یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
امیرکبیر, نخستین قربانی اصلاحات
میرزا تقی خان فراهانی، مشهور به امیرکبیر، صدراعظم مقتدر ناصرالدین شاه قاجار، آغازگر اصلاحات حکومتی در ایران است.
وی که در به قدرت رسیدن ناصرالدین شاه سهم عمده ای داشت، سومین صدراعظم قاجاریه است که قربانی از بین بردن فساد دستگاه سلطنتی و برپاکردن نظم موسوم به امیر تقی خان است. اندیشه امیر در برپا کردن یک دولت متمرکز ناشی از هرج و مرج آن دوره بود که جز اقتدار نمی طلبید. به حق باید گفت که وی قربانی سیستم استبدادی و مجموعه عوامل قدرت شده است. اگر امیرکبیر قربانی یک چیز شده باشد آن اصلاحاتی است که خود رقم زد و جان بر سر آن گذاشت. به هر حال آنچه امیر، انجام می داد به نفع ملت و در راه استقلال ایران و دفاع از منافع ملی کشور بود. چهار سال دوره صدارت وی از درخشان ترین دوران حکومت قاجاریه بود که فقط نتیجه کوشش های امیرکبیر بود و نه کس دیگر. حتی ناصرالدین شاه در مورد وی می گوید: "به این قدرت، پیشکار و وزیر به ایران نیامده بود."(اعتماد، ۱۳۸۴/۹/۵)
● سوال و راه حل اصلی امیر
سوال اساسی امیر آن بود که "چه باید کرد؟" تا از این عقب ماندگی موجود در عصر قاجار رهایی یابیم. گذشته هر چه بوده، گذشته است; حال چه باید کرد؟ و راه حل اصلی وی همواره راه حل هایی در قالب فکر اصلاحات، تغییر، ترقی، پیشرفت، توسعه و مدرنیزاسیون بود که بسیاری از آن ها نیز به اجرا درآمدند و امیر تا حدودی توانست عقب ماندگی را از بین ببرد.(زیباکلام: ۶)
و به گمای وی (زیباکلام) علت اصلی ناکامی گام هایی که در گذشته جهت از میان برداشتن توسعه نیافتگی، برداشته شد آن بود که این تلاش ها بدون آنکه شناخت چندانی از اسباب و علل عقب افتادگی یا توسعه یافتگی داشته باشند، صورت می گرفتند. همچنین، امیر به علت توطئه قتل مجال نیافت تا اصلاحات واقعی را اجرا کند.
● درایت های سیاسی امیر
سیاست داخلی امیر در آغاز سلطنت ناصرالدین شاه عبارت بود از برانداختن نفوذ درباریان و قطع مستمری های فوق العاده که بدون سبب به اشخاص داده می شد، تمرکز امور اداری و مالیات ها و درآمدهای دولت و تنظیم بودجه که تا آن زمان در ایران سابقه نداشت، ایجاد تعادل بین درآمد و هزینه دولت، تشکیل سپاه منظم تحت السلاح، از میان بردن ملوک الطوایفی و روسای ایالات و بسط معارف به طریق اقتباس از اصول معارف اروپایی. سیاست خارجی امیر عبارت بود از: برقرار کردن روابط دوستی و احترام متقابل با کلیه دول، درهم شکستن قیودی که بر اثر عقد معاهدات سابق به دولت و ملت ایران تحمیل شده بود، اصلاح وضع سفارتخانه های ایران در کشورهای دیگر، جلوگیری از هر گونه نفوذ خارجی در ایران و برانداختن اصول جاسوسی و خدمتگزاری به بیگانه و ریشه کن کردن بیگانه پرستی از دستگاه حاکمه ایران.(شمیم: ۲۳۷) امیر قبل از احراز کرسی صدارت عظمی، با نفوذ اجانب در داخل کشور مخالف بود، ولی پس از رسیدن به مقام نخست وزیری و برخورد بیشتر با نفوذ فوق العاده آنان در این مخالفت، جدی تر و مصمم تر گشت و اصولا مبارزه با قدرت خارجی را در کار مملکت هدفی مستقل قرار داد و در راه اهداف مقدس خویش، قدرت خارجی ها را به چیزی نگرفت و همه جا پیروز از آب درآمد.(هاشمی رفسنجانی: ۱۴۷) امیرکبیر با آگاهی از اینکه سیاست خارجی تابعی از سیاست داخلی و به ویژه تابعی از نظام اقتصادی و اجتماعی و نظامی و فرهنگی هر کشور است، دست به اصلاحات داخلی زد تا از این طریق زمینه اجرای سیاست خارجی خود را فراهم کند. او یگانه مردی بود که توانست بدون دخالت اجانب، مسائل غامض ایران را حل و فصل کند. وی در به دست آوردن یکی از لوازم اجرای سیاست موازنه های منفی که همان پشتوانه مردمی بود، متبحرانه عمل کرد و با برقراری ثبات و امنیت داخلی سعی در جلب رضایت عمومی داشت. به هر حال چنین گشتی در تاریخ می تواند چراغ راه ملت ها باشد; چراکه کسانی که تاریخ ندانند، محکوم به تکرار اشتباه و شکست خواهند بود. (محمود: ۴۵۹)
● انتقادهای وارده به امیرکبیر
با توجه به اقدامات و اصلاحات امیرکبیر و خط مشی او، می توان امیرکبیر را یکی از بزرگ ترین رجال روشنفکر و مصلح تاریخ ایران دانست. البته منظور از این گفته این نیست که امیر در دوران قدرت و صدارت خود مرتکب هیچگونه اشتباه و خطایی نشده است. امیرکبیر هم مانند هر مرد سیاسی و وزیری دارای اشتباهات و خطاهایی است، اما آنچه باید در نظر گرفت شرایط عینی جامعه زمان امیر و عقب ماندگی فکری مردم ایران در این دوره است. مردمی که همه اتفاقات و رویدادهای اجتماعی را خواست خداوند می دانستند و بر این سیاق، خداوند هر کس را که مایل باشد، شاه می کند و هر کس را که بخواهد فقیر و گدا می آفریند. از طرف دیگر باید در نظر داشت که امیر مبارزه دامنه دار و سختی را در دو جناح داخلی و خارجی با شدت بسیار آغاز کرد و در این راه تقریبا تنها بود و افراد لایق و قابل توجه و همفکر در اختیار نداشت. با این وجود انتقاداتی به امیرکبیر شده که برخی از آن ها با توجه به زمان امیر و موقعیت او قابل توجیه است و برخی دیگر قابل اغماض نیست. از جمله این ایرادات که البته از بزرگ ترین اشتباه های وی می باشد این است که او تمام کارهای خود و دیگران را به شاه نسبت می داده و شاه را مصدر تمام امور و خلاصه مالک جان و مال ملت معرفی می کرده است که این برخلاف روح آزادی خواهی و دمکراسی می باشد و سبب پرورش روحیه استبدادی و درنده خویی می شود. چنانکه این کار عواقب وخیمی هم برای کشور ایران و هم برای شخص امیر داشت. در چند سال اخیر برخی از نویسندگان و به اصطلاح روشنفکران به دلیلی از جمله اینکه امیر، خود از دستگاه حاکم بوده است، وی را در ردیف بقیه رجال دوره قاجاریه قرار داده و اقدامات وی را بی ارج و بی ارزش پنداشته اند. از جمله مولف کتاب ادبیات مشروطه در مورد امیرکبیر چنین قضاوت می کند: "شما اگر اطلاع درستی از تاریخ زمان ناصرالدین داشتید، متوجه می شدید اقداماتی که امیرکبیر، نه با او شروع شده و نه با او خاتمه یافته است، منشا بسیاریشان حتی خود ناصرالدین و بسیاری از صدراعظم هایی بوده اند که شهرت امیرکبیر را ندارند.
اگر امیرکبیر تنها صدراعظم اصلاح طلب این زمان بود و اگر بر حسب تصادف و به صورت معجزه یا بر اثر فرس ماژور روی کاری آمده بود و بدون مقدمه دست به کارهایی زده بود که با عزلش خاتمه یافته بود، آن وقت ممکن بود حکم دیگری صادر کرد. شما حتی اگر به معجزه هم اعتقاد داشته باشید، نمی توانید منکر شوید که امیرکبیر همیشه در خدمت حکومت بوده و در عین حال تمام کارهایش را با موافقت ناصرالدین شاه انجام می داده است..." بهترین پاسخ به این گونه قضاوت های غیرمنطقی سکوت است; چون اقدامات و اصلاحات امیرکبیر و خط مشی سیاسی او بهترین دلیل بر رد اینگونه ادعاهاست. درباره این مسئله که اقدامات امیرکبیر نه با او شروع شده و نه با او خاتمه یافته است باید گفت که درست است که برخی از اصلاحات امیر قبل از او شروع شده است و تمام کارهای او (غیر از خط مشی سیاسی امیر) به شکل ناقص تری بعد از وی ادامه پیدا کرد، اما آیا این، دلیل بر بی ارزش بودن کارهای امیر است؟ چه کسی می تواند ادعا کند که حتی یک مصلح یا متفکر و یا روشنفکر به طور ناگهانی و بدون مقدمه کاری انجام داده یا اندیشه ای بکر بیان داشته است؟ آیا تمام متفکرانی که امروزه مشهورند و یا انقلابیونی که سبب تحولاتی در جامعه شده اند، افکار و اعمال آنان از گذشته ناشی نشده و بعد از آنان به وسیله دیگران دنبال نشده است؟
● نتیجه گیری
امیرکبیر که مظهر یک سیاست واقعا ملی بود، یگانه کسی است که با اقدامات و اصلاحات سنجیده خود، دست اجانب را از دخالت در امور داخلی و خارجی ایران در مدت کوتاه صدارت خود قطع کرد و یگانه مردی است که توانست بدون دخالت اجانب، مسائل غامض ایران را حل کند و هر چند در تمام موارد اقدامات خود با مقاومت خارجی روبرو می شد ولی او مبارزه با قدرت خارجی را در کار مملکت هدف مستقلی قرار داده بود و در راه اهداف مقدس خویش قدرت خارجی ها را به چیزی نگرفت و همه جا پیروز از آب درآمد. اگر دوران زمامداری امیرکبیر لااقل ۲۰ سال دوام یافته بود، بی تردید استعمار از آسیای مرکزی رخت بر می بست و به گمان قوی سراسر آسیا و خاورمیانه از شر استعمار غرب نجات می یافت و بنیان استعمار در نقاط دیگر لااقل متزلزل می شد. امیر که در دوران زمامداری خود چون سدی خلل ناپذیر جلوی سیل بنیان کن و مخرب استعمار و فسادهای ناشی از استعمار و استبداد را گرفته بود با سقوطش این سد شکست و نیروی جهنمی استعمار و استبداد از داخل و خارج آزاد شد و همه جا را به خرابی کشید. غارت، دزدی، رشوه، فساد، جاسوسی و وطن فروشی بار دیگر به صورتی زننده تر و نفرت بارتر شروع شد و سیاست داخلی و خارجی همان طور که خواسته استعمار بود، تنظیم گردید. به زودی نظام استبداد استعماری که متوقف شده بود مجددا بر قرار گردید و افراد نالایقی که برکنار شده بودند، دوباره گرد شاه جمع آمدند. با از بین رفتن امیر، وضع نکبت بار استعمار در داخل کشور تکرار شد. چنانکه کنت دوگوبینو فرانسوی در سال ۱۸۵۶ میلادی در گزارش خود می نویسد: "دولت بریتانیا قادر است با اندک کوششی تمام ایران را دچار شورش سازد. سلسله قاجاریه در جمیع نقاط مملکت آنچنان فاقد وجاهت ملی است که انگلستان می تواند به سهولت آتشی در تمام ایران برافروخته کند."
منابع
اعتماد (۵ آذر ۱۳۸۴); پرونده روز; سال چهارم; شماره ۹۸۸.
زیباکلام، صادق (۱۳۷۴); ما چگونه ما شدیم؟ ریشه یابی علل عقب ماندگی در ایران; تهران: روزنه.
شمیم، علی اصغر (۱۳۲۹); ایران در دوره سلطنت قاجار; تهران: مدبر.
عقلانی، حسین (۵۴ ۱۳۵۳); روشنفکران و مصلحین دوره قاجاریه تا نهضت مشروطیت و خلاصه ای از اوضاع عمومی این دوره; پایان نامه.
محمود، محمود (۱۳۲۹); تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس; ج ۲; تهران: شرکت نسبی حاج محمد حسین اقبال و شرکا».
هاشمی رفسنجانی، اکبر (۱۳۴۶); امیرکبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار; تهران: آگاه.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست