یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

محتوای تلویزیونی و ویژگی های آن


محتوای تلویزیونی و ویژگی های آن

تکنولوژی تلویزیون مجموعه نظام تولید,پردازش,پخش و دریافت مطالب و محتواهایی است که در این سیستم تهیه می شود منتظر قائم ۱۳۸۷ تلویزیون از سه رکن اساسی تولید, محتوا و مصرف تشکیل شده است و هرکدام از این ارکان خود زیرمجموعه های و مفاهیم بسیاری را در بر می گیرند چرخه «تولید, محتوا, مصرف » لایه اول مطالعات رسانه را تشکیل می دهند و این سه لایه در یک بستر گسترده تر شامل اقتصاد, دین, سیاست, تاریخ, فرهنگ و قرار می گیرند

تکنولوژی تلویزیون مجموعه نظام تولید،پردازش،پخش و دریافت مطالب و محتواهایی است که در این سیستم تهیه می شود. (منتظر قائم ۱۳۸۷) تلویزیون از سه رکن اساسی تولید، محتوا و مصرف تشکیل شده است و هرکدام از این ارکان خود زیرمجموعه های و مفاهیم بسیاری را در بر می گیرند. چرخه «تولید، محتوا، مصرف » لایه اول مطالعات رسانه را تشکیل می دهند و این سه لایه در یک بستر گسترده تر شامل اقتصاد، دین، سیاست، تاریخ، فرهنگ و ... قرار می گیرند.(همان)

سیستم های تلویزیونی و محتوای تلویزیونی درون بسترهای اجتماعی فعالیت می کنند و به وسیله عوامل مختلفی شکل می گیرند.پخش اطلاعات،سرگرمی ها،آموزش و فرهنگ از این طریق صورت می گیرد و تلویزیون ناگزیر پشتوانه ای برای ارش ها، آرزوها، اخلاقیات و استانداردهای اخلاقی است.به عبارت دیگر،تلویزیون یک منبع ایدئولوژیک است که نمی تواند در جوامع مدرن نادیده گرفته شود. (Wasko ۲۰۰۵)

محتوا یک مفهوم عام در مطالعات رسانه و تلویزیون است.به عبارت دیگر محتوا را می توان به عنوان جنبه نرم افزاری یک تولید رسانه ای تعریف کرد.اگر جنبه های فنی و زیبایی شناختی یک تولید رسانه ای نظیر نورپردازی،حرکات دوربین،زاویه دید،فریم بندی های تصویر و ... را کنار بگذاریم،آنچه که به جا می ماند محتواست، اگرچه هر کدام از این جنبه ها نیز می تواند بر روی محتوا تاثیر بگذارد.

زمینه یا بستر جوهره و عناصر مادی یک متن رسانه ای و محتوا عناصر معنوی آن است.یکی از ویژگی های محتوای تلویزیون جریانی و ۲۴ ساعته است.به همین دلیل محتوای تلویزیون مصرفی است و به گونه ای تهیه می شود که در نگاه اول قابل دریافت باشد.

علاوه بر این در تلویزیون این امکان وجود دارد که همه ۳۶ وضعیت نمایشی به کار گرفته شود،در حالی که در سینما فقط از۱۵ وضعیت استفاده می شود.

همچنین فشردگی محتوا در رسانه سردی چون تلویزیون به مراتب بیشتر از فشردگی محتوا در رسانه گرمی چون سینماست؛به طوری که شاید این حالت نوعی احساس دوگانگی در انسان پدیدآورد.ولی به هر حال آنچه مسلم است این است که نیم دقیقه برنامه تلویزیونی به اندازه سه دقیقه تئاتر یا شنیدن آوازهای قدیمی ارزش محتوایی دارد. (بای ۱۳۸۵)

اصولا یک رسانه سرد، خواه صحبت باشد یا دستنویس و یا تلویزیون امکان بیشتری برای اشتراک مساعی مخاطب خود باز می گذارد.منتها چنانچه که یک رسانه از کیفیت بسیار بالایی برخوردار باشد، امکان تشریک مساعی کم می شود و اگر در بیان مطلب از شدت کمی برخوردار باشد آن وقت امکان تشریک مساعی گیرنده اقزایش می یابد.(همان)

چون تلویزیون رسانه ای سرد است که کیفیت چندانی ندارد، لذا تشریک مساعی شدید مردم را می طلبد.بدین لحاظ باید گفت در چنین رسانه ای برنامه هایی می توانند از موفقیت کامل برخوردار شوند که موقعیتی را القا کنند و جنبه های تکمیل کردنی بیشتری برای بینندگان داشته باشند.(همان)

محتوای تلویزیون بیشتر توصیفی است تا بازدارنده.مثلا یک برنامه خبری، مجموعه ای از توصیفات و عقیده ها را در مورد جهان بیان می دارد، در حال که مفاهیم ژورنالیستی مربوط به عینیت گرایی می گوید که خبر یک گفتمان آشکار نظری نیست. (Wasko ۲۰۰۵)

یکی دیگر از ویژگی های محتوای تلویزیون این است که تا حدود زیادی منعکس کننده فرهنگ و نظام معنایی حاکم بر جامعه است.ارزش های بازنمایی شده در تلویزیون به نوعی نماینده افکار و عقاید گروه حاکم بر رسانه و در مواردی جامعه است.

محتوای تلویزیون به عنوان یک برون داد ملی-فرهنگی در اروپا، کانادا، استرالیا و دیگر قلمروها و در طول دهه های مختلف برای نتایج فرهنگی خاص تنظیم شده اند. (Wasko ۲۰۰۵)

برای مطالعه محتوای تلویزیون باید آن را به اجزا و سطوح کوچک تر تقسیم بندی کرد.محتوای تلویزیون مانند منشوری است که بسته به آن که از چه زاویه ای به آن نگاه شده باشد خروجی های متفاوتی به دست می دهد.

کوچک ترین عنصر در محتوای تلویزیون نشانه و نماد است. (منتظر قائم ۱۳۸۷) نشانه چیزی فیزیکی و قابل دریافت با حواس ماست؛نشانه به چیزی غیر از خود دلالت دارد و به شناخت استفاده کننده بستگی دارد که این یک نشانه است. (فیسک ۱۳۸۶)

پیرس نشانه را این گونه تعریف می کند: نشانه چیزی است که کسی را برای چیزی از برخی لحاظ یا ظرفیت وادار به پشتیبانی می کند.خطاب به کسی است، یعنی در ذهن آن کس نشانه ای معادل یا شاید نشانه ای بسط یافته تر ایجاد می کند.نشانه ای که ایجاد می کند، من تعبیر کننده نشانه نخست می خوانم.این نشانه از چیزی پشتیبانی می کند، یعنی موضوع آن. (zeman ۱۹۹۷)

در سطحی بالاتر و از ترکیب نشانه ها، فریم یا کادر تشکیل می شود.«چهار چوب سازی، انتخاب زاویه برای ثبت و نمایش سوژه یا ارائه موضوع است که ممکن است به نوعی دخل و تصرف در سوژه بینجامد.» (شکرخواه ۱۳۸۲)

پلات یا صحنه جایی است که افعال یا حرکات بازیگران یا شخصیت ها در آن انجام می شود.پلات از ترکیب مجموعه ای از فریم ها تشکیل می شود.

پلات مجموعه ای از دیالوگ ها، برنامه ها و شخصیت ها را شامل می شود.دیالوگ گفتگوهایی است که بین شخصیت ها در جریان یک فیلم یا برنامه تلویزیونی مطرح می شود.

از دیگرعناصری که در درون محتوا قابل مطالعه است داستان و روایت است.داستان مجموعه نریشن ها،آیتم ها، سوژه ها، و ... است که به نوعی در زندگی پیرامون ما وجود دارد و برای همه ما قابل هم است.

نمایش واقعیت های اجتماعی از طریق تلویزیون، شکلی بدلی از یک واقعیت را به مخاطب عرضه می کند که بسیار شبیه به واقعیت است.وقایع اجتماعی از طریق رسانه ها و در چهارچوب محتوای رسانه ای بازنمایی می شوند.

محتواهای تلویزیونی در سطحی بالاتر به ژانر قابل تقسیم شدن هستند. «ژانر سبک فیلم سازی است که توسط عناصر مختلفی نظیر قهرمان ها، افکت های نور پردازی قوی، استفاده های مکرر از فلاش بک پلات های پیچیده و جنبه های از فلسفه اگزیستانسیالیسم ضمنی مشخص می شود.» (britanica ۲۰۰۹)

« ژانر،مفهوم شکل سازی است.روش های تولید برنامه، عناصر صوری برنامه ها و نیز سلایق و توقعات مخاطبان همگی از اجرای آن محسوب می گردند.طبقه بندی انواع صوری برنامه های تلویزیونی را نمی توان به شکل ثابت و دائمی صورت داد، زیرا این انواع پیوسته در حال تحول و تکامل هستند،اما تحلیل این انواع به ما کمک می کند که مخاطب نگری های یا نگرش های مختلف نسبت به مخاطبان را که در متون خاص تلویزیونی وجود دارند، بهتر شناسایی و درک کنیم.» (بای ۱۳۸۵) کرنر(۱۹۹۱) معتقد است که تحلیل ژانر توجه ما را به کشف میزان « ارجاعیت » متن تلویزیونی-یعنی این که تا چه حد هر متن تلویزیونی ادعای ارجاع به یک واقعیت بیرونی دارد- جلب می کند و نیز مشخص می سازد که ابزار گفتمانی آن متن « ثبوتی» (یا عینی) هستند یا بیشتر « ذهنی » و نمادین اند.

محتوای تلویزیونی در بالاترین سطح خود ایدئولوژی را در بر می گیرد. ایدئولوژی خطوط اصلی، چرخش های سازمانی،اهداف کلان، و استراتژی های سازمان را مشخص می کند.

ریموند ویلیامز (۱۹۷۷) سه کاربرد عمده از ایدئولوژی به دست می دهد:

▪ <!--[if !supportLists]-->۱.نظامی از اعتقادات ویژه یک طبقه یا گروه خاص.

▪ <!--[if !supportLists]-->۲.نظامی از اعتقادات وهمی- عقاید کاذب یا شعور کاذب- که همراه دانش حقیقی یا عملی بنیاد می گردد.

▪ <!--[if !supportLists]--> ۳.فرآیند عمومی تولید معانی و عقاید. (فیسک ۱۳۸۶)

بدون توجه به نوع برنامه ای که از تلویزیون پخش می شود،مثلا بولتن های خبری، موسیقی، مسابقه های تلویزیونی، نمایش یک مجموعه( سریال) و غیره، این وسیله ارتباطی در هر حال ملزم به ارائه یک پیام ایدئولوژیک است. (بای ۱۳۸۵)

تعدد و گوناگونی اشکال، روش ها و فنونی که به وسیله برنامه سازان به کار گرفته می شود،در واقع، بیانگر مجموعه ای از اصول و گرایش های ایدئولوژیک تلویزیون یا به سخن دیگر، مبین آن وطایف اصلی است که در زمینه ایدئولوژی تلویزیون از سوی طبقه حاکم برای این رسانه ارتباط جمعی تعیین می شود.(همان)

منابع :

britanica. ۲۰۰۹. http://www.britannica.com/EBchecked/topic/۲۰۶۹۹۳/film-noir.

Wasko, Janet. A Companion to Television. blackwell publishing, ۲۰۰۵.

zeman, J. peirce۰۳۹;s theory of signs,in seboek,T.(ed.) ۱۹۹۷.

بای, یار محمد. چشم جهانی. تهران : انتشارات سوره مهر, ۱۳۸۵.

شکرخواه, یونس. واژه نامه ارتباطات. چاپ دوم. تهران: سروش, ۱۳۸۲.

فیسک, جان. درآمدی بر مطالعات ارتباطی. تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها, ۱۳۸۶.

منتظر قائم, مهدی. جزوه کلاسی درس تلویزیون و مقایسه منابع فرهنگی،مقطع کارشناسی ارشد. دانشگاه تهران, ۱۳۸۷.

توسط پاپیروس

http://paperous.blogfa.com