شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

غزلسرا


غزلسرا

صالح دُروند، شاعر توانا و البته جوانی است که در این پنجره مجازی نشسته است و برایمان غزل می‌خواند. دروند یک عاشقانه‌سراست؛ عاشقانه‌هایی که پر حس و حال و پر تصویراند و غالبا …

صالح دُروند، شاعر توانا و البته جوانی است که در این پنجره مجازی نشسته است و برایمان غزل می‌خواند. دروند یک عاشقانه‌سراست؛ عاشقانه‌هایی که پر حس و حال و پر تصویراند و غالبا از طنزی دلنشین نیز سود می‌برند.

نکته اینجاست که مخاطب این عاشقانه‌ها، علاوه بر دریافت‌های زیبایی‌شناسانه و لذت‌های برخاسته از این تغزل‌های غالبا کاشفانه، با حجم مناسبی از خردورزی و چالش‌های رفتارشناسانه در باب عشق نیز روبه‌رو می‌شود. این نکته به ما نشان می‌دهد که با شاعری طرف هستیم که حرفی ورای توصیفی صرف از زیبایی در چنته دارد.

در غزلی که از این صفحه مجازی برایتان برگزیده‌ام، می‌توانید ردپای همین خردورزی را در بیت‌های ۳ و ۹ ببینید که بیانی متناقض‌نما دارند، اما با این وجود تلقی شاعر را از عشق و معشوق، در میانه سنت و مدرنیته بازمی‌تابانند. تاکید می‌کنم که این اندیشه کاملا زیرپوستی و حل شده در تغزل است و هیچ‌گاه غزل به نفع خردورزی به مسلخ نمی‌رود.

از سوی دیگر، توجه شما را به طنز ملیح بیت دوم که برخاسته از کژتابی زبانی و نیز زنجیره تداعی‌های حاصل از تعاریف کلاسیک شعر است، جلب می‌کنم؛ طنزی که باز در تغزل حل شده است و غالب بر آن نیست. البته همین طنز به شکلی آشکارتر در بیت ۶ خود را به رخ می‌کشد که البته به نظر نگارنده، این بیت در این غزل شاید چندان دلچسب نباشد ؛ به این دلیل که فراخوانی مناسب در دیگر ابیات این غزل منسجم برای واژگان سرطان و بیماری قند وجود ندارد و این بیت به قول ادبا، قائم به ذات خود و فاقد ارتباط ارگانیک با دیگر ابیات شعر است. به همین سبب به نظر می‌رسد که در این بیت، طنز بر تغزل فائق آمده است.

والبته از یاد نبریم قدرت مضمون‌پردازی شاعر در بیشتر ابیات این غزل زیبا و نیز کارکرد موسیقی انتخاب شده را که در همراهی با انتخاب صحیح واژگان، آشفتگی را پیروزمندانه اجرا کرده است و نیز بهره‌گیری خلاقانه از قافیه و ردیف که به خلق موقعیت‌های تازه انجامیده است:

این روسری آشفته یک موی بلند است

آشفتگی موی تو دیوانه‌کننده است

بالقوّه سپید است زن اما زن این شعر

موزون و مخیل شده و قافیه‌مند است

در فوج مدل‌های مدرنیته هنوز او

ابروش کمان دارد و گیسوش کمند است

پرواز تماشایی موهای رهایش

تصویرِ رهاکردن یک دسته پرنده است

دل غرق نگاهی ست که مابین دو پلکش

یک قهوه-ای سوخته خیره‌کننده است

با اخم به تشخیص پزشکان سرطان‌زاست

خندیدن او عامل بیماری قند است

تصویر دلش با کمک چشم مسلّح

انگار که سنگی ته شیئی شکننده است

شاید به صنوبر نرسد قامتش امّا

نسبت به میانگین همین دوره بلند است

ماه است و بعید است که خورشید نداند

میزان حضور و حذرش چند به چند است

سیامک بهرام پرور