شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

کمونیتاریانیسم و نقد ایده فردگرایی لیبرال‏


کمونیتاریانیسم و نقد ایده فردگرایی لیبرال‏

کمونیتاریانیسم(اجتماع گرایی) ‏Communitarianism‏ نظریه ای است که در دهه ۱۹۹۰ میلادی در محافل علمی و آکادمیک تاثیرگذاری خود را آغاز کرد؛ این نظریه در صدد است تا اجتماع ‏community‏ را در کانون نظریه …

کمونیتاریانیسم(اجتماع گرایی) ‏Communitarianism‏ نظریه ای است که در دهه ۱۹۹۰ میلادی در محافل علمی و آکادمیک تاثیرگذاری خود را آغاز کرد؛ این نظریه در صدد است تا اجتماع ‏community‏ را در کانون نظریه پردازی سیاسی جای دهد.‏

کمونیتاریان ها مخالفت شدیدی را نسبت به ایده فرد انتزاعی نظریه لیبرال ابراز داشته و استدلال می نمایند که مردم نیاز دارند تا در اداره زندگی خود مشارکت کنند. این نظریه پردازان در مورد عقب نشینی افراد از مشارکت سیاسی و اجتماعی به سوی دنیاهای مجزای خود که در آن صرفا به عنوان مصرف کننده عمل می کنند، هشدار می دهند.‏

البته کمونیتاریان ها خود اذعان دارند که تاکید بیش از حد بر جایگاه اجتماع می تواند به جای توانمند سازی افراد موجبات به بند کشیده شدن آنها را فراهم سازد. آنها معتقدند که نظم و خودسامانی بایستی یکدیگر را پرورش دهند و از این رهگذر افراد می توانند با مشارکت آگاهانه در اجتماعات خود در اداره زندگی خویش نیز توانمندی بیشتری را به دست بیاورند. ‏

این نظریه پردازان استدلال می کنند که اجتماعات را باید به صورت متکثر در نظر گرفت؛ جامعه مجموعه ای از ویژگی هاست و نه یک مکان صرف و از این رو افراد باید به اجتماعاتی متعدد که هر یک قواعد و فرهنگ خاص خود را دارند متعهد باشند. هر قدر که افراد بیشتر در انحصار اجتماع خاصی باشند آن جامعه از خصیصه اجتماع گرایانه (کمونیتاریان) کمتری برخوردار خواهد بود.‏

هر اجتماع به عنوان بخشی از یک اجتماع وسیع تر قلمداد می شود و از این رو ارزش ها نمی تواند به یک گروه خاصی محدود گردد؛ چرا که ارزش ها باید به ارزش های جهانی پیوند یابند - یعنی ارزش هایی که منافع "اجتماعِ اجتماعات" را جلوه گر می سازند.‏مشکل بسیاری از قرائت های کمونیتاریانیستی در این است که بر ضرورت توازن بین نظم و خودسامانی تاکید می ورزند. اصرار مذکور بدین معناست که نوعی نگرش آماری نسبت به استلزامات نظم و رویکرد لیبرال در قبال خودسامانی اتخاذ نموده و این دیدگاه را ابراز می کنند که نباید از هر یک از اینها بیش از حد بهره مند شویم. این رهیافت در عمل بسیاری از نهادها را دست نخورده باقی می گذارد و در واقع، واقعیتِ اجتماعات را مورد چالش قرار می دهد.

کمونیتاریان ها تنها با تدوین راهبردی (هر چند بلندمدت) برای فراتر رفتن از بازار و دولت، به دنبال پاسخگویی به این انتقاد برمی آیند. ‏

جان هافمن

مترجم: یعقوب نعمتی وروجنی

منبع:

John Hoffman, A GLOSSARY OF POLITICAL THEORY, Edinburgh University Press, ۲۰۰۷, Pp ۳۰ - ۳۱‎