دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا

افسوس‌های تکراری


افسوس‌های تکراری

پیری برای جمعی سخن میراند، لطیفه‌ای برای حضار تعریف کرد، همه دیوانه‌وار خندیدند..... بعد از لحظه‌ای او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند.... او مجددا لطیفه را …

پیری برای جمعی سخن میراند، لطیفه‌ای برای حضار تعریف کرد، همه دیوانه‌وار خندیدند..... بعد از لحظه‌ای او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند.... او مجددا لطیفه را تکرار کرد تا اینکه دیگر کسی در جمعیت به آن لطیفه نخندید.

او لبخندی زد و گفت: وقتی که نمی‌توانید بارها و بارها به لطیفه‌ای یکسان بخندید، پس چرا بارها و بارها به گریه و افسوس خوردن در مورد مسئله‌ای مشابه ادامه می‌دهید؟ گذشته را فراموش کنید و به جلو نگاه کنید.