پنجشنبه, ۲۸ تیر, ۱۴۰۳ / 18 July, 2024
مجله ویستا
سیب
![سیب](/web/imgs/16/45/amm8w1.jpeg)
استاد و مریدانش سفر میکردند و در جاده نمیتوانستند غذای خوبی بخورند. استاد از چند نفرشان خواست به دنبال غذا بروند.
مریدان در پایان روز بازگشتند. هر یک اندک چیزی را آورده بود که توانسته بود از راه صدقات دیگران به دست آورد: میوهای که داشت فاسد میشد، نان مانده ...
اما یکی از مریدان کیسهای پر از سیب آبدار آورده بود.
همانطور که سیبها را میان همه تقسیم میکرد، گفت: برای کمک به استاد و برادرانم هر کاری میکردم.
استاد پرسید: اینها را از کجا آوردهای؟
مرید پاسخ داد: مجبور شدم بدزدم. مردم فقط غذای فاسد به من میدادند، ولی میدانستند ما کلام خداوند را وعظ میکنیم.
استاد گفت: سیبهایت را بردار و برو و دیگر هرگز برنگرد. کسی که به خاطر من بدزدد، از من هم میدزدد.
برگرفته از کتاب مکتوب
وایرال شده در شبکههای اجتماعی
تعمیرکار درب برقی وجک پارکینگ
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
فروش انواع ژنراتور دیزلی با ضمانت نامه معتبر
مسعود پزشکیان ایران ترامپ دولت چهاردهم محمدجواد ظریف پزشکیان دولت سیزدهم دولت علی باقری رئیس جمهور انتخابات رهبر انقلاب
هواشناسی پلیس سلامت قتل تهران برق شهرداری تهران پشه آئدس عزاداری محرم تیراندازی زلزله سازمان تامین اجتماعی
قیمت طلا قیمت خودرو قیمت دلار خودرو واردات خودرو بازار خودرو حقوق بازنشستگان مالیات بازنشستگان اربعین دلار سایپا
تلویزیون فرهاد مشیری سینما امام حسین (ع) سینمای ایران دفاع مقدس فیلم صداوسیما لیلی رشیدی وزارت ارشاد
آزمون سراسری محصولات کشاورزی فناوری ماه
دونالد ترامپ آمریکا جو بایدن رژیم صهیونیستی غزه اسرائیل فلسطین روسیه جنگ غزه چین ترور ترامپ عراق
پرسپولیس فوتبال استقلال تراکتور علیرضا بیرانوند سپاهان رئال مادرید باشگاه پرسپولیس مهدی طارمی نقل و انتقالات لیگ برتر ایران نقل و انتقالات لیگ برتر
سرعت اینترنت اینترنت وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات اپل شیائومی ربات سامسونگ
دیابت رژیم غذایی گرمازدگی کاهش وزن لاغری استرس نوشابه افسردگی صبحانه خیار