سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

اسلام و عقب ماندگی اجتماعی ایرانیان


اسلام و عقب ماندگی اجتماعی ایرانیان

در زمان ساسانیان, عده ای از فرمانداران, زن بودند ولی با این که ۱۴۰۰ سال می گذرد, ما فرماندار زن نداریم

در زمان ساسانیان، عده‌ای از فرمانداران، زن بودند؛ ولی با این که ۱۴۰۰ سال می‌گذرد، ما فرماندار زن نداریم. اگر این دین پیشرفتی هم برای مردم داشت، برای عربستان بود؛ نه ایران. اسلام، ایرانیان را از شر یک دیکتاتور نجات داد و حقوقی برابر به آنها داد؛ ولی زندگی اجتماعی ایرانیان عقب‌گرد داشت؛ چرا اسلام باعث عقب‌ماندگی اجتماعی ایرانیان شد؟

در رابطه با این سؤال مذکور، چند موضوع زیر قابل بررسی است:

۱) در این سؤال، ملاک پیشرفت جامعه، حضور زنان در پست سیاسی(فرمانداری) دانسته شده است؛ یا در جامعه‌ای که زنان در پست سیاسی خاصی، مانند فرمانداری نباشند، هر چند در پست‌های دیگری فعالیت کنند، آن جامعه، عقب افتاده است! آیا ملاک پیشرفت وابسته به حضور زنان در پست فرمانداری است یا این که برای پیشرفت یک جامعه، ملاک‌های دیگری نیز وجود دارد؟

۲) این که اسلام عامل پس‌رفت اجتماعی ایرانیان شده، چیست؟ آیا این سخن، ریشه تاریخی دارد یا تاریخ، خلاف آن را گواهی می‌دهد؟

در این جا با بررسی و مقایسه اوضاع ایران ساسانی و ایران اسلامی در ابعاد گوناگون، قضاوت را به عهده خواننده محترم می‌گذاریم؛ تا خود با چشمی بینا و به دور از تعصب، قضاوتی درباره اسلام و عملکرد آن در جامعه ایرانیان داشته باشد.

● اوضاع فکری و اعتقادی

در ایران باستان آیین‌هایی از قبیل زرتشتی، مانوی، بودایی، مزدکی، مسیحی، ثنویت زرتشتی و آریایی وجود داشته‌اند و در هر منطقه، تعدادی از پیروان آن ادیان سکونت داشته‌اند. با نگاهی به تاریخ این دوره، می‌توان دریافت که دیگر ادیان با دین زرتشتی برابر بودند و این دین، تنها با اجبار فرمانروایان، به صورت دین رسمی پذیرفته شده و حتی عده‌ای نیز قبل از فتح ایران، مسلمان شده بودند؛ ولی بعد از فتح ایران توسط مسلمانان (نه در هنگام فتح) وقتی ایرانیان با دین اسلام رو به رو و با آن آشنا شدند، از روی رغبت به سوی اسلام آمدند و با میل تمام، مسلمان شدند؛ به گونه‌ای که در مدت زمانی کوتاه، اکثر مردم ایران مسلمان شده، از پراکندگی عقاید، نجات پیدا کردند.

● اوضاع اجتماعی

در ایران باستان و پیش از اسلام، نظام اجتماعی طبقاتی حاکم بوده است و ایرانیان همواره از این نظام طبقاتی رنج برده و نارضایتی خود را اعلام نموده‌اند. این درحالی است که از نظر اسلام، همه برابر هستند و تنها چیزی که ملاک برتری شمرده شده، تقواست؛ یعنی هرکس، در هر مقامی که باشد، با دیگران برابر بوده، تنها در امور اخلاقی است که برتری وجود دارد. ملاک اسلام، ملاک انسانیت است؛ اما در نظام اجتماعی ایران باستان، ملاک پول و ثروت و قدرت بود و تنها اشخاصی که دارای ثروت و قدرت بودند، حق استفاده از امکانات را داشتند؛ ولی دیگر مردم تنها در خدمت طبقات ذکر شده بوده و وظیفه برطرف نمودن نیازهای آنان را داشتند.

● نظام خانوادگی

در دوره ساسانی، چیزی که بیش از همه دستخوش تصرف بود، حقوق شخصی افراد بود. در امور خانواده از قبیل احکام ارث و نکاح، هر چه میل موبدان بود، انجام می‌گرفت و قانون خاص و معینی برای این مسئله وجود نداشت. اختیارات موبدان به حدّی بود که در هیچ آیین و شریعتی آن را پیدا نمی‌کنید.

در ایران باستان، تعدد زوجات منعی نداشته است؛ البته به صورتی که زنان در حقوق، مساوی نبوده و فقط یک یا دو زن اصلی از مزایا برخوردار بوده‌اند و بقیه زنان که «چاکرزن» یا زن خدمتکار نامیده می‌‌شدند، از کمترین مزایا برخوردار بودند. مردان فقط نفقه زنان اصلی را باید رعایت می‌کردند و دیگر زنان، هیچ حقی نداشتند. فرزندان زنان اصلی (پسران و دختران) حق ماندن در خانه مرد را داشته، ولی فرزندان دختر زنان دیگر، باید از خانه مرد بیرون می‌رفتند. زن در مرتبه بسیار پایین قرار داشت؛ به عنوان مثال، در اصطلاح وندیداد، کلمه «دشتان» به معنی قاعدگی (عادت ماهانه زنان) کاربرد دارد و احکام بسیار پیچیده و سختی به دنبال دارد. چنین زنی باید دور از دیگران و در «دشتانستان» که جایی متروک و دور از آتش و آب و مردم است، ساکن شود؛ در ظرف‏های فلزی کم بها به او غذای می‏دهند؛ باید غذای کم بخورد تا نیرو نگیرد و بعد او را با گمیز (ادرار گاو) در دو گودال شست‌وشو می‏کردند و در گودال سوم با آب شست‌و‌شو داده می‌شد و در تابستان باید ۲۰۰ مورچه بکشد و اگر زمستان بود، باید ۲۰۰ حشره گزنده و آسیب‌رسان را از بین ببرد. اگر زنی بچه مرده به دنیا می‌آورد، باید او را در آلونکی دور از آب و آتش و مردم حبس کرد. همچنین او باید ۳ یا ۶ یا ۹ جام گمیز «ادرار گاو» بنوشد؛ تا رحم او پاک شود و بعد از آن می‏تواند شیر گرم مادیان گاو را بنوشد؛ ولی نمی‏تواند آب بنوشد و تا سه شب باید به این گونه بماند و بعد از سه شب، تن و جامه خود را با گمیز آمیخته، با خاکستر و آب در کنار ۹ گودال بشوید و بعد تا نه شب بدین منوال تنها می‏ماند و بعد از آن تن و جامه خویش را با ادرار گاو و آب بشوید؛ تا پاک شود.

همچنین می‌توان به ازدواج با محارم، مثل برادر با خواهر در نظام ایران باستان اشاره کرد و به این نوع ازدواج در آیین زرتشت، «خوتیک دس» می‌گفتند. این ازدواج باعث می‌شد تا گناهان کبیره آنان از بین برود. آنها این ازدواج را نوعی عبادت و شکوه یزدانی می‌دانستند؛ ولی در اسلام، زن از مقام و منزلتی بلند برخوردار است. خداوند در قرآن، احترام به پدر و مادر را در درجه‌ای پایین‌تر توحید بیان نموده است. پیامبر اکرم‌صلی‌الله علیه وآله و پیشوایان معصومعلیهم السلام، سخنان بسیاری درباره احترام به پدر ومادر بیان کرده‌اند. رسول خدا‌صلی‌الله علیه وآله فرمود: بهشت زیر پای مادران است. نظام خانواده در اسلام، از اهمیت خاصی برخوردار است که در هیچ نظام دینی و آیین‌های موجود، چنین اهمیتی ندارد.

▪ در پایان و به صورت خلاصه، خدمات اسلام به ایران را می‌توان در موارد زیر، خلاصه کرد:

۱) اسلام، تشتت افکار و عقاید مذهبی را از ایران گرفت و وحدت عقیده را که موبدان آن زمان موفق به انجام نشده بودند، به ایران بخشید. تا آن زمان، تنها رابط میان اقوام مختلف ایرانی، زور و قدرت حکومت بود؛ اما با آمدن اسلام، فکر واحد وآرمان واحد، جایگزین آن شد و در پرتو گرایش به اسلام در همان وقت که کشورهای مسیحی در تاریکی قرون وسطی فرو رفته بود، همدوش با سایر ملت‌ها، مشعل‌دار تمدن اسلامی شد.

۲) اسلام، حصار مذهبی و سیاسی را که مانع بروز استعداد ایرانیان و حتی استفاده آنان از محصول اندیشه سایر ملت‌ها بود، درهم شکست و ایرانی از این فرصت استفاده کرد و استعداد خویش را ثابت کرد و پیشوای دیگران شد.

۳) با ورود علوم و فرهنگ‌های مختلف، همچون یونانی، هندی و مصری به سرزمین‌های اسلامی، عربی و سپس به ایران، ماده ساختن یک بنای فرهنگی عظیم اسلامی را فراهم کردند و زمینه شکفتن استعدادهایی نظیر بوعلی، فارابی، ابوریحان و صدها عالم، ریاضی‌دان، مورخ، ادیب و فیلسوف فراهم شد.

۴) برداشتن منع تحصیلی از توده مردم، یکی دیگر از خدماتی بود که اسلام، به ایرانیان ارزانی داشت. این عامل سبب شد که ایرانیان مقام شایسته خود را در پیشوایی سایر ملت‌ها و شرکت در بنای عظیم تمدن جهانی اسلام، احراز کنند و نشان دهند که عقب افتادن ایران در برخی دوره‌ها، از نقص استعدادش نبود؛ بلکه به واسطه گرفتاری در زنجیر ر‍ژیم موبدی بوده است.

۵) اسلام، از نظر قدرت‌های سیاسی و مذهبی حاکم بر ایران، یک تهاجم بود؛ در حالی که از نظر توده مردم، یک انقلاب بود. اسلام، جهان‌بینی ایرانی را دگرگون ساخت؛ خرافات را دور ریخت؛ هدف و برنامه و ایدئولوژی جدیدی عرضه کرد و تشکیلات اجتماعی را زیر و رو کرد؛ خون تازه در رگ‌ها به جریان انداخت و روح طغیان در برابر زورگویان را در میان ایرانیان به وجود آورد.

۶) اسلام، قدرت‌های اهریمنی را سرکوب کرد؛ زنجیرها را از دست و پای قریب به صد و چهل میلیون نفر باز کرد و به توده محروم، آزادگی بخشید.

۷) اسلام، همواره در خدمت مظلومین و مستضعفین بوده است. اسلام از ایران، ثنویت و آتش و آفتاب‌پرستی را گرفت و توحید و خداپرستی را به آن بخشید. اسلام، اندیشه خدای شاخدار و بالدار و ریش و سبیل‌دار و... را به اندیشه خدای قیوم و برتر از توصیف و... تبدیل کرد.

۸) اسلام، عبادت در مقابل آفتاب یا آتش و زمزه‌های بیهوده را از بین برد و عبادتی در نهایت معقولیت و در اوج معنویت و کمال لطافت اندیشه، جایگزین آن کرد.

۹) اسلام برخلاف مسیحیت، مانویت و مزدکی، اصل جدایی سعادت روح و بدن و تضاد دین و آخرت و فلسفه‌هایی مبنی بر ریاضت و پلیدی تناسل را منسوخ ساخت و ضمن توصیه تزکیه نفس، بهره‌گیری از نعمت‌های پاکیزه زمین را سفارش کرد.

۱۰) اسلام، اجتماع طبقاتی را که بر دو رکن خون و مالکیت استوار بوده، با همه قوانین آن درهم ریخت و اجتماعی مبنی بر فضیلت، علم، عمل و تقوا بنا کرد.

۱۱) اسلام به زن، شخصیت حقوقی داد؛ حرمسراداری، عاریه دادن زن‌، ازدواج نیابتی، ازدواج با محارم و ولایت شوهر بر زن را منسوخ ساخت.

۱۲) اسلام حتی به آیین زرتشتی هم خدمت کرد و موجب به وجود آمدن اصلاحات عمیقی در آن شد.

منابع:

۱. سعید نفیسی، تاریخ تمدن ایران ساسانی، دانشگاه تهران، تهران ۱۳۳۱.

۲. مرتضی مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، صدرا تهران ۱۳۷۴.

۳. محمد محمدی ری‌شهری، میزان الحکمه، دارالحدیث، قم ۱۳۷۷.

۴. حمیدرضا شاکرین، پرسش‌ها و پاسخ‌های دانشجویی(ادیان و مذاهب)، معارف، قم ۱۳۸۷ .

۵. رسول رضوی، بازکاوی تاریخ و آموزه‌های آیین زرتشت، ماهنامه معارف، نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه، قم، شماره ۴۹.