یکشنبه, ۱۰ تیر, ۱۴۰۳ / 30 June, 2024
مجله ویستا

تفكیك ناپذیریِ مسیحیت و اسلام


تفكیك ناپذیریِ مسیحیت و اسلام

نخستین پیش فرض یك گفتوگو آن است كه شایستگی و آمادگی جدیتی مداوم برای دست یابی به دانش دقیق و نكته سنجانه به منظور یافتن اندیشه های انسانی و همچنین درستی امر مورد بررسی داشته باشیم تا بدین وسیله هم بتوانیم دقیقاً داوری كنیم و هم موانع موجود را از میان برداریم

پاپ بندیكت شانزدهم در سخنرانی معروف و بحث انگیز خود در دانشگاه رگنزبورگ آلمان به گفتوگوی امپراطور روم، ایمانوئل با دانشمند ایرانی استناد كرده كه این گفتوگو را عادل تئودور خوری تصحیح و چاپ كرده است. تعلیقه وی بر این اثر نیز مورد استناد پاپ قرار گرفته است.

تئودور خوری دانشمند مسیحی (ملكائی) اهل لبنان كوشش های زیادی را در راه معرفی اسلام، و فهم بهتر مسلمانان و مسیحیان از یكدیگر صورت داده است. وی پس از سخنرانی پاپ نیز بارها كوشید تا هم سخنان پاپ را توجیه و گاه تلطیف كند و هم بر باور خود به جایگاه والای اسلام و مسلمانان و ضرورت گفتوگو و تفاهم میان پیروان این دو دین ابراهیمی تأكید كند. آنچه در پی می آید مقاله ای است از ایشان كه در مجلّه آلمانی زبان ایران زمین چاپ شده و با نظر لطف سردبیر محترم و فرهیخته آن جناب آقای دكتر علی رهبر، ترجمه آن جهت چاپ در اختیار فصلنامه قرار گرفته است. به نظر می رسد كه طرح دیدگاه های همگرایانه ایشان بتواند به بازگشت فضای گفتوگوی اسلام و مسیحیت مدد رساند.

گفتنی است كه «كانون معنویت ایران» كه در كشور آلمان فعالیت های گسترده ای دارد و عهده دار انتشار ایران زمین برای آلمانی زبان هاست، در كنفرانس بین المللی دو روزه ای در ایران در تابستان ۱۳۸۶ از كارنامه علمی ایشان تجلیل به عمل آورد.

جهان ما، چه امروز و چه در آینده، نیاز به اراده ها، ایده ها، تهوّرات و ابتكارات نوینی دارد، زیرا متأسفانه روز به روز بر اثر جدال های هر چه شدیدترِ ناشی از مواجهات تنش زا، رفته رفته از شكیبایی كاسته می شود. همه این بحران ها، بشر را به گونه ای «باور عقیم» رهبری كرده است. صلحْ شكننده شده، دادگری از میان رفته و امكانات تفاهم به طور چشم گیری كاهش یافته است. از این رو به نظر می رسد كه آینده ای تاریك تر و ناآرام تر در پیش خواهیم داشت. در حالی كه برای صلح راه دیگری وجود دارد و هنوز علی رغم تمام موانع و تردیدهای اظهارشده، می توان برای یافتن راه كارهای گفتوگو و همكاری جسارت ورزید، زیرا این راه حل جایگزین دیگری ندارد و بر پایه همین، بسیاری از افراد و مجامع قویاً بر آن شده اند كه برای ساختن آینده ای بهتر بر پایه عدالت و صلح از راه گفتوگو اقدام كنند. آنها با تمام قدرت خود می كوشند با به كارگرفتن گفتوگو و ایجاد زمینه های ممكن برای همكاری، انسان ها را در این مسیر هدایت كنند.

منظور از گفتوگو امكاناتی است كه در راه شناسایی حقیقت و همچنین تشدید همبستگی تمام انسان ها بر آنها تأكید می گردد. گفتوگو باید به عنوان راهی برای آشتی مؤثر حتی میان دشمنان پیشین، یعنی برای ایجاد نوعی فرهنگ صلح، و گونه ای مدنیت، رحمانیت و محبت فهمیده شود. دیگر این كه باید كوشش شود كه همكاری خالصانه جدی و پا برجایی به وجود آید كه هم به زمان كنونی آرامش بخشد و هم آینده شكوفایی را بسازد كه در آن روح اخوت جاری و ساری گردد. به این ترتیب، دنیای ما دنیایی خواهد شد كه همگی در آن برای حل مسائل مشتركمان بكوشیم و اقدام نماییم.

▪ موانع اصلیِ گفتوگو و همكاری عبارت است از:

۱) عدم تسامح و عجب تكبرآمیز;

آن كه بر این باور است كه تنها او كلید حل مشكلات را در دست دارد، در واقع بر ابعاد مشكلات و پیچیدگی عناصرِ تشكیل دهنده آنها اشراف ندارد; زیرانمی داند كه مسائل بشری را نمی توان بدون مشاركت همگانی حل كرد.

۲) داوری های بسیار عجولانه و پیش داوری های خشن;

اینها ناشی از میراث شوم گذشته و رفتار خشك مغزانه كنونی است. ثمره دادگری این است كه پیش داوری های فراگیر از میان برود و فضایی به وجود آید كه در بردارنده آمادگی و شایستگی گفت گویی صریح و شفاف باشد.

۳) نبود رواداری در اندیشه;

نخستین پیش فرض یك گفتوگو آن است كه شایستگی و آمادگی جدیتی مداوم برای دست یابی به دانش دقیق و نكته سنجانه به منظور یافتن اندیشه های انسانی و همچنین درستی امر مورد بررسی داشته باشیم تا بدین وسیله هم بتوانیم دقیقاً داوری كنیم و هم موانع موجود را از میان برداریم. برای این منظور باید پذیرای انتقاد از خود باشیم تا فهمی روشن تر، دلی بازتر و شكیبایی مداوم تری به دست آوریم.

۴) عدم آمادگی لازم در تحمل اختلافات;

به منظور دریافت صحیح و بیرون كشیدن اختلافات لاینحل و مرتفع ساختن صبورانه آنها، باید آمادگی لازم را داشته باشیم. از آنجا كه حقایق فقط مجموعه ای از حقیقت های مسلم نیست و نمی توان آنها را به خوبی تعریف نمود یا به اثبات رساند، باید حقیقت دینی در مرحله نخست، حقیقتی باشد كه به گفته انجیل یوحنا (بخش ۳ آیه ۲۱) بتواند برای ارزیابی ارزش های اخلاقی و حقایق دینیِ هر یك از ادیان مورد بحث مبنا قرار گیرد، تا زمینه ساز روابط دوستانه با ادیان دیگر و همكاری های بارور میان آنها گردد.

یافتنِ جهت یابی جدیدی در میان ارزش های اخلاقیِ مشترك در مسیحیت و اسلام و همچنین ادیان دیگر امری ضروری است.

برای این منظور باید خواهان یك نظام اجتماعیِ انسانی شویم كه در آن، حیثیت خدشه ناپذیر انسانی مبنا باشد و در صورت عمل به آن، نتایج زیر به حد كمال حاصل شود:

۱) دادگری برادرانه;

۲) به كارگرفتن مدارا در ادای حقوق و وظایف;

۳) اهتمام به حقوق ضعفا;

۴) اقدام برای فقرا و مستضعفان;

۵) صیانت از صلح به جای تلاش برای برقراری حكومتی جبار;

۶) آمادگی برای آشتی و وفاق;

علاوه بر اینها در مسیحیت، اسلام و ادیان دیگر، اصول دیگری نیز معتبر است:

۱) تساوی بنیادی همه انسان ها به مثابه مخلوق خدا;

۲) همه آفریده های خدا و همه انسان ها به یكدیگر وابسته اند و همگی در دنیای وابسته به مناسبات همه جانبه قرار داشته و به همكاری نیازمندند;

۳) انسان ها خانواده بزرگی را شكل داده اند كه در یك همدردی همه جانبه و اخوت جهانشمول متحدند;

۴) همدردی و اخوت دلبخواه نیست، بلكه امری بایسته است; زیرا دربرگیرنده مسئولیت همگی نسبت به همدیگر است و به همین دلیل، به عنوان قانون اساسیِ نظم سیاسی و اجتماعی، شالوده جهانی پر از عدالت فراگیر برادرانه را می ریزد.

در پایان اجازه می خواهم، آرزوی شخصی خود را بیان كنم:

در یكی از سرودهای كهن مسیحی، بر باورداشتِ مسیحیان این گواهی آورده شده است كه آنها عیسی مسیح را به عنوان محور امت می بینند; زیرا وی به امر خداوند در پی آن است كه همه چیز را به سمت آشتی سوق دهد (نامه به كلوسر ûklosser‎بخش۱،آیه ۱۵ـ۲۰)

ولی آنچه به نظر من مهم می رسد، تقاضایی است كه در آیه ۲۰ بخش اول مطرح شده: «مسیح باید وسیله آشتی همه انسان ها شود»; یعنی ما مسیحیان باید به نشانی غیرمسیحیان و خاصه به نشانی مسلمانان تقاضای زیر را بفرستیم:

از آن جهت كه به عیسی مسیح اعتقاد داریم، از شما تقاضای آشتی می كنیم، خواه شما باورداشت های ما را بپذیرید یا نه. صرف نظر از تجربیات تلخ دو طرف كه آنها را تاریخ مشترك ما به ارمغان آورده است، ما آمادگی خود را برای آشتی با یكدیگر، صلح و برادری همدردانه اعلام می كنیم.

قرآن به طور واضح طرفدار چنین جهت گیری ای است، زیرا در آیه ۸۶ سوره نساء آمده است: «چون به شما درودی فرستاده شد، شما هم با سلامی بهتر و زیباتر آن را پاسخ دهید». اگر ما مسیحیان تقاضای آشتی را به مسلمانان عرضه كنیم و همچنین آمادگی خود را برای همدردی فراگیر اعلام نماییم، مسلماً مسلمانان نیز باید بر طبق منویات قرآن این تقاضا را قبول كنند و جواب بدهند.

آرزوی من این است كه مسیحیان بر پایه كتاب مقدس و مسلمانان طبق فرمان قرآن عمل كنند. در این هنگام است كه ما چه مسیحی، چه مسلمان به این نتیجه رسیده ایم كه به یكدیگر وابسته ایم، همچنان كه قرآن در آیه ۸۲ سوره مائده آورده است: «و تو یقیناً خواهی یافت كه در میان آنان كسانی كه از همه در مهر و محبت به تو نزدیك ترند، آنانی هستند كه می گویند مسیحی اند».

عادل تئودور خوری