پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

مشکل بزرگ انسان ها در این دنیا عدم درک واقعیت هاست


مشکل بزرگ انسان ها در این دنیا عدم درک واقعیت هاست

در محضر حضرت آیت الله مکارم شیرازی

عن ابی ایوب الانصاری، قال:‌ ‌سمعت رسول الله(ص) یقول: حلوا انفسکم الطاعه، و‌ ‌البسوها قناع المخالفه، فاجعلوا آخرتکم لانفسکم، و‌ ‌سعیکم لمستقرکم، و اعلموا انکم عن قلیل راحلون، و‌ ‌الی الله صائرون، و لا یغنی عنکم هنالک الا صالح عمل قدمتموه، و حسن ثواب احرزتموه، فانکم انما تقدمون‌ ‌علی ما قدمتم و تجازون علی ما اسلفتم...(۱)‌

ابوایوب انصاری روایت کرده است که، شنیدم‌ ‌پیامبر(ص) می‌فرمود: لباس و حله اطاعت الهی در بر کنید و جامه مخالفت با هوای نفس‌ ‌را بر جانتان بپوشانید. پس آخرت را از آن خویش کنید و سعی‌تان را برای جایگاه ابدی‌ ‌خودتان قرار دهید. بدانید که شما بزودی کوچ می‌کنید و به سوی خدا می‌روید در آن‌ ‌روز چیزی جز عمل صالحی که از پیش فرستاده‌اید و یا ثوابی که پس انداز کرده‌اید، بی‌نیازتان نمی‌کند. چرا که شما بر آنچه از پیش فرستاده‌اید، وارد می‌شوید و برابر‌ ‌اعمالی که مقدم داشته‌اید پاداش و یا کیفر داده می‌شوید.‌

در این حدیث ابتدا چهار دستور اسلامی مطرح شده و سپس درباره‌‌ ‌کوتاهی عمر دنیا بحث می‌شود، اما چهار دستور:‌

۱) حله و لباس تزئین کننده اطاعت الهی بر تن‌ ‌کنید.‌

۲‌) جامه مخالفت با هوای نفس بپوشید.‌

۳‌) آخرت را برای خودتان نگه دارید.‌

۴‌) سعی شما برای منزل اصلی‌تان باشد.‌

در اینجا، جمله‌ای است که باید بسیار به آن توجه کرد. می‌فرماید: اطاعت، لباس زینتی برای انسان است و چهره انسان را زیبا می‌کند.‌

جامه‌ای که در آن فرمان خدا به کار رود، جامه‌ای زیباست. جامه بی‌خدا، جامه‌ای‌ ‌است که به هر طرف آن نگاه کنی زشتی و پلشتی در آن موج می‌زند. اگر آخرتی هم در کار‌ ‌نبود - که حتما هست - انسان برای همین زندگی دنیایی لازم بود از خدا فرمان ببرد،‌ ‌زیرا گردن نهادن به فرمان الهی، به انسان شخصیت می‌دهد و او را گرامی می‌گرداند.‌‌ ‌انسانی را تصور کنید که زبان، چشم و خلاصه تمام اعضایش، لجام گسیخته و بی قید و‌ ‌بند است و هر خلافی را انجام می‌دهد. چنین انسان آلوده‌ای را با انسانی مقایسه کنید‌ ‌که از زبان، چشم، قلب و تمام اعضا و جوارحش مواظبت می‌کند؛ شما فطرتا به این انسان‌‌ ‌مهذب و پاکیزه علاقه‌مند می‌شوید و از اولی تنفر دارید. اولی لباس اطاعت الهی را‌ ‌از تنش به در آورده و فاسق شده است. “فسق” در لغت به معنای خروج النبات عن‌ ‌التمره است؛ یعنی، هسته از خرما بیرون بیاید که چنین هسته‌ای لخت و برهنه است. انسان فاسق نیز چنین است، اما انسان پاک و مطیع فرمان خدا، پوشش زیبای اطاعت الهی‌ ‌را بر تن دارد.‌

● بیان حضرت(ع) درباره‌‌ ‌کوتاهی عمر دنیا‌:‌

‌”بدانید که به زودی کوچ می‌کنید و به سوی خدا می‌روید.‌‌ ‌سرمایه‌ای که به حال شما در آنجا مفید باشد، عمل صالح است و چیزی جز آنچه را از قبل‌ ‌فرستاده‌اید، در اختیار شما نخواهد بود”.‌

در بسیاری از روایات افراد به مسافرانی تشبیه شده‌اند که دنیا‌ ‌منزلگاه موقتی آنان است و مقصد نهایی‌شان آخرت است. مسافری که اختیارش دست خودش‌‌ ‌نیست، او را آورده‌اند و سرانجام نیز می‌برند.(۲)‌‌ ‌انسان در منزلگاه، وسایلی تهیه می‌کند و آماده حرکت می‌شود. سفرهای سابق با سفرهای‌ ‌امروزی خیلی فرق داشت. وقتی می‌خواستند از شهری به شهر دیگر بروند فاصله بین دو شهر‌ ‌را تقسیم می‌کردند، به آن مقداری که مسافر بتواند در مدت روز بپیماید و در هر جایی‌ ‌منزلی می‌ساختند. لذا تعبیر می‌کردند که مثلا مسافت از قم تا تهران سه منزل است؛ یعنی، صبح که حرکت می‌کنیم شب به جایی می‌رسیم و توقف می‌کنیم. البته خوابیدن شب‌ ‌برای مقاصدی بود:‌

۱‌)‌‌ ‌استراحت،

۲) ایمنی از خطر سارقان و حیوانات وحشی، آب‌ ‌انباری بود که از آن برای بین راه آب بر می‌داشتند، و مرکب را آماده می‌ساختند، کسی‌ ‌که به این منزل بین راه می‌آمد آن را خانه همیشگی فرض نمی‌کرد. حال اگر واقعا بینش‌ ‌ما درباره دنیا همین باشد که دنیا دار بقا نیست و باید سرانجام به منزل اصلی کوچ‌ ‌کنیم، وضعمان فرق می‌کند و متحول می‌شویم.‌

حیات واقعی برای آن جاست، در قرآن می‌خوانیم: “و ما هذه الحیوه الدنیا الا لهو‌‌ ‌و لعب و ان الدار الاخره لهی الحیوان لو کانوا‌‌ ‌یعلمون؛ این زندگی دنیا(۳)،چیزی جز سرگرمی و بازی نیست؛ و زندگی واقعی سرای آخرت‌‌ ‌است اگر می‌دانستند”.(۴)

‌‌ ‌اگر چنین نگرشی داشته باشیم دیگر برای یک قطعه زمین،‌ ‌مقام و...، دعوا نمی‌کنیم. تازه منزلگاه‌های بین راهی قدیم با دنیا فرق دارد، چون‌ ‌آنها می‌دانستند وقتی سر شب به منزل رسیدند تا صبح هستند و بعد حرکت می‌کنند، اما‌ ‌چه کسی تضمین کرده است که در دنیا تا صبح هست یا تا ظهر زنده است.

آنچه در روایت‌ ‌تصریح شده این است که، در آن دنیا چیزی که به درد آدمی بخورد، نیست مگر دو چیز: اعمال صالحی که از پیش می‌فرستد؛ و ثواب و پاداشی که برای خود فراهم کرده است. ممکن‌‌ ‌است فرق بین این دو، در این باشد که اعمال صالح مال خود انسان و حسن ثواب تفضل‌ ‌الهی است؛ یعنی، کاری می‌کند که مشمول تفضلات الهی گردد، اگر چه عمل صالحی هم‌ ‌نداشته باشد؛ اما آن گونه باشد که به سبب حسن نیتش، مشمول ثواب الهی شود یا این‌ ‌که دیگران برای او ثواب، هدیه بفرستند.‌

به هر حال، مشکل بزرگ انسان‌ها در این دنیا، عدم درک واقعیت‌هاست و چقدر جالب است جمله‌ ‌امیرالمومنین(ع) “رحم الله امرء علم من این و فی این و الی‌ ‌این”‌‌ ‌تمام زندگانی دنیا در این‌ ‌سه جمله نهفته است: از کجا آمده‌ایم، در کجا هستیم و به کجا می‌رویم. بدین معنا که‌‌ ‌هرکس این سه نکته را بداند مشمول رحمت الهی می‌گردد. اشاره به آن حدیث معروف است‌ ‌که نقل شده حضرت علی(ع) پشت دروازه کوفه آمد و با مردگان صحبت کرد و فرمود: “اما لو اذن لهم فی‌ ‌الکلام لاخبروکم ان خیر الزاد التقوی‌؛ ‌اگر به این مردگان اجازه بدهند که با شما تماس‌ ‌بگیرند، هر آینه به شما خبر می‌دهند که (این سفر زاد و توشه می‌خواهد و) هیچ چیزی‌ ‌بهتر از عمل صالح و تقوا نیست”.(۵)‌

انسان باید این مسئله را، آن قدر به خودش تلقین کند تا کاملا‌ ‌متوجه شود و آن را باور کند.‌

پی‌نوشت‌ها:‌

-۱ بحار، ج ۷۴، ص ۱۸۲

-۲ من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم - آن که آورد مرا‌ ‌باز برد در وطنم

۳‌- تعبیر به “حیات دنیا” - که بارها در سوره‌های مختلف قرآن‌ ‌مجید آمده است - اشاره به پستی این زندگی در مقایسه با “حیات آخرت” و زندگی جاویدان‌ ‌و زوال ناپذیر آن است، زیرا “دنیا” از ماده “دنو” (بر وزن غلو) در اصل به معنی‌ ‌نزدیکی در مکان، یا زمان، یا منزلت، یا مقام است، سپس دنیا و ادنی، گاه به موجودات‌ ‌کوچک که در دسترس قرار دارند، در مقابل موجودات بزرگ اطلاق شده؛ و گاه در موضوعات‌‌ ‌پست در مقابل خوب و والا؛ گاه به نزدیک در مقابل دور اطلاق گردیده است؛ و از آنجا‌‌ ‌که زندگی این جهان در برابر جهان دیگر، هم کوچک است و هم بی ارزش و هم نزدیک، نام “حیات دنیا” کاملا متناسب آن است. (تفسیر نمونه، ج ۱۶، ص ۱۳۴)‌

۴‌- آیه ۶۴، سوره عنکبوت.‌

-۵ کلمات قصار شماره ۰‌۱۳‌.