جمعه, ۲۱ دی, ۱۴۰۳ / 10 January, 2025
مجله ویستا

نگاهی دیگر به تحریفات عاشورا


نگاهی دیگر به تحریفات عاشورا

همه چیز از چشمان یار آغاز شود برجسته ترین ویژگی رهبر نهضت عاشورا و علمدارش از نظر شاعران و مداحان امروزی چشمان سیاه, ابروان كمان و قامت رعنایشان است, به طوری كه كمتر نوحه یا شعری را می بینید كه بر این ویژگیها تأكید نكرده باشد

امام علی(ع) در یكی از سخنان خود خطاب به كمیل می‌فرماید: «هیچ حركتی نیست كه انجام دهی مگر آنكه برای آن محتاج به معرفت و شناخت هستی (تحفه العقول ص ۱۷) این امر دلیل روشنی دارد، رسول اكرم(ص) در این باره چنین فرموده است: «كسی كه كار انجام می‌دهد و در آن آگاهی و شناخت لازم را ندارد، آنچه را كه خراب می‌كند، بیش از آن چیزی است كه اصلاح می‌نماید.» این دستور دینی كه غالباً در زندگی روزمره و در امور جزیی به كار گرفته می‌شود، گاه در مسائل بسیار مهم به دست فراموشی سپرده می‌شود از نمونه‌های برجسته آن كه در اینجا مورد بررسی قرار می‌گیرد، عزاداری برای امام حسین(ع) است. برگزاركنندگان مراسم عزاداری برای سیدالشهدا(ع) بایستی شناخت و معرفت كامل نسبت به این امام همام و نهضت عاشورایی آن حضرت داشته باشند اما فقدان این شناخت موجب شده تا بسیاری از مجالس سوگواری امروزی هر چه كه پرشورتر می‌شود، از هدف خود دورتر شود همچنان كه امام صادق(ع) فرموده «كسی كه عملی را بدون بصیرت و آگاهی انجام دهد، مانند رهروی است كه راه را اشتباه پیموده است. لذا هر چه تندتر رود، از مقصود دورتر می‌شود. (اصول كافی، ج ۱، ص ۵۴) اثبات این ادعا چندان دشوار نیست. اشعار و نوحه‌هایی كه امروزه در مجالس عزاداری امام حسین(ع) خوانده می‌شود، دلیل روشنی بر صدق دعوی ماست. در ابتدا ویژگیهای مشترك این اشعار را به اختصار بیان نموده و سپس به بررسی آنها می‌پردازیم.

●چشمان یار

همه چیز از چشمان یار آغاز شود. برجسته‌ترین ویژگی رهبر نهضت عاشورا و علمدارش از نظر شاعران و مداحان امروزی چشمان سیاه، ابروان كمان و قامت رعنایشان است، به طوری كه كمتر نوحه یا شعری را می‌بینید كه بر این ویژگیها تأكید نكرده باشد:

سیاهه چشات جزیره دله

هر كی از نسل توه چه خوشگله

از نگاه تو محبت می‌باره

مردی از مردونگیت كم می‌آره

اسیر شده به تار موی تو دل خرابم

شبا تو دامن خیال صحن تو می‌خوابم

همه هستیمو مدیون چشاتم می‌دونی

از همون روز ازل مست نگاتم می‌دونی

***

كار چشماش دلبریه

قد و بالای قشنگش عجب محشریه

***

اونی كه چشماش قشنگه

یك تنه با صد تا لشگر

مثل مرتضی می‌جنگه

اونا كه یوسفو دیدند

همه دستا رو بریدند

اگه عباسو می‌دیدند

سراشون همه بریدند

***

با اینكه من خوب می‌دونم آدمی بی‌اصل و نسبم

بده اجازه‌ای خدا عشقمو نقاشی كنم

خوب می‌شه قلب عاشقم یك طرح خوشگل می‌زنم

نقش یه مرد پهلوون طرح شمایل می‌زنم

به روی صفحه می‌كشم پیشونی بلند‌شو

ابروهای كمونی‌شو صورت آسمونی‌شو

تا كه به چشماش می‌رسم كشیدنش چه مشكله

آخه چشای یار من سیاهه خیلی خوشگله

●حدیث كربلا یا حدیث نفس

نكته مهم دیگر این اشعار نفسانیت غالب بر آن است. ظاهراً شاعران و مداحان امروزی آن‌چنان غرق تماشای چشم و سیمای یار شده‌اند كه فراموش كرده‌اند برای امام حسین(ع) و حماسه كربلا شعر می‌سرایند و نوحه می‌خوانند. شما بایستی در مجلس عزاداری برای سیدالشهدا(ع) به درد دلهای یك عاشق دل‌خسته گوش كنید، برای او سینه بزنید و اشك بریزید. روشن نیست كه ما باید بر مصائب حسین(ع) بگرییم یا حسین(ع) بر مصائب ما؟

دوستش دارم چی‌كار كنم

چی‌كار با عشق یار كنم

گفته می‌خوام با یك نگاه

عقلتو تار و مار كنم

صید دو چشمونش شدم

كی می‌تونم فرار كنم

دوستت دارم چی‌كار كنم

خودت بگو چی‌كار كنم

كربلا رو از تو می‌خوام

خودت بگو چی‌كار كنم

چون به یه چشم به هم زدن

قربون چشم یار كنم

دوسش دارم چیكار كنم

چی‌كار با عشق یار كنم

خدا حسینو دوست دارم

خودت بگو چی‌كار كنم

***

ایهاالناس، ایهاالناس

شده‌ام شیدای عباس

دل خاطرخواه من شد

عاقبت رسوای عباس

می‌برد دل از هر دو عالم

نرگس شهلای عباس

***

بعضی وقتا كه دلم حال و هواتو می‌كنه

تو دلم زمزمه كرب و بلاتو می‌كنه

به دلم می‌گم برو سنگ صبور سینه‌باش

كه گذرنامه‌تو مولا خودش امضا می‌كنه

دلامون هوایی كرب و بلا چی‌كار كنیم

غم ما جدایی كرب و بلا چی‌كار كنیم

***

آخر یه روز حاجتمو ازت می‌گیرم

می‌آم تو بین‌الحرمین برات می‌میرم

مجنونم و خوب می‌دونن لیلی پرستم

میون همه دلبرا پای تو هستم

***

ز هجر كربلات آقا دیگه دارم دق می‌كننم

اگه بذاری من بیام دلمو عاشق می‌كنم

نبینم كربلا تو من می‌میرم

حالا كه دست روزگار به صورتم سیلی زده

جواب زشتی منو آقا تو با بدی نده

از هجر كربلای تو موهام داره سفید می‌شه

دلم داره از اومدن خسته و ناامید می‌شه

***

●حسینیه یا خانقاه

یكی دیگر از ویژگیهای مهم و مشترك این اشعار تأكید بر دیوانگی و جنون است. عقل‌گریزی از شیوه‌های كهن فرار از بار سنگین مسئولیت است، مسئولیتی كه از آگاهی و معرفت نسبت به امام(ع) و نهضت عاشورایی او سرچشمه می‌گیرد. نمایش دیوانگی كه گاه با نوعی رقص پا و حركات سر به طرفین نیز همراه است، از خصائص تشیع صفوی و خانقاهی است. البته این دیوانگان هنوز در مراتب پایین دیوانگی قرار دارند و بر خلاف ادعایشان، جنونشان چندان دیدنی نیست. مراتب بالاتر دیوانگی را می‌توان در دراویش كردستان مشاهده نمود:

اگه دیوونه ندیده‌ای

به ما می‌گن دیوونه

اگه دیوونه شنیده‌ای

به ما می‌گن دیوونه

منم یه روز عاقل بودم

عشق تو مجنونم كرد

ز شهر عقل و عاقلا

یكباره بیرونم كرد

***

سفر عشقو شروع كن دلتو بزن به دریا

بیا یك عده مجنون بشیم آواره شهرها

***

دیوونه چی می‌گه

شده‌ام دیوانه

چی می‌گه دیوونه

خدا شده دیوانه زهرا

دل شده شیدایی

نمی‌رود جایی

از در میخانه زهرا

●مكتب حسینی یا میكده حسینی

مدرسه و مكتب حسینی كه درس‌آموز جهاد و شهادت و ایثار و ظلم‌ستیزی است، در این اشعار به میخانه و میكده بدل می‌شود. این‌گونه اشعار ظاهراً از تعابیر عرفانی برخی شعرا از حماسه كربلا، به‌ویژه «عمان سامانی» تقلید شده است. اما روشن است كه تعبیر عرفانی از یك حماسه با عرفان‌زدگی كاملاً متفاوت است. تعابیر عرفانی تعابیری استعاری، غامض، شخصی و نیازمند تفسیر هستند. اگر این تعابیر را وارد حوزه عمومی كنند و با آن سینه بزنند، به عرفان‌زدگی تبدیل می‌شود. در تاریخ ایران عرفان‌زدگی گرایش منفعلانه‌ای در برابر بی‌عدالتیهای موجود بوده و در كنار جنون راه گریز مناسبی از مسئولیت و درد آگاهی بوده است.

دوباره خادما در میكده را وا می‌كنن

برای روضه حسین خیمه‌ای برپا می‌كنن

دیوارای میكده رو بیرق و پرچم می‌زنن

فرشته‌ها تو این عزا حلقه ماتم می‌زنن

***

تو بذار كه من بمونم سگ میخونه‌ات همیشه

دیگه دنیا رو نمی‌خوام كنج میخونه‌ات رو عشقه

***

دیوونه حسینم و دیوونه حسینم

خراب و مست گوشه میخونه حسینم

***

بیا ای كه خمار عشقی بر در میخانه ابالفضل

كه شوی مست مست ساغر میخانه ابالفضل

●امام، شاه یا ارباب

عدم شناخت لازم نسبت به مقام امامت و ولایت موجب شده تا شاعران برای ستایش امام(ع) او را شاه یا ارباب خطاب كنند و ادبیات را به كار گیرند كه درخور دربار شاهان و سلاطین جور است. مثلاً شاعر یا مداح خود را سگ‌ِ امام(ع) و خاندانش بخواند. این‌گونه عبارات فقط در دربار شاهان ظالم پاداش دارد و در بارگاه امامان معصوم(ع) چیزی جز خواری و مذل‍ّت نفس نیست:

بگذار آدمیان طعنه ز گویم

هر كه خود را سگ كوی تو آدم است

هر كی می‌خواد هر چی بگه

من سگ كوی زینبم

بهشت جاودان ز تو

كران و بیكران ز تو

سلطنت جهان ز تو

من سگ كوی زینبم

***

تمام حرف دلم خلاصه در یك كلام

كه من سگ زینب و حسینم والسلام

ملاحظه می‌شود كه ویژگی مشترك همه این اشعار، زمینه‌زدایی از نهضت عاشوراست كه با توسل به نوعی احساس‌گرایی و با چاشنی عشق و عرفان و تصوف صورت گرفته است. چرا باید مدرسه و مكتب حسینی را به میكده و خانقاه بدل سازیم؟ آیا به گفته شریعتی، ما از خون حسین(ع) ماده تخدیری ساخته‌ایم؟ چرا از ویژگیهای برجسته امام حسین(ع) چون آزادگی، ظلم‌ستیزی و عدالتخواهی صرف ‌نظر می‌كنیم و فقط چشم و ابروی او را می‌بینیم؟ چرا رابطه امام و امت را به ارتباطی صرفاً عاطفی و احساسی كه سطحی‌ترین ارتباط است، فرو می‌كاهیم؟ چرا امام حسین(ع) را ارباب خطاب می‌كنیم؟ آیا مفهوم ارباب از مفهوم امام جایگاه و مقام سیدالشهدا(ع) را بهتر بیان می‌كند؟

امام حسین(ع) به عاشق و خاطرخواه و بنده و نوكر و دیوانه و مجنون و مست و خمار و سگ و كفتر نیازی ندارد. امام(ع) یاری‌كننده و فریادرس می‌طلبد. فریادی كه در شور و غوغای چنین مجالسی شنیده نمی‌شود و بی‌پاسخ می‌ماند.

مجالسی كه باید آزادگی و شهادت و ظلم‌ستیزی امام(ع) را مجسم سازد، تصویرگر لب لعل و نرگس شهلا و ابروان كمال یار است. مجالسی كه باید ظلم بنی‌امیه بر حسین(ع) و خاندانش را بازگو كند، نمایشگر حاجات و آمال و آرزوهای شاعرو نوحه‌خوان است:

وقتی چشام روی هم بسته می‌شه

وقتی دلم از زمونه خسته می‌شه

چشمامو دریا می‌كنم

عقده‌هامو وا می‌كنم

یاد قدیما می‌كنم، یادش به‌خیر

با بچه‌های كوچه‌مون

با چادرای مادرامون گوشه یك پیاده‌رو

یاد محرم كرده بودیم تكیه علم كرده بودیم

همه پیرن مشكی به تن سینه و زنجیر می‌زنن

یك قلب كوچیك تو سینه مست و خریدار حسین

محمدرضا طاهری

منبع:نشریه سوره؛شماره۱۶


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.