جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

قلدری کردن در مدرسه Bullying


اگر از بالغین در مورد مشکلات مدارس سوال شود، ندرتاً ممکن است به قلدری به عنوان یک مشکل اشاره نمایند، حال آنکه قلدری می‌تواند از مشکلات جدی در مدارس باشد. قلدری سوء استفاده …

اگر از بالغین در مورد مشکلات مدارس سوال شود، ندرتاً ممکن است به قلدری به عنوان یک مشکل اشاره نمایند، حال آنکه قلدری می‌تواند از مشکلات جدی در مدارس باشد. قلدری سوء استفاده از قدرت است. پدیده‌ای است تکراری که در آن قوی‌ترها بر ضعیف‌ترها غلبه می‌کنند. قلدری می‌تواند به سه نوع کلامی، جسمی یا روانی صورت گیرد. قلدران مدرسه بچه‌هایی را که نمی‌توانند از خود دفاع کنند مکرراً مورد طعنه، ناسزا، آزار،‌تهدید و تمسخر قرار می‌دهند. آنها ممکن است قربانیان خود را با القاب نامناسب صدا بزنند، ظاهر و رفتار آنها را مسخره نمایند، ادای آنها را درآورند، آنها را از زمین بازی بیرون کنند و خوراکی، پول یا دیگر وسایل آنها را بدزدند یا به زور بگیرند. بعضی اوقات قربانیان مورد تهاجم فیزیکی نیز قرار می‌گیرند،‌ مثلاً ممکن است لگد یا کتک بخورند، نیشگون گرفته شوند، هل داده شوند، یا در اتاق حسب گردند. نوع زیرکانه و غیرمستقیم قلدری که در دختران شایع است، بی‌اعتبار کردن دیگران در محیط مدرسه است. کوچک کردن اطرافیان با شایعه پراکنی، پخش دروغهای کینه توزانه، سخن‌چینی، فاش کردن رازهای دیگران، پخش نوشته‌های زشت، طرد نمودن، بی‌اعتنایی و کنار گذاشتن هم شاگر‌دی‌ها از فعالیتهای گروهی می‌تواند از این نوع قلدر بازی‌ها باشد. پسران بیشتر با تهدید و آزار جسمی قلدری می‌کنند اما استفاده از آزار کلامی و روانی در دختران قلدر شایعتر است. قلدری کلامی یا روانی می‌تواند به اندازه انواع جسمانی آن آسیب زننده باشد.

قلدری پدیده‌ای بسیار شایع است. در پژوهشی که در سال ۲۰۰۱ توسط مؤسسه ملی سلامت کودکان آمریکا صورت گرفت نزدیک به ۱/۳ دانش‌آموزان به نوعی پدیده قلدری را تجربه کرده بودند: ۱۳% به عنوان قلدر، ۱۱% به عنوان قربانی و ۶% به عنوان هر دو. حدود ۱۰% آنها هفته‌ای یک مرتبه یا بیشتر با این پدیده روبرو شده بودند. قلدری در پسرها سه برابر دخترها و در اوایل نوجوانی (۱۱-۱۴ سالگی) شدیدتر گزارش شده بود. پسران قلدر معمولاً هر دو جنس پسر و دختر را مورد آزار قرار می‌دهند ولی دختران قلدر نسبت به هم جنسان خویش قلدری می‌کنند. قلدری اغلب موثر واقع میشود بنابراین تداوم می‌یابد.

خصوصیات فرد قلدر (Bully۰۳۹;s characteristics):

افراد قلدر اغلب نترس و تهاجمی هستند و متکی به نفس به نظر می‌رسند. آنها مشهور و حتی نزد عده‌ای محبوب هستند و اغلب گروهی از هواداران آنها را همراه می‌کنند. مهارتهای اجتماعی، توانایی مدیریت، مهارت دوست یابی و جاذبه‌ای که هواداران را دور آنها جمع می‌کند در آنان فراوان است. به همین سبب ممکن است حتی مورد تحسین یا غبطه نیز قرار گیرند. آنها پر انرژی، پرخاشگر،‌ مزاحم و قانون شکن هستند و رفتارهای ضداجتماعی انجام می‌دهند.

شرمندگی و احساس گناه در آنها دیده نمیشود و نسبت به دیگران احساس همدردی ندارند. به قدرتهای خود متکی هستند ودنبال نشانه‌های ضعف و انفعال در دیگران می‌گردند تا قربانیان خود را انتخاب نمایند. ممکن است ایجاد اضطراب در قربانی، تحسین شدن ضمنی توسط تماشاچیان و پاداشهای عینی مانند پول و وسایلی که دزدیده شده است، برای شخص قلدر لذت‌بخش و همراه با احساس قدرت باشد. آنها راه خود را می‌روند، برای هر موضوع پاسخی در چنته دارند و ماهرانه خود را از مخمصه‌ها نجات می‌دهند. قلدران اغلب موفق می‌شوند، بنابراین به روش خود ادامه می‌دهند.

دروغ‌گویی، دزدی، فرار از منزل، آزار حیوانات، غارتگری، سخن‌چینی، سیگار کشیدن، مصرف الکل و مواد غیرقانونی و فعالیتهای جنسی زودرس نیز جزو الگوی قلدری محسوب میشود. بعضی قلدرها دچار اختلال بیش فعالی کم توجهی (ADHD) هستند. برخی نیز در منزل مورد سوء رفتار قرار دارند و همین باعث میشود دیگران را در مدرسه مورد سوء رفتار قرار دهند. در خانواده قلدرها تنبیه بدنی، سابقه قلدری در والدین، مشکلات زناشوئی، مصرف الکل، پرخاشگری و عصبانیت‌های مهار نشده شایع است. در قلدرها بر خلاف ظاهر مطمئنی که دارند درصد بالایی از اختلالات خلقی (تقریباً برابر با میزان اختلالات خلقی در قربانیان قلدری) گزارش شده است. پیش آگهی قلدری بد است. در یک تحقیق از هر ۴ پسری که در ۸ سالگی شدیداً پرخاشگر بودند،‌یک نفر در ۳۰ سالگی پرونده کیفری داشت. این میزان در جمعیت عادی یک نفر از هر ۲۰ پسر است. بعضی قلدرها ممکن است اعتماد به نفس پایین داشته باشند و تنبل، کند ذهن و ابله به نظر برسند.

در هر حال قلدرها از هر نوع که باشند نیاز به مداخلات روانپزشکی دارند.

خصوصیات فرد قربانی (Bullied۰۳۹;s characteristics):

بچه‌هٔایی که مورد قلدری قرار می‌گیرند (قربانیان) معمولاً (نه همیشه) ریز جثه‌تر،‌ کم سن‌تر، ضعیف‌تر و دارای اعتماد به نفس و محبوبیت کمتر هستند. آنها ترسو هستند، نمی‌توانند احساسات خود را بیان کنند و مهارتهای ارتباطی ضعیفی دارند. تنها و خجالتی هستند واستعداد افسردگی و اضطراب در آنها بالا است.

بعضی سعی می‌کنند درماندگی، عصبانیت و ترس خود را پنهان نمایند و در درون به خاطر وضعیت خود غصه می‌خورند. بعضی احساس خود را با ناراحتی و گریه نشان می‌دهند. در هر حالت آنها بیشتر مورد تمسخر قرار می‌گیرند تا همدردی بچه‌های دیگر آنان را به عنوان ضعیف و درمانده می‌شناسند و کوششی برای مداخله نمی‌نمایند. احساس ضعف و درماندگی، انزوا و شرم قربانیان را افزایش می‌دهد. آنها نومیدانه تلاش می‌کنند توسط قلدرها مورد پذیرش قرار گیرند. کوشش می‌کنند دیگران را راضی نگاه دارند ولی با شکست مواجه می‌شوند. این تلاشهای بی‌ثمر و شکستهای مداوم آنها متقاعد می‌کند که افراد کودن، بی‌ارزش و نفرت انگیز هستند. آثار آسیب دیدگی می‌تواند در لباسها، وسایل یا بدن آنها یافت شود. ممکن است نشانه‌های اضطراب مانند شب ادراری، از جاپریدن، پس رفت تکاملی، ناخن جویدن، قوز کردن و گوش به زنگ بودن در آنها دیده میشود. تغییرات شخصیتی، بدخلقی، گریه، عصبانیت‌های ناگهانی، خستگی، فرموشکاری، شکایات جسمی، اجتناب از رفتن یا دیر رسیدن به مدرسه و دور و برمعلم‌ها چرخیدن ( به عنوان راهی برای پیشگیری از آزار قلدرها)‌می‌تواند از دیگر علائم باشد.

قربانی قلدری بودن اعتماد به نفس را تخریب می‌کند. تاثیر این عارضه می‌تواند تا بزرگسالی نیز ادامه داشته باشد و احتمال افسردگی را افزایش دهد. البته احتمال تداوم نقش در قربانیان کمتر از احتمال تداوم نقش در قلدرها است. این کودکان همچنان که بزرگتر میشوند راههای تطابقی بیشتر می‌آموزند. بیشتر پسرانی که در سالهای چهارم یا پنجم ابتدایی قربانی قلدری بوده‌اند، سابقه‌ای از قربانی بودن در سالهای دبیرستان ندارند. پیش آگهی قربانیان در بزرگسالی نیز بهتر از قلدرها است. در هر حال کودکان قربانی نیز نیاز به مداخلات روانپزشکی دارند.

قربانیان تحریک‌کننده (Provocative Victims):

اغلب قلدرها معتقدند که قربانیان خودشان تمایل دارند مورد آزار قرار بگیرند و حتی آن را طلب می‌کنند، بنابراین حقشان همین است. پژوهشها نشان داده است که تنها گروه کوچکی از قربانیان (حدود ۱۰%) عمداً و به شکلی تحریک آمیز توجه قلدرها را به خود جلب می‌نمایند. این افراد که اغلب پسر هستند گاهی به عنوان پرخاشگران عوضی و بی‌عرضه نیز شناخته میشوند. اینها ممکن است از پسرهایی که همزمان مورد تحسین و تنفرشان قرار دارند، تقلید نمایند و مردم را سرزنش یا مسخره کنند. این کودکان اغلب مشکلات شخص قلدر و قربانی را همزمان دارا هستند. آنها از همه مضطرب‌تر و افسرده‌تر هستند، و بیشتررین احتمال را برای سوء مصرف الکل و مواد غیرقانونی دارند و جدی‌ـرین اختلالات شخصیتی و ضعیف‌ترین وضعیت تحصیلی را دارا هستند. کودکان دیگر آنها را آزاردهنده، مجادله‌گر، ضدیت جو و متظاهر توصیف می‌کنند. در موارد شدید ذهن آنها مملو از تخیلات انتقام جویانه است.

چه باید کرد؟

قلدری برای قلدر، قربانی، شاهدان و فضای آموزشی زیان‌بخش است. اغلب این مسئله به اشتباه به عنوان معضلی غیرقابل اجتناب، حتی بخشی از دوران طبیعی رشد یا لازمه آن تلقی میشود. متأسفانه بسیاری از کودکانی که در مدرسه تهدید یا مسخره میشوند این مسئله را با بزرگسالان مطرح نمی‌کنند. تنها نیمی از دانش‌آموزان دوران ابتدایی و ۱/۳ دانش‌آموزان دوران متوسطه از والدینشان کمک می‌خواهند و تعداد بسیار اندکی سراغ معلم می‌روند. تقریباً تنها ۱/۳ قلدرها و ۱/۳ قربانیان مراجعاتی به مشاور مدرسه، مددکار، روانشناس یا روانپزشک داشته‌اند.

اگر قربانیان سکوت خود را بشکنند بهتر می‌توانند شرایط را تغییر دهند. کافی است عضوی از کارکنان مدرسه یا یک کارشناس بهداشت روان در جریان قرار گیرد.

مسئولیت مدرسه:

رویکردی که در ۲۰ سال اخیر از کشورهای اسکاندیناوی شروع شده و به تدریج رشد کرده است، برخورد با مسئله قلدری رابخشی از مسئولیتهای مدرسه می‌داند. در این برنامه پیشگیری از قلدربازی به مقابله با عوارض آن ارجح است. این برنامه‌ها اولویت را به خود رفتار و اثر آنی آن می‌دهد نه به دلایل زمینه‌ای و عوارض دراز مدتی که روی افراد دارد. بسیاری از مدارس اروپا و معدودی از مدارس آمریکا این برنامه‌ها را اجرا می‌کنند. قلدری در مدارسی که به آن توجه شده و سیاستهای باز دارنده‌ای در مورد آن بکار رفته کمتر رخ داده است. عقیده عمومی این برنامه‌ها تغییر جو مدرسه به سمتی است که روشن نماید قلدری ممنوع است و تحمل نیز نمیشود. بنابراین مدرسه رسماً اعلام می‌کند که طبق حقوق انسانی هیچ کس نباید مورد قلدری قرار گیرد و همه در قبال این مسئله مسئولند پس هیچ کس نباید در مقابل قلدری سکوت نماید. به والدین نیز اطلاع داده میشود که مدرسه قصد دارد به قلدری پایان بخشد.

برخی در مواجهه با قلدری بی‌تفاوت به نظر می‌رسند زیرا نمی‌دانند چه کنند و بعضی ممکن است چون تنها ماجرا را تماشا می‌کنند و هیچ اقدامی نمی‌کنند به صورت غیرمستقیم موجب تشویق مهاجم شوند. قلدری به دلیل سکوت ادامه می‌یابد، بنابراین اولین قدم در پیشگیری از قلدری شکستن سکوت است. آموزش کارکنان، پیگیری توسط معلمین، بحث‌های کلاسی، حمایت از قربانیان و پشتیبانی از قوانین از دیگر اجزای برنامه است. موثرترین مانع قلدری، واکنش دانش‌آموزان دیگر است. به دانش‌آموزان آموزش داده میشود که تماشا کردن قلدری بدون انجام اقدامی در برابر آن، به معنی همدستی با شخص قلدر است. برای تشویق قربانیان به همکاری ایجاد یک محیط گرم با مرزهای مشخص ضروری است. ایفای نقش و بازی نیز از روشهایی است که می‌تواند دانش‌آموزان را از آسیبهای ناشی از قلدربازی آگاه نماید.

در رویکردی که روش بدون سرزنش نام دارد، سعی میشود ایجاد تغییر در رفتار قلدر مآبانه بدون محکوم کردن، تنبیه یا کنترل فرد صورت گیرد. در این روش یک مشاور ماجرا را از قربانی می‌شوند و برای قلدر تعریف می‌کند، سپس وضعیت برای گروه کوچکی از دانش‌آموزان که قلدر و قربانی نیز جزو آنها هستند تشریح و به این وسیله فشار هم سن و سالان برای ممانعت از قلدری تحریک میشود. کمک گرفتن از دیگر دانش‌آموزان می‌تواند در پیشگیری از قلدربازی‌های ناآشکار نیز، مانند سخن‌چینی و طرد از جمع که نمی‌تواند مستقیماً ردیابی شود، مفید باشد. گروه درمانی برای قلدرها بی‌آثر است ولی قربانیان می‌تواند مفید باشد. گروه درمانی باعث میشود آنها دریابند که در تجربه خود تنها نیستند. این امر باعث آرامش و افزایش اعتماد به نفس آنها میشود. توصیه‌های عملی و در صورت لزوم آموزش‌هایی مانند قاطعیت، ‌مهارتهای اجتماعی و ارتباطی و همینطور درمان اضطراب و افسردگی ممکن است لازم باشد. نکته مهم در رویکرد مدرسه مشغول نمودن شاهدان ماجرا است. یعنی باید تک‌تک دانش‌آموزان را در ممانعت از قلدری متعهد نماییم. اصولاً اکثر دانش‌اموزان با قلدری مخالفند، پس می‌توان آنها را کمک کرد تا با شکستن سکوت واعتراض به قلدری، نظر خود را در رفتارشان نیز منعکس نمایند. در عین حال باید به یادداشت که قلدر و قربانی هر دو به کمک‌های روانپزشکی نیاز دارند.