سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

گردشگری در قرآن


گردشگری در قرآن

یكی از واژه هایی كه در رابطه با گردشگر ی و جهان گردی در قرآن مطرح شده است, واژه سیاحت است این كلمه با سایر اشكال آن در چند جای قرآن به چشم می خورد

یكی از واژه هایی كه در رابطه با گردشگر ی و جهان گردی در قرآن مطرح شده است, واژه (سیاحت) است. این كلمه با سایر اشكال آن در چند جای قرآن به چشم می خورد. قرآن, كتابی است جامع و فراگیر كه به عنوان منبع بنیادی و اساسی در فهم و دست یابی به احكام شرعی, سخن نخستین را می زند. هر پژوهشگری از هر زاویه و افقی به این گنجینه خداوند بنگرد به مقصود و مطلوب مورد نظر خویش دست می یابد.

فقه پژوهان, مفسران, تاریخ نگاران, و… از دیرباز گمشده خود را در قرآن می جسته اند و از آن مدد می گرفته اند.

موضوع این نوشتار نیز, از پدیده هایی است كه هر چند به این شكل و شیوه نوپیدا و نو ظهور است, لكن می توان برای دستیابی به قواعد و اصول كلی آن, سراغ قرآن رفت و از كتاب الهی برای آن ره توشه گرفت.

البته, این نكته را نباید نادیده انگاشت كه موضوعاتی از قبیل (صنعت توریسم) كم تر در كلمات فقهای پیشین مورد بحث و بررسی قرار گرفته است; زیرا این موضوع با این گستردگی یا در زمان آنان مطرح نبوده و یا اگر هم مطرح بوده در حدّی نبوده است كه نیاز به بحث استدلالی فقهی داشته باشد. افزون بر این, درگذشته حكومت و نظام به نام اسلام و با قوانین اسلامی روی كار نبوده است كه بخواهد در زمینه ارتباط و عضویت با خانواده بین المللی, احكام و روابط و مسائل مربوط به آن را مورد بحث و بررسی همه جانبه قرار دهد; از این روی روش استدلال و دستیابی به دلیل شرعی در این مسأله نیز ابتكاری و ویژه خواهد بود كه جای نقد و بررسی گسترده خواهد داشت.

به هرحال, از دید یك فقه پژوی آشنا به مقتضیات زمان و مكان برگرفتن اصول و قواعد كلی در زمینه گردشگری و جهانگردی, از قرآن كریم, امری ضروری و ممكن است و می توان از صراحتها و اشارتهای قرآن بر آن استدلال كرد و به رهنمودهای عملی و عینی نیز دست یافت.

روش بررسی و بهره وری ما از قرآن كریم در این زمینه بر دو محور استوار است:

۱ . دستورها و فرمانها.

۲ . نمونه ها و الگوها. دستورها و فرمانها

الف: واژه سیر

در تكاپوی زندگی به ویژه در ابعاد اقتصادی, فرهنگی, سیاسی, و تاریخی, سفر و گردشگری و سیرو جهانگردی دارای نقشی تعیین كننده و سرنوشت ساز است. از دیر زمان مردمان خردمند برای سیروسفر جایگاه ویژه ای قائل بوده اند و آن را بخشی از زندگی اجتماعی و انسانی خویش می شمرده اند.

قرآن مجید, با به كارگیری واژه (سیر) در شكلها و هیأتهای گوناگون, دستور به گردشگری و جهان گردی می دهد: (قد خلت من قبلكم سنن فسیروا فی الارض….)۱

پیش از شما سنتهایی بوده است, پس بر روی زمین بگردید و بنگرید…. (فسیروا فی الأرض فانظروا كیف كان عاقبهٔ المكذبین.)۲

پس در زمین بگردید و بنگرید كه عاقبت كار آنان كه پیامبر را به دروغ نسبت می دادند, چگونه بوده است. (قل سیروا فی الأرض فانظروا كیف كان عاقبهٔ المجرمین.)۳

بگو در زمین سیر كنید و بنگرید كه پایان كار مجرمان چگونه بوده است.

از مجموع این آیات و مانند آن می توان دریافت كه: اصل مسأله گردشگری و سیر و جهانگردی و نیز برداشت و دریافت ژرف و عمیق از این سیروسفر, مورد عنایت و توجه خداوند متعال در قرآن مجید است.

در زمانی كه هنوز نوشته و كتابی در زمینه شناخت تاریخ و سنن اجتماعی تدوین نشده بود و مدرسه و دانشگاهی در این رابطه وجود نداشت و یا در دسترس عرب و مسلمانان جزیرهٔ العرب نبود, خداوند, مسلمانان را به سیر و نظر در این مقوله ها فرا می خواند و از آنان می خواهند كه در این باره به تفكر و تدبّر بپردازند.

روشن است كه فراخوانی خودبه خود نوعی دستور به جهانگردی و سیروسفر به مكانهای تاریخی و جغرافیایی را به دنبال دارد.

از این جا می توان به این نكته نیز دست یافت كه مسأله مهم و فراگیری كه در زمان ما از آن به عنوان (باستان شناسی) یاد می شود و رشته های ویژه ای را در دانشگاههای دنیا به خود اختصاص داده, مورد دعوت و توجه قرآن بوده است.

در آیات قرآن كریم, به بسیاری از نقاط جغرافیایی و تاریخی اشاره شده كه همواره مورد توجه باستان شناسان قرار گرفته است: مصر, اصحاب حجر (سنگستان) سدّ ذوالقرنین, غار اصحاب كهف, ارم ذات العماد, سدّ مآرب, احقاف, رودی كه بنی اسرائیل از آن گذشتند و فرعونیان در آن غرق شدند, و… فهم دقیق و روشن این مفاهیم در گرو آن است كه یك مورخ و یا مفسّر و یا فقیه نسبت به آنها شناخت همه جانبه پیدا كند و این شناخت بدون كمك گرفتن از دانش باستان شناسی ممكن نیست, گرچه بسیاری از این آثار تاریخی به تدریج بر اثر زمین لرزه ها, افت وخیز دریاها, ریزشهای آسمانی, سایش خاك و مانند آن دگرگون شده است, لكن این دعوت قرآن و فرمان به سیر در زمین روحیه كاوشگری و جست وجو را در پیروان خود بر می انگیزد و ضرورت مسأله باستان شناسی را برای درك و شناخت مكانهای مورد اشاره قرآن روشن می سازد.

باستان شناسی, كه لازمه آن جهانگردی و گردشگری است, در حقیقت علم بازسازی تاریخ از گذشته تا حال است. به سخن دیگر, باستان شناسی نوعی جراحی تاریخ و پی بردن به علل صعود و سقوط ملتها و امتهای پیشین است. سوكمندانه این بخش از علوم قرآنی مانند بسیاری از رشته های دیگر, كم تر مورد توجه قرار گرفته و هنوز بر این بنیاد چیزی ساخته نشده تا به عنوان فنّی درخور و شایسته, با روشهای نو و پیشرفته به بازسازی قصص قرآنی بپردازد و فهم و درایتی نوین از آیات قرآنی ارائه دهد.

آیاتی كه بدان اشارت رفت, نه تنها اصل مسأله گردشگری را مورد تشویق و ترغیب قرار داده, بلكه آن را در قالب فرمان و امر به پیروان خود تكلیف كرده است.

امر (سیروا) و (انظروا) هر چه باشد (مولوی, ارشادی, وجوبی, استحبابی) چون دیگر اوامر قرآن است كه مخاطبان مسلمان باید آن را جدّی بگیرند و پی بگیرند, تا به دستاوردهای آن دست یازند. این امرها از دیدگاه فقهی باید مورد توجه فقیهان قرار گیرد: آیا این گونه اوامر قرآن و سنّت, تكلیف آور نیست و نمی بایست گروههایی از مسلمانان برای راهنمایی مسلمانان در این زمینه تحقیق و كنجكاوی كنند؟ و مانند دیگر علوم شرعی اصول و قواعد و فروع آن را روشن سازند؟

این نكته درخور دقّت است كه چگونه فقیه از كنار این امرهای قرآنی به آسانی می گذرد و نسبت به عینیّت و اجرای این اوامر رهنمود و راهكارهای عملی ارائه نمی دهد! آیا می بایست دیگران با جدیّت و تلاش همه جانبه این دستورهای قرآنی را عملی سازند و ما تماشاگر باشیم. در زمانی كه حكومت قدرت مند دینی از آن ماست و ابزارهای پیام رسانی فراهم است, نباید این امرهای قرآنی را در قالب نهاد و سازمانی سامان مند پیاده كرد و الگویی از آن به جهانیان ارائه داد؟

دسته دیگر از آیات قرآن, به صورت استفهام سرزنشی و تحریكی به مسأله گردشگری پرداخته و آنانی را كه از این مهم سر بر می تابند مورد نكوهش و پرسش قرار داده است: (افلم یسیروا فی الارض فینظروا كیف كان عاقبهٔ الذین من قبلهم….)۴

آیا در روی زمین نمی گردند, تا بنگرند كه پایان كار پیشینیانشان چه بوده است؟ (افلم یسیروا فی الأرض فتكون لهم قلوب یعقلون بها…)۵

آیا در زمین سیر نمی كنند تا صاحب دلهایی گردند كه بدان تعقل كنند…

این پرسشها, ضمن تحریك و ایجاد انگیزه در مسلمانان برای حركت و گردش در اطراف و اكناف زمین و گشتن در جهان و سیروسفر در طبیعت و كوه و دشت و هامون این نكته را مطرح می كند كه برای دریافت سنتهای تاریخی و نگرش به عاقبت و پایان كار تمدنهای عظیم و بناهای تاریخی و جغرافیایی, نباید تنها به مطالعه آثار پرداخت, بلكه باید همت كرد و رنج سفر برخود هموار ساخت و كوی به كوی و جای به جای جهان را در نوردید و به سیر آفاقی در كنار سیر انفسی دست زد۶, تا به راز و رمز پیشرفتها و تمدنها دست یافت و از فروپاشی و سقوط آنها درس عبرت و تجربه آموخت (فتكون لهم قلوب یعقلون بها).

علامه طباطبایی مفسر نامی قرآن در رابطه با این گونه آیات می نویسد:

(وربما استفید الندب من قوله تعالی: (أفلم یسیروا فی الأرض…)۷

از این آیات چنین به دست می آید كه سیروسفر در زمین, امری پسندیده و مستحب در شریعت است.

اضافه می كنیم كه مستحب بودن گردشگری و جهانگردی در صورتی است كه اسلام و نظام اسلامی و جامعه مسلمانان از ترك آن زیان و ضرر نبـینند وگرنه این مسأله رنگ وجوب و لزوم كفایی, به خود می گیرد كه چه بسا ترك آن موجب نكوهش و سرزنش دین داران است. این نكته را می توان از باب وجود حفظ نظام و نیز حرام بودن, سلطه كافران بر مؤمنان۸ و نیز برخورداری عزت و عظمت جامعه اسلامی۹ استفاده كرد.

گذشته از آیاتی كه با روشنی و آشكار به مسأله سیر و گردشگری فرمان می دهد, آیات دیگری نیز در قرآن وجود دارد كه نتیجه و پیام آن دعوت به گردش و سیروسفر در ارض برای دریافت درسهای عبرت آمیز و سرنوشت ساز از آثار بسیارداران و استعمارگران است, از جمله: (كم تركوا من جنات وعیون وزروع و مقام كریم و نعمهٔ كانوا فیها فاكهین كذلك و اورثناها قوما آخرین….)۱۰

بعد از خود چه باغها و چشمه سارها بر جای گذاشتند و كشتزارها و خانه های نیكو و نعمتی كه در آن غرق شادمانی بودند, بدین سان بودند و ما آن نعمتها را به مردمی دیگر واگذاشتیم….

نوشته اند هنگامی كه امیرالمؤمنین علی(ع) از شهر مدائن گذشت و به آثار كسری رسید, یكی از همراهان سخنی بدین مضمون گفت كه:

(بادها بر این دیار وزیده است و عمارتها را در آستانه تخریب قرار داده است.)

امام(ع) با اشاره به آیات فوق فرمودند:

(این آیات را بخوان از آن پندگیر كه چگونه مردمی در نعمت و رفاه می زیستند و بر اثر ناسپاسی و گناه آن نعمتها از آنان گرفته شد و گرفتار نقمت و عذاب شدند.۱۱

هان ای دیده عبرت بین از دیده نظر كن هان ایوان مدائن را آئینه عبرت دان پرویز كه بنهادی بر خوان تره زرین زرین تره كو بر خوان, رو كم تركوا برخوان۱۲

در جای دیگر قرآن به سنتهای تاریخی ونوامیس طبیعی مانند عزتها و ذلتها, پیروزیها و شكستها, خوشبختیها و بدبختیها اشاره می كند و می فرماید: (قد خلت من قبلكم سنن فسیروا فی الارض…)۱۳

پیش از شما سنتها و قانونهایی عملاً به وقوع پیوسته است. پس در زمین و آثار تاریخی گذشتگان گردش و كاوش كنید.

ییكی از مفسران, ضرورت تدوین رشته ای درعلوم دینی به نام (علم سنن اجتماع) را از این آیه استفاده كرده و می نویسد:

(رهنمود خداوند به بندگانش بر این كه در جامعه و تاریخ سنتهایی وجود دارد. نشانه آن است كه ما مسلمانان این دانش را جزء علوم و فنون قرآنی بدانیم و آن را از مهم ترین و اساسی ترین دانشها بشماریم. افزون بر آن, به ریشه و مأخذ آن علم نیز, كه عبارت از سرگذشت و تاریخ گذشتگان است, ما را متوجه ساخته است, تا با سیر در زمین و شناخت سنتهای حاكم بر آن, به علتهای فراز و فرود ملتها و تمدنها دست یازیم.)۱۴

ب: واژه سیاحت

یكی از واژه هایی كه در رابطه با گردشگر ی و جهان گردی در قرآن مطرح شده است, واژه (سیاحت) است. این كلمه با سایر هیأتهای آن در چند جای قرآن به چشم می خورد. لغت شناسان در توضیح آن چنین نوشته اند:

(سائح: من ساح فی الأرض, یسیح یسیحا, اذ استمر فی الذهاب ومنه السیح, الماء الجاری و من ذلك یسمی الصائم سائحا لإستمراره علی الطاعهٔ فی ترك المشتهی.)۱۵

سائح, به كسی گفته می شود كه در زمین می چرخد و گردشگری می كند, اصل این كلمه, به معنای حركت و رفتن مدام است, به همین جهت به آب روان (سیح) گویند, و از این رو به انسان روزه دار (سائح) گفته شده زیرا درفرمانبری و اطاعت از خداوند و دوری گزیدن از خواسته های نفسانی در طول روز پی گیر و استوار است.

یكی از واژه شناسان معاصر, در پی ریشه اصلی و معنای مشترك آن بر آمده و نوشته است:

(اصل یگانه در معنای این واژه حركت و جریانی است كه همراه با تدبر و تفكر باشد. بنابراین, اگر به آب روان (سیح) گفته می شود به این اعتبار است كه آب جاری نرم و آرام راه می گشاید و به پیش می رود. از همین مقوله است, حركت انسانها آن گاه كه براساس اندیشه و توجه و وظیفه شناسی بین آنها و خداوند باشد. با این نگرش در خطاب آیه شریفه كه می گوید: (فسیحوا فی الأرض) نكته ای لطیف و ظریف نهفته است.)۱۶

گزیده سخن آن كه این واژه به معنای: گردشگر, حركت همراه با آرامش و اندیشه, مسافر, جهانگرد و توریست, آمده است.

نویسنده: ابوالقاسم یعقوبی

پی نوشتها:

۱ . سوره (آل عمران), آیه۱۲۷.

۲ . سوره (نحل), آیه ۳۶.

۳ . سوره (نمل), آیه ۶۹.

۴ . سوره (یوسف), آیه ۱۰۹.

۵ . سوره (حج), آیه ۴۶.

۶ . سوره (فصلت), آیه ۵۳.

۷ . (المیزان), علامه طباطبایی, ج۴۰۴/۹. بیروت.

۸ . سوره (نساء), آیه ۱۴۱.

۹ . سوره (مائده), آیه ۵۴.

۱۰ .سوره (دخان), آیه های ۲۸ ـ ۲۶.

۱۱ . (سفینهٔ البحار), محدث قمی, ج۴۴/۸. چاپ هشت جلدی.

۱۲ . همان مدرك.

۱۳ . سوره (آل عمران), آیه ۱۳۷.

۱۴ . تفسیر (المنار) رشید رضا, ج۱۳۹/۴, المعرفهٔ, بیروت.

۱۵ . (مجمع البیان) طبرسی, ج۱۴۶/۳. مكتبهٔ الحیاهٔ بیروت.

۱۶ . (التحقیق فی كلمات القرآن الكریم) مصطفوی ج۲۸۴/۵.

۱۷ . سوره (توبه), آیه ۱۱۲.

۱۸ . (المیزان) ,ج۳۹۶/۹.

۱۹ . سوره (توبه), آیه ۲.

۲۰ . (المیزان), ج۱۴۷/۹.

۲۱ . سوره (تحریم), آیه ۵.

۲۲ . (لسان العرب), ابن منظور, ج۴۹۳/۲, نشر ادب حوزه.

۲۳ . (بحارالانوار), ج۲۴۴/۷۰, مؤسسه الوفاء.

۲۴ . همان مدرك, ج۳۲۱/۱۴ ـ ۳۲۰.

۲۵ . همان مدرك.

۲۶ . همان مدرك.

۲۷ . همان مدرك.

۲۸ . همان مدرك, ج۳۸/۳۹.

۲۹ . همان مدرك, ج۴۸/۱۰.

۳۰ . (نهج البلاغه), حكمت ۳۹۰.

۳۱ . (فهرست غرر الحكم), محدث ارموی, ج۸۸/۷.

۳۲ . (نهج البلاغه), نامه ۶۹.

۳۳ . (فی ظلال نهج البلاغهٔ) مغنیه, ج۱۸۲/۴.

۳۴ . (بحارالانوار), ج۱۸۰/۱.

۳۵ . سوره (یوسف) آیه ۳.

۳۶ . (آفرینش هنری در قرآن), فولادوند۱۳۴/.

۳۷ . (فهرست غرر), ج۸۸/۷.

۳۸ . سوره (عنكوبت), آیه ۲۶.

۳۹ . سوره (انبیاء), آیه ۷۱.

۴۰ . (قصص قرآن), بلاغی۴/.

۴۱ . سوره (یوسف), آیه ۵۸ ـ ۱۰۰.

۴۲ . سوره (قصص) ,آیه ۱۵ ـ ۲۰.

۴۳ . همان مدرك, آیه ۲۱.

۴۴ . سوره (طه), آیه ۹ ـ ۳۵.

۴۵ . سوره (كهف) , ۶۰ ـ ۸۳.

۴۶ . (التفسیر الكبیر) فخر رازی, ج۲۱ ـ ۲۲ ۱۶۳/. (كامل ابن اثیر) ج۲۸۲/۱ ـ ۲۹۶.

۴۷ . (المیزان), ج۳۸۵/۱۳.

۴۸ . (ذوالقرنین یا تسن چی هوانك تی), بزرگ ترین پادشاه چین, استاد كامبوزیا, شركت سهامی انتشار.

۴۹ . (المیزان), ج۳۹۶/۱۳. نظریه منسوب به ابوالكلام آزاد هندی است كه در این باره كتابی نگاشته و به فارسی نیز ترجمه شده است.

۵۰ . بحارالانوار, ج۴۰/۳۹.

۵۱ . سوره (كهف), آیه ۹۳ ـ ۹۴.

۵۲ . (همان), آیه ۷۴ ـ ۸۵.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.