چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

دولت در آغاز سال چهارم نقد حال, نقد قال


دولت در آغاز سال چهارم نقد حال, نقد قال

دولت در آخرین سال خدمت ۴ ساله و در آستانه شرکت در انتخابات آینده ریاست جمهوری, شایسته نقد و ارزیابی است این نقد اگر از زاویه واقعیت های موجود و از منظر شخصیت اول کشور که به هر حال کارآمدی دولت تاثیر مهمی در تحقق اهداف عالیه او دارد, صورت گیرد, اولی تر است

دولت در آخرین سال خدمت ۴ ساله و در آستانه شرکت در انتخابات آینده ریاست جمهوری، شایسته نقد و ارزیابی است. این نقد اگر از زاویه واقعیت های موجود و از منظر شخصیت اول کشور که به هر حال کارآمدی دولت تاثیر مهمی در تحقق اهداف عالیه او دارد، صورت گیرد، اولی تر است. در این نوشتار تلاش شده تا «واقعیت ها» و «رهنمودها» در سنجش دولت کنونی که به «عدالت»، «کار»، «اصولگرایی» و «استکبارستیزی اتصاف دارد، به گونه ای تلفیقی به کار گرفته شوند.در این نوشتار ابتدا «خصلت ها»ی دولت نهم و سپس «باید»های این دولت را مورد بررسی قرار می دهیم. این نوشتار در واقع در پاسخ به دو سؤال عمومی تنظیم گردیده است، مبنای فکری و عملی دولت چیست؟ چشم انداز و موانع آن کدام است.

الف) خصلتها

۱) دولت متفاوت

دولت دکتر محمود احمدی نژاد بیش از هر صفتی «متفاوت» محسوب می شود این تفاوت در نسبت سنجی میان این دولت با دو دولت قبلی که با عناوین «سازندگی» و «توسعه سیاسی» شناخته شده اند، معنا و مفهوم می یابد. دو دولت قبل بر یک دیوانسالاری اداری تکیه داشتند و تلاش می کردند تا اهداف خود را بر آن سو در نمایند از این رو دستگاه دیپلماسی - تا حد زیادی مستقل از رئیس جمهور - کار خود را می کرد، وزرا و استانداران وظایف شناخته شده خود را انجام می دادند و جز درمواردی که رئیس جمهور سوال می کرد با توضیحی می خواست کاری به رئیس جمهور و سایر اعضای کابینه نداشتند. در این سیستم، رئیس جمهور چیزی می دانست که به او منعکس شده بود و یا به دلیل علاقه خاص وی جداگانه مورد پیگیری قرار داده بود. در دولت دکتر احمدی نژاد این روند تا حد بسیار زیادی که حتی گاهی سر به افراط می زند، متحول گردید.

امروز رئیس دولت در قله ای ایستاده و از همکاران خود می خواهد با سرعت به سوی او حرکت کنند. احمدی نژاد به خصوص در دو عرصه اقتصاد و سیاست خارجی منتظر گزارش دست اندرکاران نمی شود. او خود با استفاده از ابزارهایی که در «نهاد ریاست جمهوری» تعبیه کرده است، رویه اقتصادی و رویه سیاست خارجی را به دستگاه های زیربط ابلاغ می کند و از آنها اجرای آن را می خواهد و گاهی برای اجرای آن ماه ها با دستگاه ذیربط چالش می کند. چالش او با بانک مرکزی بر سر تعیین نرخ ارز و نیز چالش با وزارت اقتصاد بر سر شبه اقتصادی دولت دو نمونه از این موضوع است.

احمدی نژاد در عرصه سیاست خارجی به خلق نظریات روی می آورد و از دستگاه سیاست خارجی و شورای امنیت ملی تحت امر خود می خواهد که این نظریات را پی بگیرند. بحث هلوکاست، مکاتبه چالشی با رئیس جمهور آمریکا، رئیس جمهور فرانسه و صدراعظم آلمان، اعلام آمادگی برای مشارکت دادن دولت های غربی که منشا هزاران جنجال علیه او بوده اند. در مسئله کنسرسیوم هسته ای و بحث اخیر جدا کردن دولت صهیونیستی از مردم آن نمونه هایی از نظریه برداری هایی است که در عرصه بین المللی جریان ساز شده است. دولت احمدی نژاد از این رو بدون آن که درصدد رد یا تأیید آن باشیم - دولتی متفاوت است و لذا نمی توان با شاقول دولت های گذشته به نقد و ارزیابی عملکرد آن پرداخت.

در واقع رفتار احمدی نژاد یادآور روحیات سال اول مدیرانی نظیر شهید رجایی است که نظم موجود بین المللی را برنمی تافتند و در عرصه داخلی به هیچ وجه زیر بار تحمل سیستم گذشته نمی رفتند و در صدد دگرگون کردن آن بودند. دکتر احمدی نژاد از روش «انقلابی» استفاده می کند. از همین رو برای داخلی ها و خارجی ها به یک چهره غیرقابل پیش بینی تبدیل شده است. رفتار او در عین حال که شهید رجایی را به یاد می آورد، پختگی یک مدیر کهنه کار را هم تداعی می کند. به عنوان مثال او در عین نفی هولوکاست از حضور در دانشگاه کلمبیا که اداره آن به دست صهیونیستها استقبال می کند و برخلاف باور و تصور مخالفانش، موفق به اداره جلسه می شود و موجی از تنفر را علیه صهیونیستها برمی انگیزد. احمدی نژاد یک چهره انقلابی است اما در عین حال از مراوده با بعضی از چهره هایی که اساسا انقلاب را یک پدیده منفی دانسته و از مختصات جهان سوم معرفی می نمایند، پرهیز نمی کند. دیدار او با همسر دکتر سیدحسین فاطمی وزیر خارجه محمد مصدق و جلسه او با چهره های نسبتا سرشناس ایرانی مقیم آمریکا که نوعا انقلاب اسلامی را قبول ندارند، نمونه ای از این مسئله است. در عین حال باید اذعان کرد که او این تناقض را با گرفتن تأیید از مخالفان خود حل می کند و نیروهای انقلاب داخلی کشور می پذیرند که مواجهه او در نهایت مثبت بوده است. این در حالی است که اقدام مشابه رئیس جمهور سابق و اسبق در ملاقات با اپوزیسیون بدگمانی زیادی را به آنان سبب می شد. چرا که در آن جلسات نوعا این نظام و انقلاب بود که باید از موضع خود می کاست تا طرف مقابل به آن یک لبخند تحویل دهد.

بر همین اساس باید به کسانی که با دید مخالف و یا موافق او را یک «پدیده» می دانند و حتی یکی از هواداران نزدیک وی او را «پدیده هزاره سوم» خوانده است، حق داد.

۲) دولت کار

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر هیئت دولت با ایشان فرمودند: این دولت واقعا دولت کار است؛ دولت حرکت و اقدام است. انرژی و نشاط کار این دولت یک امر برجسته است. مشهود است که احمدی نژاد آنقدر کار می کند که گاهی دچار ضعف شده و فشار او می افتد. او به دو سه ساعت استراحت در شبانه روز اکتفا می کند. سفرهای پی درپی او به استانها و شهرستانها و کشورهای خارجی که اولی حدود ۱۰۰برابر سفرهای دولت های قبلی و دومی حداقل برابر سفرهای دولت های قبلی است، جلوه های این روحیه است. این روحیه البته به زیرمجموعه حداقل رده اول و دوم سرایت کرده است و از این رو سرعت فعالیت های اقتصادی دولت به نحو چشمگیری افزایش یافته و عمر پروژه های اقتصادی را شدیدا گاهی تا یک سوم کاهش داده است. براساس گزارشی که او اخیرا در حضور حضرت آیت الله خامنه ای دامت برکاته ارائه کرد: رشد اقتصادی کشور که در سال ۸۳ بدون نفت- ۵.۳درصد بوده است در سال گذشته به ۷.۷ درصد؛ سهم درآمد نفتی در بودجه عمومی کند که سال ۸۳، ۶۳درصد بوده و در سال گذشته به ۵۳.۴درصد رسیده است. او در جریان سفرهای دور اول استانی ۶۱۱۱ مصوبه در پروژه های کلان گذرانده که حدود ۹۰درصد آن اجرایی شده و نیمی از آن به مرحله بهره برداری رسیده است. در مرحله دوم سفر به ۱۱استان ۱۸۱۳ مصوبه در پروژه های کلان گذرانده که طبعا تا پایان سفرهای دور دوم عدد آن به حدود ۵۱۰۰مصوبه خواهد رسید. کاملا مشخص است که تصویب حدود ۱۱۲۰۰ پروژه که سهم هر استان به طور متوسط به حدود ۳۶۱پروژه می رسد چهره استانها و شهرستان های کشور را در پایان دوره اول ریاست جمهوری او تا حد بسیار زیادی متحول می کند. بر همین اساس رئیس جمهور در گزارش خود گفت، در بخش عمرانی کشور در حالی که در فاصله سال۷۹ تا نیمه اول سال ۸۴یعنی سال پایانی دولت اول حجه الاسلام خاتمی و چند ساله دوم آن دولت تعداد پروژه های خرد و کلان حداکثر ۴۳ هزار عدد بوده است در این دولت تعداد آنها به حدود ۱۰۰ هزار پروژه جدید به اضافه تکمیل پروژه های عمرانی دولت سازندگی و دولت اصلاحات رسیده است.

در حالی که در آغاز کار دولت نهم تنها ۶ میلیون نفر تحت بیمه خدمات درمانی بوده اند این تعداد در این دولت به ۱۷ میلیون یعنی نزدیک سه برابر رسیده است. رشد بودجه مناطق روستایی کمتر از ۱۵ هزار سکنه در دولت جدید ۲۶۲ درصد بوده است. استحصال گاز که پیش از این دولت ۲۰۳ میلیون مترمکعب در روز بوده اینک به ۴۷۰ میلیون مترمکعب یعنی دو و نیم برابر رسیده است. بر همین اساس خطوط انتقال گاز به مناطق مختلف کشور که پیش از این ۱۰۲۰۰ کیلومتر بوده طی سه سال اخیر ۹۰۰۰ کیلومتر افزایش پیدا کرده است. گازرسانی واحدهای صنعتی که پیش از این دولت ۸۲۲۵ واحد بوده در این دولت با افزایش حدود ۱۰.۰۰۰ واحد صنعتی به ۱۸۲۰۰ واحد رسیده است در بخش صنعت صدور پروانه بهره برداری با ۱۷۲ درصد رشد نسبت به سه سال قبل از آن رشد تقریبا دو برابری داشته است.

جالب این است که در بخش تولید برق که اخیرا رئیس اسبق دولت با استناد به خاموشی های اخیر دولت را به ناکارآمدی در تامین برق متهم کرد برابر گزارش رئیس جمهور ظرفیت تولید برق در ۸ ساله ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۵، ۸۶۰۰ مگاوات بوده است در حالی که در این دولت افزایش ظرفیت تولید به ۱۲۶۰۰ مگاوات یعنی دو برابر آن سال رسیده است که البته این عملکرد تا حدود زیادی به عملکرد وزارت نیروی دولت حجه الاسلام خاتمی که ظرفیت افزایش ۱۲۳۰۰ مگاوات بوده نزدیک است. در بخش تربیت بدنی در این دولت تا پایان سال ۷۸، ۴۳۰۰ مجموعه ورزشی به بهره برداری می رسد در حالی که مجموعه های ورزشی پیش از آن ۳۷۰۰ واحد بوده است. مجموعه طرح های زیست محیطی در دولت های قبلی ۳۶ طرح بوده است. دولت فعلی ۲۷۰ طرح را به مرحله اجرا گذاشته که ۴۵۰ درصد رشد را نشان می دهد.

نگاهی به این آمار هر چند ممکن است با درصدی خطا هم توام باشد به خوبی نشان می دهد که این دولت از فرصت کار برای کشور به نحو مطلوبی استفاده کرده است و شایسته است آن را «دولت کار» بدانیم.

۳) بازگشت به امام

بازگشت پیروان انقلاب به بنیانگذار انقلاب یک اتفاق نادر به حساب می آید چرا که در نوع انقلابها به مرور جامعه و دولتمردان از راه ترسیم شده توسط بنیانگذار فاصله می گیرند. در ایران نیز عملا این اتفاق افتاده بود. در فاصله سال های ۰۷ تا ۴۷ اگرچه از «امام» در دولت تکریم و تجلیل می شد ولی در اکثر برنامه ها و رویکردها کنار گذاشته شده بود. در عرصه سیاست خارجی به جای مطالبه از دنیا و مقابله با سیاست های استکباری در مقام پاسخگویی نشسته و «گفت وگوهای انتقادی غرب» که پذیرش یکجانبه گرایی آنان بود را رسما پذیرفته بودیم. انطباق با اقتصاد بین المللی، پذیرش نقش خاص و نه عمومی در این سیستم و انکار رسمی و عملی دیدگاه اقتصادی اسلام بخشی از هویت دولت ایران شده بود. با این وصف اگرچه از امام تجلیل می شد ولی در عمل کنار گذاشته شده بود.

دولت احمدی نژاد به احیای اندیشه امام در سیستم عمومی دولت روی آورد و تلاش کرد تا آن را اجرایی کند. در این بین عدالت خواهی و استکبارستیزی به عنوان دو جلوه مهم داخلی وخارجی «راه حضرت امام خمینی» از جایگاه ویژه ای در دولت برخوردار بودند. حجم عظیم پروژه هایی که در این دوره در روستاهای کشور و شهرهای کوچک اجرا شد، نشان می دهد که اینک بیش از نیمی از بودجه عمومی کشور صرف این طیف جمعیتی می شود. در عرصه خارجی دولت موفق شد طی یک دوره کوتاه سه ساله، «استکبارستیزی» را در خاورمیانه و جهان اسلام به پدیده ای عمومی تبدیل کند به گونه ای که او، سیدحسن نصرالله و بشاراسد به دلیل برخورداری از این روحیه به برترین شخصیت های خاورمیانه تبدیل شدند.

ایستادگی دولت ایران بر سر اصول اسلامی، خاورمیانه را وارد یک صف بندی کاملا جدید کرد. در این دوره در بخش هایی از خاورمیانه دولت های اسلامی پدید آمدند. دولت حماس در فلسطین، دولت نوری مالکی در عراق، دولت عبدالله سامبی در کومور، دولت مورد نظر سیدحسن نصرالله در لبنان و تداوم دولت های اسلامگرا در ترکیه، سوریه و سودان نمونه هایی از تأثیر «امام گرایی» و به تبع آن «مقاومت» در برابر جبهه استکباری است. اگر موقعیت و مساحت این کشورها را در منطقه خاورمیانه مورد مطالعه قرار دهیم، درمی یابیم که بخش عمده خاورمیانه به خصوص بخش استراتژیک تر آن در تسخیر اسلام گراهاست.

سعدالله زارعی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.