جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

زندگی در دل مرگ


زندگی در دل مرگ

در ماتم تمثیل معنویت, مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی

بسیاری از طلاب در طول سال ها تحصیل در حوزه مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی و حضور مداوم و با انگیزه در محافل علنی و بعضاً خصوصی او، شاهد بسیاری از رفتارها و واکنش های ایشان در موقعیت های مختلف بوده اند، اما نحوه رفتار او در مواجهه با پدیده «مرگ» از جالب ترین و رازآلودترین جلوه های نقش بی همتای او بود. او از کنار مرگ نزدیک ترین دوستان خود که بعضاً از مراجع تقلید، علمای نامدار و عارفان صاحبدل بودند، با طمأنینه و آرامشی که تن به خونسردی می زد و می گذشت. این شیوه هنگامی که درباره مرگ خود نیز سخن می گفت، آشکار بود. مثلاً وقتی که اظهار می داشت دوست دارد در ماه های فیضان مغفرت و رحمت همچون رمضان و محرم، دعوت حق را لبیک گوید و یا هنگامی که از وصیت خود مبنی بر دفن در یکی از حجرات گوشه حیاط حوزه خود سخن می گفت، کوچک ترین تفاوتی در چهره، صدا و رفتار ایشان مشاهده نمی شد. کسانی که حتی در برهه ای کوتاه توفیق مجالست با آن نماد مکارم اخلاق را یافته بودند، می دانستند که او تا چه حد رئوف و با عاطفه است و این رأفت در مواقعی چون توجه و محبت به طلبه های کوشا و درسخوانی که تازه به حوزه می آمدند، نمود بارز و آشکاری داشت و لذا پیوسته این سؤال مطرح بود: او که نسبت به کوچک ترین نشانه های تلاش و اشتیاق به آموختن علوم دینی در یک طلبه جزء تا بدین پایه توجه و رغبت نشان می دهد، چگونه در برابر رحلت دوستان نزدیک خود که غالباً از نخبگان دوران بودند، چنین آرام و بی دغدغه است

زمانی چند سپری نشد که پاسخ این سؤال معلوم شد هر کس در سوگ عزیزان و بزرگان خود به ماتم می نشیند، گاه شکیبایی را از دست می دهد، اما پس از مدتی کوتاه، آنان را به فراموشی می سپارد، اما آیت الله مجتهدی پس از سال ها و حتی دهه ها، به گونه ای از درگذشتگان سخن می گفت که گویی مصاحب و معاشر چند لحظه پیش آنان بوده است. زمانی که وی در اثنای سخن از استادان خود مرحوم شیخ علی اکبر برهان، مرحوم شیخ محمدحسین زاهد، مرحوم آیت الله العظمی بروجردی و حضرت امام خمینی سخن می گفت، سخنانش مانند کسی بود که لحظاتی قبل با آنان دیدار داشته و از محضرشان خوشه چینی کرده بود و این گونه بود که پاسخ سؤال، از شیوه عالمانه او دریافت شد که وی حیات آدمی را حاصل «حیات طیبه» وی می دانست و نه کالبد جسمانی او و از این رو، رحلت انسان های عالم و متقی را «رفتن» احساس نمی کرد و ماندنشان را بقای فکر و آثار آنان می دید که پیوسته در ذهن و زندگی او می ماندند.

□□□

ظهر دیروز که خبر طاقت سوز رحلت او، ما دل افسردگان در پیچ و خم دنیا را به خود آورد، لختی با خود اندیشیدم که او با کدامین ویژگی خویش ماندگار خواهد بود او بنیانگذار بزرگ ترین و تأثیرگذارترین کانون نشر معارف دینی در تهران بود. او در طول بیش از نیم قرن، هزاران مبلغ علوم دینی را تربیت کرد، به گونه ای که حتی احصای تعداد آنان، مجالی فراخ را می طلبد. او با رفتار خود اثبات کرد که زهد و تقوای مثال زدنی عالمان سلف، افسانه نیست. آنگاه که مردم در فرار از روزمرگی های دنیوی، به کانون مواعظ ساده و دل گفته های او پناه می آوردند، نه تنها با شنیدن سخنان شیرینش که با نظاره سیمای دلنشین او که تندیس تقوا و معنویت بود، آرامش می یافتند و اندوه خاطر را از یاد می بردند و...

اینها همه هست، اما، والاترین رمز ماندگاری آیت الله مجتهدی، تربیت شدگان بی شمار مکتب اویند که بهترین سال های عمر خود را در شعاع تربیت و محبت بی مانند و فیضان معنویت ایشان سپری کرده اند. همگان بر این امر واقفند که او همه کس را به طلبگی نمی پذیرفت و برای پذیرش شاگرد شروط محکمی داشت. او باور داشت که بذر معنویت در مزرعه دل هر کسی رشد نمی کند، از این رو کسانی که پیرامون شمع وجود او گرد آمدند، موعظه را نه تنها از کلام او، که از کردار دلپذیر وی نیز آموختند و شهد رفتار انسانی و اسلامی را تا ابد در کام خویش احساس خواهند کرد. شاگردان وی حتی کسانی که در مسلک روحانیت هم نیستند، هر یک جلوه هایی از منش و مکتب بی مانند او را در کردار و منش خود جلوه گر می سازند و پیوسته وامدار معنویت والای اویند.

آیت الله مجتهدی تهرانی اینک به ظاهر در میان ما نیست و مرزهای جهان مادی را پشت سر گذاشته و چشم دریغ آوران بر «احسنوا جوارالنعم» به جای خالی او باقی مانده است، اما وی در دوران حیات ظاهری خود که مصداق حیات طیبه است، میراثی به گستره معنویت و تقوای تمامی کسانی که با مکتب او آشنایند و دیگران را نیز با آن آشنا خواهند کرد، به جا گذاشت و این است تبلور زندگی در دل مرگ.

محمدرضا کائینی