پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

اشتراک حول محور مبارزه با آمریکا


اشتراک حول محور مبارزه با آمریکا

نگاهی به سیاست خارجی ایران در آمریکای لاتین

دیدار دو روزه هفته گذشته ایوو مورالس رئیس جمهور بولیوی از تهران، بهانه ای برای نگارش این مقاله شد. روسای جمهور دو کشور ایران و بولیوی در راستای روابط حسنه دوجانبه پس از پایان مذاکرات به صدور بیانیه ای درخصوص همکاری های موجود و مذاکرات انجام شده مبادرت کردند. براساس این بیانیه «تهران و لاپاز» مذاکرات انجام شده را مثبت توصیف کرده و توافق کردند. روسای جمهور دوکشور در فضایی آکنده از برادری موضوعات مورد علاقه در زمینههای مختلف که ایران و بولیوی را به هم پیوند میدهد بررسی و بر اراده خویش جهت پیشبرد روابط و پیگیری مشترک اجرای پروژهها برای توسعه اقتصادی و رفاه ملت های دو کشور تاکید کردند. دو طرف در این بیانیه بر تعهد خویش برای مبارزه و انجام اقدامات سیاسی مشخص علیه هرگونه امپریالیسم به منظور تضمین دستیابی به تعادل، برابری، همبستگی و رفاه ملتهای دنیا براساس اصل احترام به حق حاکمیت، آزادی تعیین سرنوشت ملتها و عدم دخالت در امور داخلی، تاکید کردند. هر دو رئیسجمهور بر اهمیت نزدیکی روابط بین جمهوری اسلامی ایران و کشورهای عضو پیمان آلبا که بیانگر ایجاد اتحادیه های جدید برپایه اصل احترام متقابل، همبستگی و مکمل بودن استوار هستند، تاکید کردند. این بیانیه شامل حمایت بولیوی از عضویت غیر دائم ایران در شورای امنیت و برنامه هسته ای ایران نیز است. مورالس عنوان کرده ایران علاوه بر امور پتروشیمی، در زمینه تولید سیمان و کشاورزی نیز به بولیوی کمک می کند. ادواردو پینادو معاون وزیر صنایع بولیوی پیشتر گفته بود که ایران و ونزوئلا ۲۲۵ میلیون دلار وام برای ساخت دو کارخانه سیمان در اختیار این کشور قرار می دهند. مورالس پس از بازگشت به کشورش گفت که این کشور در نظر دارد تنها سفارتخانه خاورمیانه ای خود را از مصر به ایران منتقل کند.

آمریکای لاتین با ۲۱ میلیون کیلومتر مربع وسعت و ۵۶۰ میلیون نفر جمعیت است. منطقه آمریکای لاتین شامل کشورهای آمریکای مرکزی ، آمریکای جنوبی و حوزه دریای کارائیب می باشد که مجموعا ۳۲ کشور را در بر می گیرد. اما به طور سنتی آمریکای لاتین، به مناطقی از قاره آمریکا گفته می شود که زبان های اسپانیولی و پرتغالی در آنجا صحبت می شود. اما عملا، اکثر نیمکره غربی به جز آمریکا و کانادا و کشورهای غیراسپانیولی زبان حوزه دریای کارائیب تحت عنوان آمریکای لاتین دسته بندی شده اند. از منظری سیاسی - اجتماعی، آمریکای لاتین تقریبا تمامی کشورهای جنوب ایالات متحده آمریکا شامل مکزیک (در آمریکای شمالی)، اکثر کشورهای آمریکای جنوبی و مرکزی و کشورهای حوزه کارائیب را که در آنجا اسپانیولی، پرتغالی، فرانسوی یا زبان بومی صحبت می شود، در بر می گیرد. بر اساس این معیار، آمریکای لاتین به ۲۰کشور مستقل و چندین واحد سیاسی وابسته تقسیم می شود. آمریکای لاتین اغلب شامل این کشورها تلقی می شود: آرژانتین، بولیوی، برزیل، شیلی، کلمبیا، کاستاریکا، کوبا، جمهوری دومینیکن، اکوادور، السالوادور، گواتمالا، هائیتی، هندوراس، مکزیک، نیکاراگوا، پاناما، پاراگوئه، پرو، اروگوئه، ونزوئلا.

سفرها و دیدارهای متعدد مقامات جمهوری اسلامی ایران از از کشورهای آمریکای لاتین از جمله کوبا، ونزوئلا، نیکاراگوئه، بولیوی و برزیل، اروگوئه و سفرهای متقابل مقامات کشورهای آمریکای لاتین به ایران (از جمله سفر فیدل کاسترو، هوگو چاوز، دانیل اورتگا، ایوو مورالس و...)، ضرورت پرداختن به سیاست خارجی ایران در آمریکای لاتین را پیش از بیش مهم می سازد. دلایل اصلی نگاه جمهوری اسلامی ایران به آمریکای لاتین و سیاست حضور در این منطقه عمدتا در سه دلیل عمده می تواند خلاصه شود: یکی به خاطر برسر کار آمدن حکومت های چپ مخالف آمریکا در این منطقه که زمینه مساعد برای گسترش روابط را فراهم کرده است بدین صورت که با حضور ایران در حیاط خلوت آمریکا، ایران می تواند در مقابل آمریکا عرض اندام کرده و اعلام بکند اگر شما در خاورمیانه حضور و نفوذ دارید ما نیز در حیاط خلوت شما حضور و نفوذ داریم که در واقع سیاست بازی با حاصل جمع مضاعف است. دوم حضور اقلیت قابل توجه مسلمان در منطقه آمریکای لاتین می باشد. سومین دلیل هم بحث روابط و مناسبات اقتصادی - تجاری و همکاری های فنی است.

● ‌حکومت های گرای مخالف آمریکا

احساسات ضدآمریکایی هم اکنون بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین را فراگرفته است. مردم این منطقه چه ثروتمند و چه فقیر در برابر سیاست های یکجانبه گرایانه دولت بوش به شدت موضعگیری می کنند. نظر سنجی های سراسری که اخیرا در این منطقه انجام شده نشان می دهد که ۸۶ درصد از مردم آمریکای لاتین، سیاست های جهانی آمریکا را قبول ندارند. با تحلیل سیاست های چپ های آمریکای لاتین می توان آنها را به دو دسته تقسیم کرد: یک دسته رهبران و جنبش های چپی هستند که در کمونیسم و سوسیالیسم یا کاستروئیسم ریشه دارند و دقیقا به خاطر همین ریشه ها برای خود پایگاهی ساخته اند. آنها دریافته اند که اشکال و ایراد شوروی سابق و حتی کوبا چه بوده و در گذشته چه مواردی باعث ناکامی در آمریکای لاتین شده است. نکته دیگر مورد توجه این گروه، موانع و محدودیت هایی است که جهانی شدن برای سیاست های این کشورهای ایجاد کرده است. چپ ها در شیلی، برزیل و اروگوئه جزو این دسته اند. این چپ ها بر سیاست های اجتماعی، آموزشی و بهداشتی، مسکن و برنامه های ضدفقر تاکید دارند. اما همیشه این تاکیدات در یک چارچوب اقتصاد کلان صورت می گیرد. سیاست های این گروه باعث تقویت و تحکیم نهادهای دموکراتیک می شود اما در مواردی هم این سیاست ها بدون هدف پیش می رود. این سیاست ها اغلب در ضدیت با آمریکا قرار می گیرد. شیلی برسر جنگ در عراق با آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل متحد مخالفت کرد، برزیل سیاست تجاری آمریکا را رد کرد و اروگوئه روابط دیپلماتیک خود را با هاوانا از سر گرفته است.

اما این مخالفت به ندرت به رویارویی منجر می شود. درست در زمانی که بوش به عراق حمله کرد، شیلی یک موافقتنامه تجارت آزاد با آمریکا امضا کرد و لولا داسیلوا در پایتخت برزیل میزبان بوش بود. این گروه از چپ ها چندان برای واشنگتن دغدغه ای ندارند و گاه از وجود آنها هم استقبال می شود. اما گروه دیگر چپ ها بسیار متفاوت هستند و ویژگی اصلی آنها سیاست ها و شعارهایی است که توده مردم را هدف می گیرد. ملی کردن منابع و درآمدهای داخلی و به ویژه مخالفت با آمریکا، سیاست اصلی این دسته از رهبران است. علاوه بر ونزوئلا، در بولیوی، نیکاراگوا، اکوادور، آرژانتین و اخیرا پاراگوئه هم رهبران دست دوم چپ ها روی کار هستند و هر روز بر تعداد آنها افزوده خواهد شد. هرچند ایالات متحده به مقابله با این حکومت ها پرداخته است. تهاجم سیاسی - نظامی جهانی آمریکا در چند زمینه در آمریکای لاتین آشکار است.

هدف تهاجم آمریکا، تقویت رژیم های فاسد و وابسته، بی ثبات کردن رژیم های مستقل، فشارآوردن به چپ میانه رو برای گرایش به راست و نابودی یا منزوی کردن جنبش های مردمی در حال شکوفایی که با امپراتوری آمریکا و حکومت های دست نشانده آن مبارزه می کنند.

تهاجم نظامی - سیاسی واشنگتن در آمریکای لاتین بخشی از یک مبارزه جهانی برای گسترش و تحکیم قدرت سلطه طلبانه آن از طریق ترکیبی از پایگاه های نظامی و رژیم های سیاسی وابسته است. ایالات متحده آمریکا، برای مدتی طولانی دو سلاح عمده برای کنترل آمریکای لاتین در اختیار داشته است. یکی از آنها کنترل اقتصادی بوده است و دیگری نیروی نظامی. هر دو این ابزارها و سلاحها بطور مداوم مورد استفاده ایالات متحده آمریکا واقع شده اند. هر دو این سلاح ها اکنون در حال تضعیف و متزلزل شدن هستند که مشکلات بسیار جدی برای برنامه ریزان آمریکایی پدید آورده است. رهبران چپگرا هم پیمانی با آمریکا را هدف سیاست خارجی خود نمی دانند. با این حساب باید منتظر رهبران چپگرای بیشتری در منطقه بود. مهمترین رهبران چپگرای آمریکای لاتین عبارتد از:

کریستینا فرناندز دو کرشنر از ۱۰ دسامبر ۲۰۰۷ و پیش از آن نستور کرچنر(از ۲۵ می ۲۰۰۳ تا ۱۰ دسامبر ۲۰۰۷)، رئیس جمهور بولیوی خوان ایوو مورالس آیما (از ۲۲ ژانویه ۲۰۰۶)، رئیس جمهور برزیل لوئیز ایناسیو لولا داسیلوا (از ۱ ژانویه ۲۰۰۳که در انتخابات اکتبر ۲۰۰۶ دوباره انتخاب شد)، رئیس جمهور شیلی میشله باشلت (از ۱۱ مارس ۲۰۰۶)، رئیس جمهور کاستاریکا اسکار آریاس سانچز (از ۸ می ۲۰۰۶)، رائول کاسترو روز رهبر کوبا( پیشتر فیدل کاسترو، رئیس شورای دولت و رئیس شورای وزرا، نخست وزیر از فوریه ۱۹۵۹ تا ۲۴ فوریه ۱۹۷۶، از زمانی که دفتر نخست وزیری ملغی شد، رئیس جمهور از (۲ دسامبر ۱۹۷۶ تا ۲۰۰۷)، رئیس جمهور اکوادور رافائل کوریا دلگادو (از ۱۵ ژانویه ۲۰۰۷)، رئیس جمهور هائیتی رنه پریوال (از ۱۴ می ۲۰۰۶)، رئیس جمهور نیکاراگوا دانیل اورتگا ساودرا (از ۱۰ ژانویه ۲۰۰۷)، رئیس جمهور اروگوئه تاباره واسکئز (از ۱ مارس ۲۰۰۵) رئیس جمهور ونزوئلا هوگو چاوز فریاس (از ۳ فوریه۱۹۹۹ که در انتخابات ۳ دسامبر ۲۰۶ دوباره انتخاب شد). (آلوارو کولوم سوسیال دموکرات و رهبر حزب چپ میانه رو اتحاد ملی امید در ۴ نوامبر ۲۰۰۷ در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری گواتمالا به پیروزی رسید)، فرناندو لاگو«(یک اسقف سابق و چپگرای کلیسای کاتولیک رم و رهبر ائتلاف اتحاد میهنی برای تغییر در انتخابات ریاست جمهوری پاراگوئه که در ۲۱ آوریل ۲۰۰۸ به پیروزی رسید)

● عامل اسلام

اوایل قرن نوزدهم تا آستانه جنگ جهانی دوم طی چند مرحله مهاجرت، صدها هزار نفر از طوایف مختلف نژادی و مذهبی از منطقه خاورمیانه به آمریکای لاتین که بخشی از ینگه دنیا است، مهاجرت کردند. اکثریت آنها از شامات بودند. علل و انگیزههای امواج مهاجرتهای صورت گرفته از خاورمیانه به آمریکا و آمریکای لاتین، متفاوت است. یافتن سرزمینی برای معیشت امن و با ثبات، فرار از جنگهای داخلی و عشیرهای و مذهبی و رهایی از استبداد عثمانی از جمله انگیزه های عمده این مهاجرتها بوده است. براساس آمار سال ۲۰۰۰ جمعیت عرب تبار آمریکای لاتین بالغ بر ۱۷ میلیون نفر بوده است. در ونزوئلا و شیلی اکثر عرب تبارها فلسطینی و در برزیل لبنانی و در آرژانتین اهل سوریه هستند. بسیاری از آنها به جایگاه های رفیع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی رسیدند. کارلوس منم که به ریاست جمهوری آرژانتین رسید و ... حتی تعداد لبنانی تبارهای برزیل از جمعیت خود لبنان هم بیشتر است. جای شگفتی دارد که عرب تبارها در آمریکای لاتین لابی های قابل توجهی برای کشورهای عربی نیستند. در صورتی که جامعه یهودیان در آمریکای لاتین برای رژیم اسرائیل و سیاست های آن بهترین لابی ها و حامیان را تشکیل می دهند. مواضع بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین در قبال تحولات و مسائل منطقه خاورمیانه از دیرباز در اکثر مواقع به سود اعراب بوده است. در حال حاضر، شمار مسلمانان کشورهای آمریکای لاتین، به بیش از ۶ میلیون نفر می رسد که این رقم در آرژانتین به ۹۰۰ هزار نفر و در بزریل یک میلیون و پانصد هزار نفر است. سازمان اسلامی آمریکای لاتین (IOLA) در آرژانتین فعالترین سازمان در زمینه تبلیغ و گسترش اسلام به شمار می رود که توسط عربستان سعودی تامین مالی می شود.

۱۰۰ هزار نفر از مسلمانان آرژانتین را شیعیان و تعداد کمی از آنها را نیز دوروزی ها تشکیل می دهند پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی ایران بنا به رسالت خود در حمایت از مسلمانان جهان و ایجاد تسهیلات بیشتر در امور مذهبی و فرائض دینی مسلمان این کشور اقدام به احداث مسجدی تحت عنوان «مسجد التوحید» در شهر بوینس آیرس کرده و نشریات و ایستگاه رادیویی ایمان در آنجا راه اندازی شده است. هم اکنون در برزیل بیش از یک میلیون و پانصد هزار نفر مسلمان زندگی میکنند. ۳۵۰۰۰۰ فلسطینی در شیلی زندگی می کنند که بزرگترین جامعه فلسطینیان در خارج از منطقه خاورمیانه می باشد. در ترینیداد و توباگو، مسلمانان ۱۲ تا ۱۷ درصد جمعیت این کشور را تشکیل می دهند که حدود ۱۵۰۰۰۰ نفر هستند. ۲۰درصد از کل جمعیت ۴۳۸۱۴۴ نفری سورینام یعنی ۸۷۶۲۸ نفر مسلمان هستند، حتی در سورینام مسلمانان افغانی تبار وجود دارد. سورینام همچنین عضو جنبش عدم تعهد (NAM)، و سازمان کنفرانس اسلامی (OIC) می باشد. نسبت جمعیت مسلمانان گویان به کل جمعیت کشور براساس آمار بین ۱۲ تا ۱۷درصد است یعنی ۱۳۰ هزار نفر از کل جمعیت ۷۶۵۸۲۳ نفری این کشور، مسلمان هستند. گویان نیزمسلمانان افغانی تبار دارد. گویان همچنین عضو سازمان کنفرانس اسلامی(OIC) است. سازمان تربیتی، علمی و فرهنگی اسلامی (آیسیسکو) در ششمین گردهمایی روسای مراکز فرهنگی و شوراهای اسلامی کشورهای آمریکای لاتین و دریای کارائیب در شیلی در ۳۰ آگوست ۲۰۰۷ خواستار تاسیس شورای عالی مسلمانان آمریکای لاتین و همچنین تاسیس کرسی های تمدن اسلامی در دانشگاه های آمریکای لاتین شد.

● عامل اقتصادی و تجاری

در حال حاضر حجم کل مبادلات ایران با کشورهای آمریکای لاتین دو میلیارد دلار است. برای گسترش همکاری های ایران و آمریکای لاتین ظرفیت های زیادی وجود دارد. آمریکای لاتین در سال ۲۰۰۵ با ۴/۵ تریلیون دلار تولید ناخالص داخلی، ۴۲۳ میلیارد دلار صادرات کالا و خدمات (با ۲۵درصد رشد) و در همان سال ۳۶۸ میلیارد دلار واردات کالا و خدمات ( با ۱۹درصد رشد) بود. منطقه بسیار وسیع آمریکای لاتین با دارا بودن بیش از ۳۰ کشور و برخورداری از منابع عظیم نفت و گاز و ظرفیت های بالای معدنی، صنعتی و کشاورزی شریک اقتصادی بسیار خوبی برای ایران است. توسعه هم جانبه روابط اقتصادی با کشورهای آمریکای لاتین جزو راهبردهای دولت جمهوری اسلامی ایران در عرصه روابط خارجی است. از این رو جایگاه مهم منطقه آمریکای لاتین نزد مسوولین و همچنین فعالان بخش اقتصادی و تجاری شناخته شده است. منطقه آمریکای لاتین ظرفیت های گسترده ای برای حضور شرکت های بزرگ صادر کننده خدمات فنی و مهندسی، دارد. بخش های کشاورزی، صنعت و معدن و خدمات از مهمترین بخش های همکا ری اقتصادی دو کشور است. در سال ۱۳۸۴ میزان کل صادرات ایران به منطقه آمریکای لاتین ۲۵۰ میلیون دلار گزارش شده است که سه صدم درصد از کل صادرات ما را نشان می دهد. عمده ترین واردکنندگان منطقه آمریکای لاتین از ایران در سال ۱۳۸۴ عبارتند از :

۱) برزیل ۴۹/۶ میلیون دلار ،

۲) ونزوئلا ۳۲ میلیون دلار،

۳) کلمبیا ۱۰ میلیون دلار،

۴) آروبا ۸/۱ میلیون دلار،

۵) کوبا ۷/۶ میلون دلار،

۶) شیلی ۶ میلیون درصد،

۷) پاناما ۱/۵ میلیون دلار،

۸) اروگوئه ۱/۴ میلیون دلار. واردات ما در سال ۱۳۸۴ از منطقه آمریکای لاتین ۹۱۷ میلیون دلار گزارش شده است. عمده ترین صادرکنندگان منطقه آمریکای لاتین در سال ۱۳۸۴ به جمهوری اسلامی ایران عبارتند از:

۱) برزیل۸۲۶ میلیون دلار،

۲) اروگوئه ۴۱ میلیون دلار،

۳) مکزیک ۲۲ میلیون دلار،

۴) شیلی ۵/۱ میلیون دلار،

۵) اکوادور ۴/۳ میلیون دلار،

۶) پاناما ۳/۶ میلیون دلار،

۷) ونزوئلا ۳/۴ میلیون دلار،

۸) پاراگوئه ۳/۱ میلیون دلار.

اقتصاد جمهوری اسلامی ایران و آمریکای لاتین می تواند مکمل یکدیگر باشند. همکاری های نفتی از مهمترین جنبه های روابط ایران با ونزوئلا، بولیوی می باشد. ونزوئلا به همراه ترینی نداد و توباگو و ایران خواهان تشکیل اوپک گازی هستند. با توجه به مطالب فوق، می توان چنین استنباط کرد که عامل اتحاد های فراملی را باید در دو مقوله «اقتصاد» و «ایدئولوژی» جست وجو کرد. هرچند در خاطره تاریخ، مصادیقی از تلفیق این دو مولفه وجود دارد به این صورت که نظریات اقتصادی گاه در مسند ایدئولوژی عرض اندام نموده اند. لکن تفکیک این دو از هم لااقل در یک بحث تئوریک، صحیح تر به نظر می رسد. با پذیرش این دو عامل وحدت آفرین اتحاد میان کشورهای آمریکای لاتین با ایران چندان غیر قابل درک نیست. آنچه مشخص است «نفت» به عنوان گرانترین سرمایه اقتصادی ایران و کشورهای آمریکای لاتین به عنوان یک عنصر اقتصادی موجبات اشتراک منافع و اتحاد بین المللی را فراهم می آورد. اما روی دیگر سکه، یعنی ایدئولوژی اشتراک فکری میان کشور اسلامی ایران، با کشورهای آمریکای لاتین است.

برای حل معمای اشتراک ایدئولوژی باید به یک کلمه توجه کرد و آن «آمریکا» است. عامل وحدت بخش میان تمام کشورهای مذکور با اعتقادات مختلف در یک عبارت خلاصه می شود و آن «ضد آمریکایی بودن» است. آمریکا در این میان نه به عنوان یک کشور، بلکه به عنوان ابر قدرت قابل توجه است. اگر با اندکی مسامحه، جامعه جهانی را به منزله یک کشور بزرگ فرض کنیم که قدرتمندترین عضو آن ایالات متحده آمریکا باشد، کشورهایی مانند ایران، ونزوئلا، اکوادور، کوبا را باید به عنوان یک اپوزیسیون بین المللی دانست که با هدف جابه جایی یا حداقل تعدیل قدرت عمل می کنند.

با قدرت گرفتن احزاب چپ گرا و ناسیونالیست و اولویت های آنان درسیاست های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و خارجی که در راستای منافع جمهوری اسلامی قرار دارد، روابط ایران با آمریکای لاتین وارد مرحله جدیدی شد. از ویژگی های مهم این دوره تقویت روابط سیاسی و اقتصادی (که در روابط با برخی کشورها نظیر ونزوئلا چشمگیر می باشد) است. بدون شک مبارزه با امپریالیستی به نام ایالات متحده و منافع اقتصادی و تجاری، روابط دوجانبه را می توان موتور پیش برنده روابط مذکور در حال حاضر نامید. مبارزه با آمریکا که به شعار اصلی بسیاری از رهبران نوظهور آمریکای لاتین تبدیل شده، فرصتی است که هیچ کشوری به اندازه جمهوری اسلامی ایران نمی تواند از آن بهره مند شود. تلاش کشورهای منطقه برای خارج شدن از سلطه آمریکا، بیشتر از هر چیز آنها را نیازمند متحدانی ساخته که در این زمینه یعنی ضدیت با آمریکا با آنها همگام هستند.

علاوه بر این استعداد آمریکای لاتین در دگرگون ساختن نظام بین المللی و ایجاد جهانی چند قطبی و تحدید هژمونی آمریکا کاملا بااهداف ایران در این زمینه تطابق دارد و به هر دو طرف اجازه می دهد تابا همگرایی در این زمینه با قدرت بیشتری پیاده سازی اهداف فوق را دنبال نمایند. از بعد اقتصادی منطقه بسیار وسیع آمریکای لاتین با برخورداری ازمنابع عظیم نفت و گاز و ظرفیت های بالای معدنی، صنعتی و کشاورزی می تواند شریک اقتصادی بسیار خوبی برای جمهوری اسلامی ایران باشد، که با افزودن فرصت های تجاری و سرمایه گذاری به آن می توان به توانمندی های چشم گیری در زمینه اقتصادی دست یافت. در این زمینه ایران، علاوه بر صادرات نفت، از توانایی بالایی برای صادرات خدمات مهندسی و فنی، تولیدات و مصنوعات فولادی و مسی، تولیدات پتروشیمی، تولیدات پلاستیکی و غیره برخوردار است و به واسطه موقعیت ژئواستراتژیک خود در خاورمیانه و توانایی های اقتصادی می تواند نقش مهمی را در متنوع سازی روابط تجاری و اقتصادی کشورهای آمریکای لاتین ایفا کند. در مجموع هم پیمانی و همسویی سیاسی رئیس جمهور ایران با رهبران چپگرای آمریکا لاتین یعنی چاوز، مورالس و اورتگا خشم مقامات آمریکایی را برانگیخته است. رهبران انقلابی و مردمی آمریکای لاتین، در مقام رهبران منتخب و پاسخگو به مردم خود و در چارچوب عرف و هنجار بین المللی از ایران دیدار کرده و در زمینه های مختلف قراردادهای متقابلا سودمندی با دولت ایران امضا می کنند.

منطقه آمریکای لاتین که سابقا به عنوان حیاط پشتی ایالات متحده شناخته می شد در حال حاضر مقصد سفرهای دوره ای مقامات ایرانی شده است. روزنامه های منطقه آمریکای لاتین نیز معتقدند این سفرها به منظور تقویت ائتلاف با این کشورها است که حکومت هایشان علنا مخالف ایالات متحده هستند. به اعتقاد برخی تحلیل گران انجام این امر برای اثبات اینست که اگر ایالات متحده قادر است در خاورمیانه حضور خود را گسترش دهد، ایران نیز می تواند همین سیاست را در آمریکای لاتین پیاده کند. ونزوئلا، بولیوی، نیکاراگوئه و اکوادور نقطه توجه دیپلماسی ایران هستند. احمدی نژاد در دیدار سال گذشته خود از بولیوی، توافقی برای به اجرا در آوردن چهار یادداشت تفاهم همکاری در زمینه سوخت، کشاورزی، معادن و منابع طبیعی به ارزش ۱۰۰ میلیون دلار به امضا رساند. بولیوی پس از هائیتی فقیرترین کشور قاره آمریکا است و تقریبا پیش از این برای ایران ناشناخته بود. اما با به قدرت رسیدن مورالس در ژانویه ۲۰۰۶ و متفق شدن با ونزوئلا در برابر ایالات متحده برای اولین بار مورد توجه ایران قرار گرفت. رییس جمهوری ایران در دیدار سال گذشته خود همچنین به ونزوئلا رفت و پس از دیدار با چاوز، سه سند همکاری در زمینه انرژی، صنعت و تفاهم نامه جامع همکاری ها در حضور روسای جمهوری دو کشور میان مسوولان ایران و ونزوئلا به امضا رسید. احمدی نژاد که پیشتر در مراسم تحلیف «دانیل اورتگا» شرکت کرد، به رئیس جمهور نیکاراگوئه وعده داد تا در پروژه های کشاورزی در عوض مواد خوراکی سرمایه گذاری کند. استراتژی ایران در آمریکای لاتین با یک مانع بزرگ به نام آرژانتین و «کرچنرها» روبه روست. با وجود اینکه دولت آرژانتین با تمامی کشورهایی که هدف دیپلماسی ایران هستند، روابط خوبی دارد، اما با تهران درگیری سختی بر سر حمله در مرزک یهودی آمیا که در این کشور در سال ۱۹۹۴صورت گرفت، دارد.

اما در پایان از یک نکته مهم نیز نباید غافل شد و آن اینکه، چاوز که در هشت سال اخیر هفت بار به ایران سفر کرده است، در ساعات پایانی سفر آخرش در حالی که کنار محمود احمدی نژاد، همتای ایرانی اش ایستاده بود، گفت: «اتحاد ایران و ونزوئلا و دیگر کشورهای آزاد باعث ناراحتی واشینگتن است.» ونزوئلای تحت حاکمیت چاوز سالانه حدود ۷۰ میلیارد دلار کالا به جهان صادر می کند که قبلا بیش از ۵۰ درصد از این مقدار، به ایالات متحده می رفته است. در سال ۲۰۰۶ ونزوئلا ۶۹/۲۳ میلیارد دلار صادرات داشته که ۲۳/۶ درصد به ایالات متحده بوده و همچنین ۲۸/۸۱میلیارد دلار واردات داشته که ۳۰/۶ درصد از ایالات متحده بوده است. لفاظی های هوگو چاوز علیه آمریکا - در زمان دیدار با مقامات ایرانی در کاراکاس به ویژه هنگام سفر به ایران در تابستان گذشته- یادآور مواضع ۱۰ سال پیش ماهاتیر محمد نخست وزیر پیشین مالزی است. مواضع ضدآمریکایی ماهاتیر محمد که هرگز بر روابط مالزی و آمریکا تاثیر منفی نگذاشت در ایران این تصور را ایجاد کرده بود که او متحد خوبی در برابر آمریکاست. هم اکنون نیز مواضع رهبران آمریکای لاتین همین تلقی را ایجاد کرده است. بر ارقام بالا اگر کارنامه نیکاراگوا هم افزوده شود، مطلب روشن تر می شود.

نویسنده : نادعلی بای