پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

بهار قرآن


بهار قرآن

ماه رمضان که بهاری ترین فصل زندگی معنوی انسان است بهاری ترین ماه قرآن نیز می باشد

ماه رمضان که بهاری‌ترین فصل زندگی معنوی انسان است بهاری‌ترین ماه قرآن نیز می‌باشد.

امام باقر ـ علیه السلام ـ فرموده است: لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ رَبِیعٌ وَ رَبِیعُ الْقُرْآنِ شَهْرُ رَمَضَان‏[i]. یعنی برای هر چیزی برهاری است و بهار قرآن، ماه رمضان است.

نزول کتاب هدایت در ماه رحمت و برکت و مغرفت الهی، خود حاکی از جدا نشدن قرآن و رمضان از یکدیگر است، همانطور که در خود قرآن نیز به این موضوع اشاره شده است: ?شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآن‏?[ii]. ماه رمضان ]همان ماهی[ است که قرآن در آن نازل شده است. اکنون که این ماه تجلی گاه قرآن است، نیکوست که با این کتاب آسمانی و کلام الهی انس بیشتری بگیریم چرا که به مأنوس شدن با قرآن در این ماه سفارشات زیادی از سوی پیشوایان و امامان‌مان شده است. زیرا قرآن حافظ و حمایت‌گر انسان است، و اگر به فراموشی سپرده شود و کلامی غیر از کلام خدا در دل جای خواهد گرفت. با قرائت قران و تدبر و تأمل در آیات آن انسان از آفات زمانه ایمن خواهد بود. امیر مؤمنان علی ـ علیه السلام ـ‌ فرموده است: فَتَجَلَّی لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِی کِتَابِهِ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَکُونُوا رَأَوْه‏ [iii]. یعنی خدای سبحان در قرآن بر بندگانش تجلی فرموده، بی‌آنکه او را ببینند.

پس چه پشتوانه‌ای محکم‌تر و قابل اطمینان‌تر از کلامی که پروردگار در آن تجلی یافته باشد. پیشوایان معصوم دینی که خود ایشان ناطقان وحی و کلام الهی بودند، قرآن را پشتوانة خویش معرفی کرده‌اند و از قرآن طلب پناه می‌کنند. امام سجاد ـ‌ علیه السلام ـ‌ فرموده است: لَوْ مَاتَ مَنْ بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ یَکُونَ الْقُرْآنُ مَعِی[iv]. یعنی اگر مرگ گریبانگیر اهل مشرق و مغرب عالم شود، بعد از آنکه قرآن با من است، هرگز وحشت نخواهم کرد.

یکی از راههای انس با قرآن، تلاوت آیات آن و تدبر در معانی حکمت آمیز و عبرت انگیز آن است. اما تلاوت قرآن در ماه مبارک رمضان آثار و برکاتی شگرف و حیرت انگیز دارد که غفلت و بی‌توجهی به آن حسرتی ماندگار است. پیامبر اعظم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرموده است: مَنْ تَلَا فِیهِ آیَةً مِنَ الْقُرْآنِ کَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ فِی غَیْرِهِ مِنَ الشُّهُور[v]. یعنی کسی که یک آیة قرآن در این ماه بخواند، ثواب کسی را دارد که در ماه‌های دیگر ختم قرآن کرده باشد.

تلاوت کنندگان قرآن گذشته از آنکه آثار و برکاتی از تلاوت قرآن نصیبشان می‌شود نسبت به قرآن و به پاس احترام به این کلام الهی وظایفی را دارند. عالم بزرگ شیعه سید بن طاووس ـ رحمه الله ـ‌ این وظایف را اینگونه بیان می‌کند: «هنگام قرائت قرآن، با عقل خود توجه داشته باش که خداوند سخن خود را با زبان خود بر تو می‌خواند و تو به کلام مقدس او گوش فرا می‌دهی و به اندازة بخشش او بدان اعتراف کن و از خداوند بخواه که مراد خود از آداب، پندها و احکام یاد شدة در قرآن را به تو بفهماند و اگر بگویی: ضعف بشری و جسم خاکی، توان شناخت حرمت جلال الهی را ندارد، حداقل ادب تو به هنگام گوش فرا دادن به کلام الهی و بهره‌مندی از آن، به همان مقدار باشد که یکی از حاکمان دنیا، سخنی را به نظم درآورده و برای تو بخواند و از تو بخواهد که معنای سخن او را دریافته و بدان عمل نموده و آن را بزرگ بداری. بنابراین تو که ادعا می‌کنی مسلمانی، به این راضی نشو که مقام خداوند در نزد تو، کمتر از مقام یکی از حاکمان دنیا باشد.

حتی اگر بگویی؛ توان رسیدن به این مرتبة بالا را نیز ندارم، دست کم گوش دادن و بهره‌مندی تو از این قرائت مقدس و بزرگ، مانند آن باشد که نامه‌ای از پدر یا فرزند یا دوست عزیزت به تو رسیده باشد. اگر خداوند و کلام معظم او نزد تو، کمتر از اینها ارزش داشته باشد، قطعاً نفس ضعیف خود را در معرض معاملة زیانبار یا بی‌بهره‌ای قرار داده‌ای»[vi].

«کِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیاتِهِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ»[i]. یعنی قرآن کتابی مبارک و عظیم الشأن است که برتو نازل کردیم تا مردم در آیات و نشانه‌های آن تفکر و تأمل کنند و خردمندان از آن پند بگیرند.

گفتیم که از وظایف ما نسبت به قرآن تلاوت همراه با تدبر و تأمل در آیات آن است. «مُبارَکٌ» به چیزی گفته می‏شود که فایده و خیر آن، رشد و فزونیِ زیاد و ثابت داشته باشد. قرآن نیز از منبعی مبارک است؛ «تَبارَکَ الَّذِی»[ii] و این کتاب مبارک در شبی مبارک؛ «فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ»[iii] در مکانی مبارک؛ «بِبَکَّةَ مُبارَکاً»[iv] نازل شده است و خودش نیز مبارک است؛ «کِتابٌ ... مُبارَکٌ»[v]. سیمای قرآن در این آیه ترسیم اینگونه شده است:

▪ متن آن نوشته شده است؛ «کِتابٌ».

▪ از سرچشمة وحی و علم بی نهایت الهی است؛ «أَنْزَلْناهُ».

▪ گیرندة آن شخصی معصوم و معلوم است؛ «إِلَیْکَ».

▪ محتوایش پر برکت است؛ «مُبارَکٌ».

▪ هدف از نزول، تدبّر در آن است؛ «لِیَدَّبَّرُوا».

▪ علم و آگاهی به نکات و معارف آن، مقدّمه‏ی حرکت معنوی و قرب به خداست؛ «لِیَتَذَکَّرَ».

▪ کسانی این توفیق را خواهند داشت که خردمند باشند؛ «أُولُوا الْأَلْبابِ» [vi].

با مراجعه به تفسیر این آیه روشن می‌شود که هدف از نزول قرآن تدبّر و تأمل در آیاتی است که راه هدایت را برای انسان‌ها مشخص و معین می‌نماید. امام خمینی ـ رحمه الله ـ در ضرورت توجه به معانی قرآن شریف و پرهیز از صِرف مطالعه و قرائت قرآن، مطلوب در قرائت قرآن را نقش بستن صورت آن در قلوب و تأثیر اوامر و نواهی بیان کرده و حصول این مطلوب را بسته به لحاظ شدن آداب قرائت شمرده‌اند. این فقیه وارسته در کتاب شریف چهل حدیث مقصود از آداب را اینگونه توصیف می‌نماید: «مقصود از آداب آن نیست که نزد بعضی از قراء متداول شده است که تمام همت خویش را منصرف به مخارج الفاظ و... دانسته، به طوری که علاوه بر آن که از معنی و تفکر در آن به کلی غافل شویم... نباید از سرّ نزول قرآن و از حقیقت اوامر و نواهی و دعوت به معارف حقّه و اخلاق حسنه آن به کلی غافل ماند... مقصود آدابی است که در شریعت مطهره متطور شده است، که اعظم و عمدة آنها تفکر و تدبر و اعتبار به آیات است.

همانگونه که پیش از این اشاره شد در کافی از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده که فرموده است: «إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ فِیهِ مَنَارُ الْهُدَی وَ مَصَابِیحُ الدُّجَی فَلْیَجْلُ جَالٍ بَصَرَهُ وَ یَفْتَحُ لِلضِّیَاءِ نَظَرَهُ فَإِنَّ التَّفَکُّرَ حَیَاةُ قَلْبِ الْبَصِیرِ کَمَا یَمْشِی الْمُسْتَنِیرُ فِی الظُّلُمَاتِ بِالنُّور»[vii]. یعنی همانا قرآن راهنمای هدایت و چراغ شب تاریک است، پس باید انسان صاحب نظر چشم خود را در آن بگرداند، و نظر خود را برای استفاده از نور آن بگشاید؛ زیرا که تفکر در آن، زندگانی دل بیننده است، همانگونه که در ظلمات و تاریکی‌ها به نور استعانت می‌کنند. [در ظلمات جهل و تاریکی‌ها ضلالت به نور هدایت قرآن باید هدایت جُست]».

امیر المؤمنین علی ـ علیه السلام ـ نیز در وصف متقین می‌فرماید: «وَ إِذَا مَرُّوا بِآیَةٍ فِیهَا تَخْوِیفٌ أَصْغَوْا إِلَیْهَا مَسَامِعَ قُلُوبِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ فَاقْشَعَرَّتْ مِنْهَا جُلُودُهُمْ وَ وَجِلَتْ مِنْهَا قُلُوبُهُمْ فَظَنُّوا أَنَّ صَهِیلَ جَهَنَّمَ وَ زَفِیرَهَا وَ شَهِیقَهَا فِی أُصُولِ آذَانِهِمْ وَ إِذَا مَرُّوا بِآیَةٍ فِیهَا تَشْوِیقٌ رَکَنُوا إِلَیْهَا طَمَعاً وَ تَطَلَّعَتْ أَنْفُسُهُمْ إِلَیْهَا شَوْقاً وَ ظَنُّوا أَنَّهَا نُصْبَ أَعْیُنِهِم»‏ [viii]. یعنی اهل تقوی وقتی به آیاتی رسند که در آن ترس و وحشتی وجود دارد، چشم‌ها و گوش‌ها دل را به آن باز می‌کنند، و لرزه بر اندام آنها می‌افتد، و دلهایشان از ترس می‌تپد، به طوری که گمان می‌کنند صدای هولناک جهنم و نفس‌های زفیر و شهیق آن پیش گوش آنهاست. وقتی به آیات رحمت می‌رسند، به آن اعتماد و چشم طمع به آن باز و دلهایشان از شوق پرواز می‌کنند، چنانکه گمان می‌کنند آن وعده‌ها حاضر است. کسی که تفکر و تدبر در معانی قرآن کرد، قرآن در قلبش اثر می‌کند و کم‌کم به مقام یقین می‌رسد. اگر توفیق الهی شامل حالش شود، از آن مقام نیز بگذرد و هریک از اعضا و جوارح و قوای آن، آیه‌ای از آیات الهیه شود. شاید جَذَوات و جذبات خطابات الهیه، او را از خود بی‌خود کند و حقیقت «إقرأ واصعد» (بخوان و بالا برو) را در همین عالم دریابد تا آنکه کلام را بی‌واسطه از متکلمش بشنود، و آنچه در وهم تو ومن نیاید آن شود»[ix].

[i] الکافی، ج ۲، ص ۶۳۰.

[ii] سوره بقره: ۱۸۵.

[iii] نهج البلاغه ،‌ ص ۲۰۴.

[iv] الکافی، ج ۲، ص ۶۰۲.

[v] امالی الصدوق، ص ۹۵.

[vi] اقبال الاعمال، ج ۱، ص ۳۰۵.