاء می شود بدون اینکه خودش دخالتی در این رابطه داشته باشد.
زیمل و دیگر اسلافش به محدودیتهای غیراقتصادی استفاده از پول نپرداخته اند: این تصور که ممکن است پول "آلوده به خون" باشد و یا "پول نفرین شده" بی تفاوت به رشد پول، حالات احساسی را نسبت به آن نشان می دهند. با پول همه تمایزات کیفی بین اشیاء به صورت "یک سیستم عددی" در می آید. این کمیت سازی کیفیت به لحاظ اخلاقی خطرناک است. مارکس در رساله آخرش با نام " قدرت پول در جامعه بورژوازی" متذکر شد که پول در خدمت تبدیل همه دارایی ها، حتی متناقض، به یکدیگر است و این برادری میان اموال و اشیاء غیرممکن است. بعلاوه مارکس در گروندیسه (1973) و سرمایه (1984) از پول خرافی صحبت می کند که "نمایان" ترین شکل خرافات کالایی است. این "انحراف" که در آن روابط اجتماعی بین افراد به روابط مادی بین اشیاء تبدیل شده است، توسط پول بوجود آمده؛ و به طور ناسازگاری، پول چیزهایی نامرئی چون شناخت یا شرف را به کالاهای روزمره تبدیل می کند. برای مارکس، پول "همسطح کننده ای سخت و رادیکال" است که زندگی اجتماعی را مورد تاخت و تاز خود قرار داده است. حدود نیم قرن بعد، زیمل (1950) پول را " همسطح کننده ای وحشتناک" نامید که باعث انحراف یگانگی شخص و ارزشهای اجتماعی می شود: "پول با بی رنگی و بی تفاوتیش، هسته اشیاء و ارزش خاص و قیاس ناپذیری آنها را به هم متصل می کند".
تفاسیر کلاسیک از پول را می توان در این 5 فرض خلاصه کرد:
1. عملکرد و مشخصه پول کاملا در مفهوم اقتصادی آن است. پول از نظر زیمل "خالص ترین تجسم و توصیف مفهوم ارزش اقتصادی" ست.
2. در جامعه مدرن همه پولها یکی هستند؛ آنچه زیمل آن را "سیرت کمونیستی به لحاظ کیفی" نامیده و هر نوع تمایزی را بین انواع پول رد می کند. تفاوت می تواند درکمیت پول باشد ولی نه در مفهوم آن. پس فقط یک نوع پول وجود دارد و آن پول بازاری ست.
3. یک دوگانگی بین پول و ارزشهای غیرمادی وجود دارد. در جامعه مدرن پول به عنوان وسیله ای سودگرایانه و دنیوی در برابر ارزشهای غیرابزاری شمرده می شود. پول به لحاظ کیفی خنثی ست. ارزشهای مقدس، اجتماعی و شخصی به لحاظ کیفی متمایز، قابل دیدن و غیرقابل تبادل هستند.
4. مفاهیم پولی مدام توسعه می یابند، کمی می شوند و اغلب تمام محیط زندگی را تخریب می کنند. پول نه تنها آزادی به همراه دارد بلکه قدرت افزایش میزان کالاها و خدمات را در فضای بازار به همراه دارد. بنابراین پول وسیله بدیهی برای جامعه کالایی شده است. پول در همه علایق اصلی مداخله می کند.
5. قدرت پول در تغییر ارزشهای غیرمادی غیرقابل تردید است در حالیکه برعکس آن، یعنی تغییر پول توسط ارزشها به ندرت مفهوم سازی شده است.
در این متن قصد داریم درباره تمایز کیفی پول مدرن بحث کنیم که به نظر می رسد نادیده گرفته شده است و اینکه چطور پول می تواند مفهوم خاص داشته باشد. در اینجا به این بحث می پردازیم که چطور فرهنگ و عوامل ساختار اجتماعی بر استفاده، مفهوم و کمیت پول تاثیر می گذارند. چه ارتباطی بین پول به عنوان واسطه تبادل و میزان استفاده از پول به عنوان نمادی از ارزش اجتماعی وجود دارد؟
ادامه دارد
منبع:
Zelizer, A. Viviana, 1989, the social meaning of money: special monies, Princeton university

 پایان بخش اول - ادامه دارد