دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

نگاه به رباعی, جدی تر شده است


نگاه به رباعی, جدی تر شده است

گفتگو با جلیل صفر بیگی رباعی سرا

این که شمارگان کتابهای ادبی ما (و در این جا مشخصاً شعر) هزار و یا دو هزار جلد است، خوشحال کننده نیست؛ اما این که همین تعداد اندک نسخه از یک کتاب هم، سالهای سال میهمان قفسه های کتابفروشی ها باشد، اندوهبارتر است. حالا اگر در این میان، یک کتاب شعر به چاپ سوم و چهارم برسد، خبر خوشحال کننده ای است و این اتفاقی است که درباره آخرین مجموعه شعر جلیل صفر بیگی یعنی «کم کم کلمه می شوم» رخ داده است. صفر بیگی را بیشتر با رباعیاتش می شناسیم، هر چند او قالبهای مختلف شعری را هم تجربه کرده است. با این شاعر جوان ایلامی که متولد ۱۳۵۲ است و دبیر ریاضی، در خصوص رباعی هایش گفتگو کرده ایم، اما پیش از ورود به گفتگو بهتر است بگویم که:

۱- «چرا پرنده نباشم»،«و» (مجموعه رباعی)، «انجیل به روایت جلیل»، « شکلکی برای مرگ هیچ» (مجموعه رباعی)، «زمان به نام شهیدان سرود می خواند» (گزیده شعر مقاومت ایلام) «هفت وادی تشنگی» و «کم کم کلمه می شوم» (مجموعه رباعی) از کارهای اوست.

۲- صفر بیگی شخصاً دست به پخش کتاب خود و ارسال آن برای دیگر شاعران در سراسر کشور زده است که در روزگار بد توزیع کتاب، راه چاره نو و ارزشمندی است.

▪ آقای صفر بیگی، چرا بیشتر رباعی؟

ـ سال ۸۲ بود که به صورت جدی وارد عرصه سرودن رباعی شدم. احساس کردم در قالب رباعی راحت ترم و راحت تر می توانم حرف بزنم. به این باید اضافه کرد مطالعه رباعیات دوستانی همچون زنده یاد قیصر امین پور، زنده یاد سید حسن حسینی، ایرج زبردست، بیژن ارژن و... را. بعد از مطالعه رباعیات خوب این دوستان هم این احساس که در این قالب می توان راحت تر حرف زد، در من به وجود آمد و مجموعه این عوامل باعث شد رباعی از دغدغه های جدی ام شود.البته در دیگر قالبهای شعری هم سرودن را تجربه کرده ام و می کنم.

▪ در دهه شصت، اقبال فراوانی به رباعی شد و قیصر امین پور، محمد رضا عبدالملکیان، امیرعلی مصدق، محمدرضا سهرابی نژاد و... رباعیات درخشانی سروده اند. به نظر شما، آن سالهای پر بار هنوز هم تکرار می شود و سرودن رباعی به همان فراوانی ادامه دارد؟

ـ الان هم سرودن رباعی به شدت ادامه دارد و امروزه خیلی ها به صورت تخصصی به سرودن رباعی مشغولند. تا قبل از انقلاب و قبل از دهه ۶۰، شاعری را نداشتیم که صرفاً رباعی بسراید، هر چند بودند بعضی از دوستان مثل آقای امیرعلی مصدق و محمدرضا سهرابی نژاد که رباعی هم می سرودند؛ ولی اکنون شاعران فراوانی هستند که مشخصاً کار رباعی انجام می دهند و این قالب با اقبال جوانان شاعر رو به رو شده و جریانی به سود رباعی شکل گرفته است.

تا قبل از دهه ۶۰ و ۷۰ کتابی که مشخصاً رباعی باشد نداشتیم، اما حالا مجموعه هایی داریم که صرفاً در قالب رباعی سروده شده است و شاعرانی سراینده آنها هستند که صرفاً رباعی می گویند. مثلاً آقای ایرج زبردست دو سه مجموعه دارد؛ آقای ارژن دو سه مجموعه چاپ شده دارد؛ میلاد عرفان پور یک مجموعه رباعی دارد؛ مهدی الماسی در همدان یک مجموعه رباعی دارد؛ بنده چهار مجموعه رباعی دارم و دیگر دوستانی که هستند. الان نسبت به سالهای آغازین انقلاب، شاعران به صورت جدی تر به رباعی نگاه می کنند.

▪ اگر خواسته باشید این کارها را با آثار دهه شصت مقایسه کنید، به چه نتیجه ای می رسید؟

ـ ببینید، در دهه ۶۰ و ۷۰ چون در موقعیت شروع انقلاب و جنگ بودیم، مضامین رباعی ها نسبتاً نزدیک به هم بود و اکثراً راجع به شهادت، آرمانهای انقلاب و... سروده می شد و خیلی کمتر مضامین عاشقانه و اجتماعی در این عرصه به چشم می آمد، اما در یکی دو دهه اخیر و بخصوص در نیم دهه اخیر، رویکرد رباعی سراها به مضامین جدید و نو زیادتر شده و همین باعث شده است جوانان رویکرد جدی تری به رباعی داشته باشند و این باعث نوتر شدن زبان رباعی شده است. تصویر پردازیهایی که می شود، بیشتر به زبان امروز نزدیک شده و همین نکته باعث گردیده رباعی امروز کیفیت بهتری داشته باشد و حوزه های نویی را دراین عرصه شاهدیم. مثلاً امروزه رباعی عاشقانه خیلی زیاد داریم یا رباعیاتی که درونمایه طنز دارند، زیاد شده اند اما در مجموع می توان گفت کیفیت کار بهتر شده است.

▪ اگر خواسته باشیم وضعیت رباعی را با وضعیت قالبی چون دو بیتی مقایسه کنیم، چه وضعیتی برقرار است؟

ـ رباعی با این که از لحاظ فرم شبیه دو بیتی است، اما از نظر محتوا و مضمون با آن تفاوت دارد. در قالب رباعی حرفهای فراوانی می شود زد. حرفهای عاشقانه، اجتماعی و... اما در قالب دوبیتی این قدرت مانور زیاد نیست و نمی شود هر مضمونی را در این قالب آورد. در ادبیات ما هم سابقه دو بیتی به شکلی است که بیشتر در آن مضامین عارفانه و سیر لحظات آنی و عارفانه دیده می شود. البته، امروز هم دوستانی هستند که به صورت جدی دو بیتی کار می کنند. محمدرضا مهدیزاده، حبیب ا... بخشوده، سید حبیب نظاری و دوستان دیگری که نامهای آنها به ذهنم نمی آید، اما در هر حال رویکرد بیشتر به سمت رباعی بوده است تا دو بیتی.

▪ کتاب آخر شما با نام «کم کم کلمه می شوم» در کمتر از یک سال به چاپ سوم رسیده است. علت این اتفاق را در چه می دانید؟

ـ بله، چاپ اول این کتاب بهمن ۸۶ بود و چاپ دوم هم همان ماه و چاپ سوم فروردین ۸۷ درآمد و در حال حاضر هم کتاب برای چاپ چهارم آماده می شود. کلیت توزیع کتاب و نشر در کشور ما پرسشهای فراوانی را می طلبد، چون حرفهای فراوانی پشت آن است. مافیایی قدرتمند در صنعت نشر و پخش وجود دارد که باعث می شود شاعران و نویسندگان شهرستانی برای چاپ کتاب در حرکت نخست و در مراحل پخش آن، با مشکلات عمده ای رو به رو شوند.بنده تاکنون ۵ عنوان کتاب چاپ کرده ام که تقریباً ۳ مجموعه ام را خودم به دست مخاطب رسانده ام؛ یعنی با هزینه شخصی کتابهایم را برای مخاطبان در سراسر کشور ارسال کرده ام. دوستان مخاطب آشنایی با آثارم داشتند و البته قبل از چاپ کتاب هم برای آن در اینترنت در وبلاگم تبلیغ کردم و خوشبختانه دوستان شهرستانی هم کمک کردند تا کتاب پخش شود. تقریباً در همه استانهای کشور جز تهران، کتاب توزیع شد.

▪ چرا در تهران توزیع نداشتید؟

ـ توزیع کتاب در تهران خیلی مشکل است و آن مافیایی که گفتم اجازه پخش را نمی دهد. خوشبختانه چندی است یک شبکه غیررسمی توزیع کتاب در بین خود دوستان شاعر شکل گرفته است. من هم از این امکان استفاده کردم و توانستم کتابم را پخش کنم.

▪ قالب شعری رباعی هم در فروش کتاب شما تأثیر داشته است؟

ـ فکر می کنم قالب زیاد مهم نیست!خیلی از کتابهای دوستان و شاعران جوان امروز قابلیت این را دارد که به چاپهای متعدد برسد، ولی چون از طرف ناشران و مؤسسات پخش کتاب، معرفی درستی از آنها انجام نمی شود، به فروش خوبی هم نمی رسد. کتاب خوب کم نیست اما مشکل توزیع است و معرفی و متأسفانه مطبوعات ما هم در این زمینه خیلی کار نمی کنند. نشر یک صنعت است، ولی در کشور ما به جایگاه حقیقی خود نرسیده است. از طرف دیگر، نقد منصفانه ای هم بر کتابها نوشته نمی شود و کارهای خوب معرفی نمی شوند.

▪ پس تلاش شخصی شما این بوده که کتاب به دست مخاطب خود برسد؟

ـ بله، واقعیت این است و از طرفی نباید لطف دوستان را هم نادیده گرفت که در استانهای مختلف برای پخش کتاب به بنده کمک کردند.

▪ طنز در رباعی شما حضوری جدی دارد در این باره بگوئید.

ـ بله، من به عنصر طنز در کارم توجه جدی دارم و به جز رباعی های جدی که سروده ام و می سرایم و در آنها طنز هم فراموش نشده، جداگانه شعر طنز و رباعی طنز هم دارم که البته هنوز آنها را جایی منتشر نکرده ام. بر همین اساس، یک مجموعه رباعی طنز دارم که حدود ۴۰ رباعی می شود. طنز هم اگر درست در رباعی شکل بگیرد، به نو و مدرن شدن فضای رباعی کمک می کند، چون در رباعی ما به این مهم کمتر پرداخته شده است. از طرفی، طنز عاملی است برای جذب بیشتر مخاطب.

▪ شما از رباعی های طنزتان گفتید و از رباعی هایی که از آنها با قید «جدی» بودن، یاد کردید این دو نوع رباعی چه تفاوتی با هم دارد؟

ـ واقعیت این است که برای خودم بین این دو نوع کار تفاوتی وجود ندارد؛ یعنی همان قدر یک رباعی طنز را جدی می بینم که یک رباعی جدی را؛ ولی در کشور ما کار کردن در ژانر طنز مجزاست و متأسفانه کار طنز در نظر مخاطب عام سطح پایین تری دارد.اما برای من این گونه نیست، چون کار طنز پیچیده و سخت است و اگر طنزی خوب و قابل دفاع باشد، از طرف مخاطب با اقبال رو به رو می شود. مثلاً به کارها و آثار «اکبر اکسیر» که با اقبال مخاطب مواجه شده، نگاه کنید کارهای آقای اکسیر طنز است، اما شعرهای بسیار جدی است که مضامین امروزی و ارزشمندی در آنها گنجانده شده.

▪ در بعضی از رباعی هایتان، نوآوری های فرمی هم دیده می شود. مخاطب عام و خاص چه برخوردی با این نوع سروده ها داشته است؟

ـ بدون تعارف این گونه کارها در حد یک پیشنهاد بود و آن طور که برداشت کردم، مخاطب این نوع کارها را نمی پسندد. اگر شاعر توانایی این را داشته باشد که در همان ساختار اصیل رباعی حرفش را بزند، نیازی به شکستن ساختار و فرم این قالب نیست. من حدود ده یا دوازده رباعی این شکلی دارم و این رباعی ها هم موفق نبودند. البته برای آنها دیدگاهی مدرن و پست مدرن دارند و به نوآوری علاقه مندند، این کارها نمونه ای شد برای تقلید و خیلی از کارها استقبال شد؛ اما خودم به عنوان یک کار جدی به این کارها نگاه نکردم و سرودن این نوع رباعی ها را ادامه ندادم. این کارها فقط یک پیشنهاد بود در حوزه رباعی.

▪ مشکل کار در کجا بود؟ قالب رباعی قابلیت این نوآوریها را ندارد، یا مشکل جایی دیگر است؟

ـ نه، به نظر بنده قابلیت بالای قالب رباعی باعث می شود نیازی به این مانورهای به اصطلاح ژورنالیستی نباشد، چون این قالب یک قالب مینی مال است و اگر شاعر توانایی لازم را داشته باشد، می تواند به راحتی حرف خود را بزند و این را عمر ۱۲۰۰ ساله این قالب نشان داده است.

حالا به تبع نوآوریهایی که در ادبیات امروز ما اتفاق می افتد، این کار در رباعی هم انجام شد، اما به نظرم ضرورتی در انجام آن نیست. شاید در حد طبع آزمایی خوب باشد، اما جواب دادن آن با اشکال رو به رو می شود و خود من جواب نگرفتم!

▪ شما امسال یکی از برگزیدگان کنگره شعر دفاع مقدس بودید. چه ارزیابی از این کنگره دارید؟

ـ کنگره دفاع مقدس به آسیب شناسی جدی نیاز دارد و احساس می کنم به یک تکرار آزاردهنده رسیده است. اگر متولیان این کنگره فکری به حال کنگره نکنند، متأسفانه به سیر نزولی خواهد رسید!این که حجم عظیمی از شاعران را هر ساله جمع بکنیم و این شاعران خیلی فشرده فقط شعر خوانی داشته باشند و آثار هم معمولاً دارای مضامین و درونمایه های تکراری باشد، دردی را از شعر دفاع مقدس ما دوا نمی کند. این حوزه باید گسترش پیدا کند و کنگره محدود به هشت سال دفاع مقدس نشود.ما باید بازخوانی از آثار مقاومت در ادبیات شیعی و در طول تاریخ شیعه و بازخوانی شعر مقاومت جهان را داشته باشیم. به طور مثال، شعر دفاع مقدس ما پیوندی محکم با ادبیات عاشورا دارد و ادبیات عاشورا هم ادبیات مقاومت است و بررسی اینها کمک می کند تا از کلیشه و تکرار خارج شویم. ضمن این که نسل جوان امروز جنگ را درک نکرده و تجربه هایش در زمینه شاعری، بیشتر تجربه های تخیلی است که برای این مورد هم باید فکری بشود. به نظر می رسد اگر زمان برگزاری کنگره از یک سال به دو سال تبدیل نشود و حتی تجدید نظری در ساختار کلی کنگره اتفاق بیفتد، موفق تر خواهد بود و کمک بهتری به جریان شعر مقاومت خواهد شد.

▪ سؤالهای من تمام شد، اگر صحبت خاصی مانده بفرمایید؟

ـ از بزرگوارانی تشکر می کنم که همراهم بوده اند در راه شعر و نقد کارهایم. عباس سیدی، حبیب ا... بخشوده، بهروز سپید نامه ،حسین شکر بیگی و با سپاس از شما.

عباسعلی سپاهی یونسی