چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
حقوق شهروندی در مکتب حقوقی اسلام
رکن اساسی آئین اسلام، و حقوق شهروندی آن که در تمامی عرصه ها اثر خود را می گذارد، اندیشه ناب و کامل توحید است. از دیدگاه اسلام، نه تنها خداوند متعال خالق هستی است (توحید در خالقیت) بلکه همو به تنهایی و بدون هیچ شریکی جهان را تدبیر می کند (توحید در ربوبیت تکوینی) و نیز قوانین حاکم بر شهروندان و جوامع بشری را وضع می کند(توحید در ربوبیت تشریعی) و شهروند مکلف است که تنها از دستورات و قوانین او اطاعت کند (توحید در عبودیت) . تا بتواند شهروندی نمونه برای باری تعالی بوده و با عمل به حقوق شهروندی که از طرف شارع مقدس وضع شده سعادت دنیا و آخرت خود را تضمین نماید
سیستم حقوقی اسلام نیز از این قاعده مستثنی نیست و بنابراین قواعد حقوق شهروندی، همه به جعل و اعتبار الهی، اعتبار و مشروعیت پیدا می کنند، البته در جای خود ثابت شده است که جعل حکم و قانون توسط خداوند حکیم, علیم، هرگز گزاف نبوده و دستورات او بر اساس واقعیات جهان هستی و واقعیات انسان و شناخت کامل از حق و حقوق شهروند و نیز مصالح و مفاسد نفس الامری در جهت رسیدن به کمال مطلوب و حقیقی او است. واقعیات، مصالح و مفاسدی که جز خداوند، کسی بر آنها آگاهی کامل ندارد چرا که او خالق هستی و انسان است و به همین جهت جعل قانون هم اختصاص به او دارد. تا با جعل قوانین و مقررات شهروندی توسط قادر متعال و عمل نمودن به این قوانین توسط مخلوق هدف خلقت انسان محقق تا شهروندان بتوانند با کمال آرامش و رفاه و برابری در دنیا زندگی کرده و آخرت خود را نیز در سایه عمل به همین دستورات که دنیایشان آباد شده آخرتشان نیز آباد گردد
● گفتار اول: مقایسه اسلام با مکاتب دیگر
▪ تبیین حقوق شهروندی در اسلام:
نظر اسلام، نه همچون مکتب حقوق طبیعی است، که ملاک قوانین و قواعد حقوق شهروندی را تنها واقعیات عینی بداند و نه مانند مکتب حقوق عقلی محض است که تنها دستورات عقل عملی را ملاک حقوق و قانون قرار دهد، و نه همانند مکتب حقوق پوزیتوبیستی است , که قانون و حقوق شهروندی را دارای ماهیتی صرفاً قراردادی و اعتباری بداند، بلکه قواعد حقوقی اسلام، ماهیتی دو رویه و مزدوج دارد، یعنی دارای ماهیتی اعتباری واقعی است اعتباری است از آن جهت که متعلق جعل و ارادة خداوند قرار گرفته است و واقعی است از آن جهت که ارادة تشریعی الهی همسوی با ارادة تکوینی اوست و در نتیجه قوانین اسلام در تبین حقوق شهروندی مبتنی بر واقعیات و مصالح و مفاسد نفس الامری است.
بنابراین می توان گفت:
(( قواعد حقوقی اسلام، نه صرفاً واقعیتی مکشوف است و نه صرفاً اعتباری مجعول، بلکه اعتباراتی است مبتنی بر واقعیات، اعتباراتی که اعتبار کننده و جاعل آن خداوند علیم و حکیم است و برای شهروندان قوانینی بر اساس عدالت و برابری وضع نماید.
● مبنای مشروعیت قوانین شهروندی
نگاه اسلام نسبت به معیار مشروعیت قواعد حقوقی با نگاه دیگر مکاتب حقوقی متفاوت است. چرا که از یک سو از نگاه مکاتب طبیعی و عقلی مبنای مشروعیت، انطباق قاعدة حقوقی با طبیعت و حکم عقل است هر قاعده حقوق شهروندی که از این وصف برخوردار باشد مشروع است، اگر چه دولت و مردم آنرا نپذیرد و هر قاعده ای که فاقد این وصف باشد، نامشروع است اگر چه مورد قبول دولت و مردم باشد و از سوی دیگر از نگاه مکاتب حقوق پوزیتویستی برعکس نگاه مکاتب حقوق طبیعی و عقلی مبنای مشروعیت، امری اعتباری است. هر قاعده ای را که دولت یا مردم الزام بدانند قاعده ای حقوقی و مشروع محسوب می شود، اگر چه مخالف قوانین طبیعت و عقل باشد، و بر عکس هر قانونی را که دولت و یا مردم، الزامی نپندارند، قاعده ای غیر حقوقی و احیاناً نامشروع تلقی خواهد شد، هر چند منطبق بر واقعیات و داده های عقلی باشد از همین رو قواعد حقوقی شهروندی در آنجا دستخوش تغییرات فاحشی می شود.
اما از نگاه اسلام، مبنای مشروعیت، انطباق قاعدة حقوقی با اراده الهی است. هر قاعده و قانونی که منطبق بر اراده مطلق حاکم بر جهان و انسان، یعنی اراده خداوند باشد مشروع محسوب می گردد، اگر چه مورد قبول دولت و مردم قرار نگیرد و برعکس قاعده و قانونی که با اراده الهی ناسازگار باشد از مشروعیت ساقط است، هر چند مورد پذیرش دولت و مردم باشد.
● کیستی قانونگذار در حقوق شهروندی
در همه مکاتب حقوق طبیعی، عقلی و پوزیتویستی، این انسان است که به گونه کشفی و یا جعلی قانونگذاری می کند. اما در مکتب حقوق اسلام، قانونگذار واقعی فقط خداوند متعال است. البته انحصار حق قانونگذاری به خداوند نتیجه طبیعی جهان بینی توحیدی اسلام است. بر اساس دیدگاه توحیدی و خدا محوری اسلام، پذیرش هر قانونی، بجز قانون الهی، شرکت محسوب می شود همان سان که اطاعت و پرستش هر کسی جز او، شرک تلقی می گردد.
البته ممکن است خداوند، خود به پیامبران و ائمه و یا گماشتگان و جانشینان ایشان اجازة وضع برخی از قوانین و مقررات اجرائی را بدهد. همانطور که دستور اطاعت از آنان را داده است و روشن است که در چنین مواردی نه جعل قانون شرکت محسوب می گردد و نه اطاعت از غیر خدا چرا که این دو نیز در واقع تجلی دیگری از توحید عملی انسان است.
پس تنها خداوند است که اولاً قدرت بر قانونگذاری دارد ثانیاً حق قانونگذاری دارد و جز او کس دیگری نمی تواند و نه حق دارد به این کار دست بزند. مگر آنکه او اجازه دهد.
در این زمینه قرآن با تعابیر مختلف این حقیقت را به انسان می آموزد که به بعضی از بیانات قرآنی اشاره می کنیم:
بعضی از آیات دلالت دارند که مردم در موارد اختلافات میان اعضاء جامعه باید به کتاب های آسمانی رجوع کرده آن را حکم قرار دهند.
مثل اینکه می فرماید:
کان الناس امه واحده فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین و انزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه
] مردم است واحدی بودند خداوند پیامبران را برانگیخت و کتاب خود را همراه ایشان بحق فرستاد تا در میان مردم در مواردی که اختلاف می کنند حکم کند[
این آیه به روشنی نشان می دهد که علت و فلسفه وجود دین و فرستادن کتاب آسمانی اینست که بر جامعه حاکمیت پیدا کند و در اختلافات داوری کند.
از این آیه استفاده می شود که قبل از پیامبر اسلام و قرآن کریم پیامبران دیگری نیز مبعوث شده اند که کتابهائی حاوی احکام حقوقی به منظور رفع اختلافات در جامعه با خود داشته اند. آیه دیگری نیز این حقیقت را تأکید می کند که خداوند در آن می فرماید:
شرع لکم من الدین ما وصی به نوحاً والذی اوحینا الیک و ما وصینا به ابراهیم و موسی و عیسی ان اقیموا الذین و لا تتفرقوا فیه
]خداوند آنچه از (قوانین) دین به نوح وصیت کرد و آنچه که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی وصیت نمودیم برای شما مقرر کرد که دین را بپادارید و در آن اختلاف نکنید[
در بعضی از آیات کسی را که از جانب خود احکامی را وضع کرده و به جعل قانون پرداخته اند. مذمت می کند و می فرماید:
و لا تقولوا لما تصف السنتکم الکذب هذا حلال و هذا حرام لتفتروا علی الله الکذب ان الذین یفترون علی الله الکذب لا یفلحون
] با آنچه که زیانتان توصیف می کند به دروغ نگوئید که این حلال و آن حرام است تا به خدا کذب و افتراء ببندید که هر کس بر خداوند دروغ و افتراء بندد رستگار نمی شود[
در تعدادی از آیات به پیامبر فرمان می دهد و تنها و تنها و تنها از وحی الهی پیروی کند و از پیروی آراء و هواهای نفسانی دیگران به شدت بپرهیزد.
در یک مورد می فرماید:
و لن ترضی عنک الیهود و لا النصاری حتی تتبع ملتهم قل ان هدی الله هو الهدی و لئن اتبعت اهوائهم بعد الذی جاءک من العلم مالک من الله من ولی و لا نصیر
] جهودان و ترسایان هیچگاه از تو راضی و خشنود نشوند مگر آنکه آئین آنان را پیروی کنی بگو هدایت فقط هدایت الهی است و اگر، پس از آنچه از علم به تو نازل گشته است، هواها و خواسته های آنان را پیروی کنی از سوی خداوند هیچ ولایت و نصرتی برای تو نیست[
آیات در این زمینه فراوان است که ما از ذکر آنها صرف نظر می کنیم. از طرف دیگر در بعضی از آیات خداوند پیامبر را به صبر و استقامت و پایداری در برابر خواسته های نامعقول و به پیروی از حق و حقیقت فرمان داده می گوید:
فللذلک فادع واستقم کما امرت و لا تتبع اهوائهم و قل امنت بما انزل الله من کتاب و امرت لاعدل بیتکم
] پس مردم را به سوی خدا دعوت کن و چنانکه مأمور گشته ای پایدار باش از خواسته هایشان پیروی مکن و بگو به کتابی که خدا فرستاده ایمان آوردم و مأمورم در میان شما عدل و داد برقرار کنم [
در آیات دیگری کسانی که خلاف خدا حکم کنند فاسق، ظالم و کافر شمرده شده اند.
در تعدادی از آیات حکم منحصر به خدا و مخصوص خداوند ذکر شده می فرماید:
ان الحکم الا لله امر ان لا تعبدوا الا ایاه ذلک الدین القیم
] حکم و فرمان مخصوص خداست اوست که فرمان داد جز او را نپرستید که این دین محکم است[
یا می گوید:
ان الحکم الا لله یقص الحق و هو خیر الفاصیلن
] فرمان جز خدا را نیست که به حق دستور می دهد و بهترین حکم کنندگانست[
● نتیجه گیری
آیاتی را که در بالا گفتیم نمونه هائی بود از آیات فراوان دیگری که با بیانات مختلف نشان می دهند که جز خدا کسی حق قانونگذاری ندارد او دانا و عادل و بهترین حکم کنندگان است او مالک حقیقی، ولی نعمت و صاحب اختیار انسان است و او دستور زندگی انسان را توسط پیامبران الهی و قوانین اجتماعی را بوسیله کتب آسمانی بر انسان نازل کرده و عقل به انسان فرمان می دهد که مطیع و فرمانبردار او باشد.
همة پیامبران از جانب خدای یگانه آمده اند تا به هدایت انسان و اصلاح جامعه بپردازند و با ظلم و ستم و خود محوری و طاغوت مبارزه کنند و دین خدا را حاکم بدانند. هیچکس حق ندارد از جانب خود چیزی را حلال یا حرام کند و اوست که حقوق شهروندان را تبیین و حد و مرز آن را اعلام می کند و انواع حقوق را برای شهروند تعریف می نماید و هر کس که چنین نکند خواه بر اساس دیکتاتوری و پیروی از هواهای نفسانی خود باشد و یا بر اساس دموکراسی و پیروی از هواها و تمایلات نفسانی مردم، از چارچوب آئین اسلام خارج شده و در واقع، خود یا جامعه را به جای خداوند، رب، مطاع و فرمانروا قرار داده است.
● نقش انسان در قانونگذاری قوانین ثابت و پایدار
پیشتر گفتیم که قوانین و قواعد حقوقی اسلام، اعتباراتی است مبتنی بر واقعیات و این واقعیات خود واجد ابعاد گوناگون دنیوی و اخروی، مادی و معنوی، فردی و اجتماعی و بالاخره ثابت و متغیر می باشد. بر این اساس، بدیهی است که واگذاری حق قانونگذاری به انسان، در ابعاد آن جهانی، ثابت و جاوید به دلیل عدم اطلاع و علم بشر منطقی به نظر نمی رسد و به همین جهت هم هست که در نظام حقوقی اسلام، برای وضع این دسته از قوانین، که خارج از حیطه علم بشری است، به انسان عادی اجازه قانونگذاری داده نشده است و تنها در مواردی به پیامبر گرامی اسلام (ص) و نیز ائمه (ع) اجازه داده شده است. دلیل منطقی بودن این استثناء هم رابطه خاصی است که بین این بزرگواران و خداوند وجود دارد که در پرتو آن از مقام عصمت و علم فوق بشری برخوردار گردیده اند. بهمین جهت است که دستورات و اوامر ثابت صادره از جانب پیامبر و ائمه معصومین، همانند اوامر الهی، به عنوان قانون ثابت اسلام تلقی می شود. خداوند متعال در قرآن کریم، صریحاً فرمان می دهد که باید مسلمین هر آنچه را که پیامبر به آنها دستور می دهد بپذیرند و او را الگوی مردم قرار می دهد که بر اساس رفتار او، رفتار خود را تنظیم نمایند.
پیامبر گرامی اسلام هم به موجب روایات فراوان از جمله حدیث معروف و متواتر ثقلین ائمه معصومین را به جای خویش در کنار قرآن معرفی کرده است.
به غیر از دو مورد استثنایی یاد شده، هیچ انسانی حق قانونگذاری ندارد، بلکه نقش انسان تنها و تنها، کشف اراده الهی است و نه جعل و وضع قانون، بنابراین به صورت قاعدة کلی می توان چنین نتیجه گرفت که نسبت به قوانین ثابت و پایدار، انسان حق قانونگذاری ندارد، بلکه وظیفه کشف قانون الهی را دارد، کشفی مضبوط و روشمند که علم اصول الفقه بیانگر چگونگی آن است.
● نقش انسان در قانونگذاری قوانین شهروندی متغیرو غیر دائمی
از آنجا که وضع قانون ثابت نیست به موضوعات متحول و متغیر منطقی به نظر نمی رسد و وضع قوانین گوناگون هم برای همه موضوعات متغیر نیست، اختیار وضع قانون در این موارد به انسان واگذار شده است بدین معینی که دولت اسلامی مشروع، در این موارد حق دارد که متناسب با موضوع و در راستای فلسفه اصلی احکام الهی، به وضع قانون مبادرت ورزد. این نوع احکام را که دولت اسلامی در هنگام خلاء قانون ثابت وضع می کند، احکام حکومتی و یا احکام سلطانیه می نامند.
بنابراین احکام حکومتی آن دسته از قوانین اسلام و مقررات حقوقی است که از ویژگی ثبات برخوردار نبوده و در جایی که نقص قانونی وجود نداشته باشد، توسط دولت اسلامی وضع می گردد.
این نوع از قواعد، بر حسب مورد، ممکن است مستقیماً توسط شخص حاکم (امام یا رهبر دولت اسلامی) و یا افراد و یا نهادهایی که از طرف او مأذون هستند مانند پارلمان یا هیئت دولت یا مجمع تشخص مصلحت نظام وضع شود.
● نظامهای مهم حقوق شهروندی
۱) نظام حقوق شهروندی سکو لار و بشری
۲) نظام حقوق شهروندی دینی و الهی
جوامع بشری از آغاز تا به امروز هیچ گاه با نظام حقوقی واحدی اداره نشده اند و اگرچه حاکمیت نظام واحد حقوقی برای کلیه جوامع انسانی مطلوبیت داشته ولی هیچ زمانی این آرمان واقعیت پیدا نکرده است.
این نظام های متعدد حقوقی به هر دلیل که بوجود آمده باشند دارای نقاط اشتراک و افتراق هستند و براساس همین معیار طبقه بندی می شوند. و چون این نقاط اشتراک و افتراق دارای ابعاد مختلفی است و ازجهات گوناگونی قابل بررسی است در نتیجه طبقه بندی های متعددی هم از نظام های حقوقی بدست داده اند طبقه بندی هایی که لزوما َ با یکدیگر در تعارض نبوده بلکه هر کدام بیانگر بخشی از واقعیت است. برای طبقه بندی نظام های حقوقی گاه ساخت مفاهیم حقوقی معیار قرار می گیرد و گاه منابع حقوق و گاه مکاتب حقوقی و .
نظام ها ی مختلف حقوقی براساس نوع رابطه شان با دین و مذهب طبقه بندی شده در دو دسته جای می گیرند یک دسته نظامهای حقوقی غیر مرتبط و غیر مر مبتنی برمذهب است که می توان از آن تحت عنوان نظامهای حقوقی بشری یا نظام های حقوقی سکولار یاد کرد. در برابر دسته دیگر نظام های حقوقی مرتبط با مذهب و حتی مبتنی برمذهب است که می توان با عبارت نظامهای حقوقی دینی یا مذهبی از آنها نام برد.
مهمترین نظامهای موجود دردسته حقوق سکولار نظام حقوقی (رومی ژرمنی )( کامن لا) و (سوسیالیستی ) است و مهمترین نظامهای موجود در دسته حقوق مذهبی نظام حقوقی )یهود (
مسیحی و کلیسا و اسلام است. البته در هریک از دو دسته نظام های حقوقی دیگری نیز در گذشته وجود داشته ویا هم اکنون وجود دارد که فرصت پرداختن به آنها نیست. و تنها به توضیح مختصری پیرامون نظام های فوق الذکر بسنده می نمائیم.
▪ نظام حقوق شهروندی سکولار و بشری
نظام های حقوقی ساخته و پرداخته فکر و اندیشه بشر هر کدام دارای ویژ گیهای خاص خود است وجود همین ویژگیها در کنار وجوه مشترک موجب پدید آمدن نظامهای مختلف حقوقی شده است ملاک تقسیم بندی انواع مختلف حقوق به نظام های مختلف توجه به محتوی قواعد حقوقی منابع حقوق و بویژه درجه اهمیت آنها و شیوه تفسیر قواعد حقوقی است. درعین حال ممکن است حقوقهائی که دریک نظام حقوقی قرار گرفته اند دارای تفاوتهای قابل توجهی باشند که ناشی از تاثیر عرفهای محلی و ویژگیهای فرهنگی و جغرافیائی هر یک از این حقوقهای هم خانواده می باشد.
▪ نظام حقوق شهروندی رومی ژرمنی
خانواده حقوقی رومی ژرمنی سابقه تاریخی بسیار طولانی دارد و پیشینه آن به حقوق رم قدیم می رسد . لکن تحولی که طی بیش از هزار سال در آن رخ داده است نه تنها از لحاظ قواعد ظاهری و شکلی بلکه حتی از نظر مفهوم حقوق و قاعده حقوقی آن را از حقوق رم قدیم به طور قابل ملاحظه ای دورکرده است. حقوق رومی ژرمنی ادامه دهنده حقوق رم و نقطه کمال تحول آن است. اما به هیچ وجه رونوشت آن نیست بویژه آنکه بسیاری از عناصر آن از منابعی بجز حقوق رم سرچشمه گرفته است. عصر پیدائی حقوق رومی ژرمنی از نظر علمی قرن سیزدهم میلادی و به دنبال تجدید حیاتی بود که از همه زمینه ها ظهور کرد و یکی از جنبه های مهم آن جنبه حقوقی بود. جامعه با تجدید حیات شهرها و توسعه تجارت به این فکر رسید که تنها حقوق می تواند نظم و امنیت و در نتیجه امکان پیشرفت را فراهم کند آرمان ایجاد جامعه ای مسیحی مبتنی بر احسان کنار کذاشته شد از بوجود آمدن شهر خدا برروی زمین صرف نظر شد و مذهب و اخلاق از نظام مدنی وحقوق تمییز داده شده اند. برای حقوق شهروندی وظیفه ای خاص و نوعی استقلال نسبت به مذهب و اخلاق در نظر گرفته شد که از آن پس ویژه طرز فکر و نوعی استقلال نسبت به مذهب و اخلاق درنظر گرفته شد که از آن پس ویژه طرز فکر و تمدن غربی گردید.
البته این به معنای عدم تاثیر مذهب (مسیحیت) در اصول و قواعد شهروندی در این نظام حقوقی نیست و به اعتقاد و محققین مبنای این نظام حقوقی را باید قواعد رم و تعلیمات اخلاقی مذهب مسیح و افکار آزادیخواهانه حکیمان مغرب زمین دانست. این نظام حقوقی دارای ویژگیهائی است که مهمترین آنها اهمیت دادن به قانون نوشته به عنون منبع اصلی حقوق است. در کشورهای خانواده رومی ژرمنی نظر بر این است که بهترین روش برای رسیدن به راه حلهای عادلانه حقوقی استناد حقو قدان به مقررات قانون است. دراین کشورها قانون دارای سلسله مراتبی است و در راس این سلسه قانون اساسی قرار دارد که مقررات آن دارای اعتبار خاصی است و با تشریفات خاصی پذیرفته و یا اصلاح می شود. ولی در عین حال می توان در بین این کشورها درمورد آنچه مربوط به قانون است تفاوتهائی را مشاهده نمود از جمله مطابقت قانون عادی با قانون اساسی قانون نویسی، فرق بین قانون و آئین نامه و تفسیر قانون. تاکید بر قانون نوشته نقش قضات وتصمیمات قضائی در تکامل این نظام حقوقی را ناچیز نموده است.
از طرف دیگر دکتر ین ( نظریات حقوقی دانشمندان حقوق) که روشهای کشف حقوق و تفسیر قانون را ایجاد می کند از طریق تاثیری که برقانونگذار داشته است یکی دیگر از منابع غیر مستقیم این نظام حقوقی شناخته می شود. در اینجا قوانین و مقررات شهروندی فرایند فکر و اندیشه بشری به رشته تحریر در آمده که مشکلات آن را در مکتب طبیعی متذکر شدیم.
این نظام حقوقی در اروپای بری (اورپای منهای انگلستان ) شکل گرفت و مرکز اصلی آن نیز امروزه هامنجا می باشد هرچند که درنتیجه پدیده های توسعه طلبی و استعمار یا عوامل دیگری کشورهای متعددی در خارج اروپا به این نظام پیوسته یا پاره ای از عناصر آن را جذب کرده اند.
▪ نظام حقوقی کامن لا انگلیس و آمریکا و حقوق شهروندی در آن
کامن لا (common law ) نظام حقوقی است که درانگلستان پس از غلبه نورمان ها بر این کشور به طور عمده درنتیجه فعالیت دادگاههای شاهی ساخته شده است خانواده حقوقی کامن لا علاوه بر حقوق انگلیس که منشأ آن بوده است انواع حقوق خانواده حقوقی کامن لا علاوه برحقوق انگلیس که منشاآن بوده است انواع حقوق همه کشورها ی انگلیسی زبان را با پاره ای استثنائات در بر می گیرد. در خارج از کشورهای انگلیسی زبان نفوذ کامن لا در اغلب وشاید همه کشورهائی که از نظر سیاسی به انگلستان وابسته بوده اند قابل ملاحظه است. مهد این نظام حقوقی انگلستان است.
تفاوت اصلی این نظام حقوقی با نظام حقوقی رومی ژرمنی درمنابعی است که این نظام براساس آنها شکل گرفته و تکامل یافته است. در حالی که درخانواده رومی ژرمنی مهم ترین منبع حقوق قانون است در حقوق انگلیس و آمریکا منبع اصلی قواعدی است که قضاوت در دادگاههای مرسوم نموده اند و وظیفه قانون تنها اصلاح یا تکمیل قواعد ناشی از آراء قضاوت است. بنابراین برای مطالعه حقوق کشورهائی مانند انگلیس و آمریکا بجای مراجعه به مجوعه های قانون رویه دادگاه ها را بررسی کرد. یعنی هر دادگاهی نسبت به حقوق شهروندی رای صادر نمود این رویه می شود و برای تمامی شهروندان قابل اجرا می باشد.
البته از حدود صد سال پیش با توجه به رشد و توسعه جوامع پیرو این نظام حقوقی یک جنبش قانونگذاری در این کشورها و بویژه در انگلستان پدید آمده که طی آن قوانین بسیاری وضع گردیده و حقوق کامن لا را عمیقاً دگرگون ساخته و بخش نوینی دراین نظام حقوقی پدید آورده است. بنابراین امروزه درقانون چیزی بیش از تصحیح کامن لا یافت می شود. بخشهای وسیعی از زندگی اجتماعی وجود دارند که در آنها حتی اصول نظام حقوقی را باید در کار قانونگذار جستجو کرد.
▪ نظام حقوقی سیالیستی
جمهوریهای متحده شوروی سابق و پاره ای از کشورهای اروپای شرقی و کوبا و چین از اعضای این خانواده حقوقی هستند و مبنای اصلی آن عقاید فلسفی کارل مارکس و انگلس بوده است که توسط لنین با شرایط خارجی منطبق شده و بنام مارکسیسم- لنینیسم مشهور گردیده است. هدف حقوق دراین نظام تامین عدالت اجتماعی وهدایت جامعه بسوی حکومت کمونیستی کامل معرفی شده است و نظری به حفظ حقوق و آزادیهای فردی ندارد. جدائی قوای مجریه ومقننه و قضائیه که از اصول علم و حقوق سرمایه داری است رعایت نشده و حکومت حزبی و جمعی همه آنها را به خود اختصاص داده است. در این نظام قانون پشتیبان و ضامن حفظ آزادیهای فردی در برابر حکومت نیست بلکه قواعدی است که دولت برای تامین آسایش عمومی وضع می کند.
خصوصیت این خانواده حقوقی ملی کردن اکثر وسائل تولید است.
چنانکه لنین دریکی از نامه های خود بصراحت اعلام می کند که دیگر حقوق خصوصی وجود ندارد و همه امور جزو حقوق عمومی شده است. دراین نظام حقوق شهروندی و تامین آن زیر سایه سنگین دولت است و اکثر آزادیها لغو می شودمانند آزادی بیان و حق مالکیت نیز بسیار کمرنگ می باشد دراین نظام شهروندی این حق فعالیتهای اقتصادی بزرگ ندارند و نظام خصوصی سازی کلا َ منتفی می باشد.
بنا براین منبع حقوق قبل از هر چیز زیز بنای اقتصادی است که نظام حقوقی یک کشور را مشخص کند. و قانون نه از آن جهت که طبیعی ترین شیوه خلق و ایجاد حقوق که چیزی جز خواست و اراده هیئت حاکمه نیست تلقی می شود.
▪ نظام حقوق شهروندی دینی و الهی
نظام حقوقی یهود( حقوق تلمود)
هر چند آئین یهود از آغاز و در متن تورات مکتوب اولیه مشتمل بر شریعت و قوانین اجتماعی بود اما آنچه امروزه به عنوان حقوق یهودی وجود دارد چیزی است که تحت عنوان نظام حقوقی تلمود خوانده می شود که براساس برداشتهای دانشمندان یهودی از کتاب تورات تدوین گردیده است.
تلمود تا امروز مورد قبول دانشمندان وهمه پیرامون آیین تورات بوده است. ومتن آن را ربی یهودا اهناسی ( ۱۳۵-۲۲۰م) از دانشمندان بزرگ یهود تکمیل ومدون کرده است. هدف او تسهیل مطالعه و آموزش تورات منقول یا تورات شفاهی بود و به همین جهت نظرهای متضاد دانشمندان مختلف را نیز ذکر کرده و هرگاه به فتوا و رای پذیرفته شده اس رسیده بدان اشاره نموده است. روش او در تدوین احکام دینی به جای آنکه دامنه تحقیق و پژوهش را محدود کند سبب گسترش آن شد. این کتاب دارای دو شرح است۱- شرح فلسطینی ۲- شرح بابلی که تقریبا َ ۷یا ۸ برابر گمارای فلسطینی است. البته آثاز دیگری نیز شبیه میشنا که به نام توسیفتا ( به معنای ضمیمه و متمم ) خوانده می شود وجود دارد که هسته اصلی آن به دست دو احتمال می رود که توسیفتا به صورت کنونی خود در قرن پنجم میلادی تدوین شده باشد
هر چند حقوقدانان یهود بودند که تمام اموراجتماعی باید از وحی استخراج شود ولی چون احکام تورات شامل همه امور نمی شود و نیاز قانونگذاری را آنطور که باید تامین نمی کند دست روحانیان یهود برای تغییر و تفسیر متن تورات عملا باز بود. به این ترتیب علاوه بر آنچه در متن تورات آمده است قوانینی از طریق تفسیر آن اضافه شده است. در تلمود این عبارت را به خدا نسبت می دهند که درمقابل یکی از قضات بنی اسرائیل به نام الیجاح دوبار تکرار کرد فرزندان من مرا شکست دادند (یعنی در استدلال بر من غالب شدند.) بدین ترتیب خدا از عقل این قاضی و قدرت استعدلال او اظهار خشنودی کرده است.
تلمود در طی هزار و چهار صد سال اساس تعلیم و تربیت یهود بود. هر محصل عبرانی مدت هفت سال تمام هر روز ۷ ساعت در بحر مطالعه آن فرو می رفت. آن را به صدای بلند قرائت می کرد واز راه گوش و چشم به حافظه می سپرد . روش تعلیم صرفاً عبارت از قرائت و تکرار نبود بلکه مناظره میان شاگرد و معلم ... به این مقصود کمک می کرد. درک تلمود جز به معیار تاریخ میسر نمی شود.
۲) نظام حقوق شهروندی مسیحی و کلیسایی
حضرت مسیح براساس نقل و تایید قرآن از نظر حقوقی نظام جدیدی را معرفی نکرد بلکه تا حدود زیادی شریعت حضرت موسی را امضاء و تایید نمود. او در احکام و دستورات دینی و اجتماعی یهود تغییر چندانی نداد و تنها بخشی از احکام و مقرراتی را که بخاطر عقوبت بریهود حرام شده بود. منسوخ کرد. آیاتی از قرآن مؤید این مدعی است:
- خداوند در وصف حضرت عیسی می فرماید:
ورسولا الی بنی اسرائیل.. و مصدقا لما بین یدی من التوراه ولا حل لکم بعض الذی حرم علیکم
وعیسی پیامبری به سوی بنی اسرائیل .. به آنان گفت و آنچه را پیش ازمن از تورات بوده تصدیق می کنم و آمده ام تا پاره ای از چیزهایی را که بر اثر ظلم و گناه بر شما حرام شده حلال کنم ...
- ونیز: وعلی الذین هادو حرمنا کل ذی ظفرو من البقر و الغنم حرمنا علیهم شحومهماالا ماحملت ظهورها او الحوایا او مااختلط بعظم ذلک جزینا هم ببغیهم و انا لصادقون و بر یهودیان هر حیوان ناخن دار = حیواناتی که سم یکپارچه دارند را حرام کردیم و از گاوه و گوسفند پیه و چربیشان را بر آنان تحریم نمودیم مگر چربیهایی که بر پشت آنها قرار دارد ویا در دو طرف پهلوها و یا آنها که با استخوان آمیخته است این را بخاطر ستمی که می کردند به آنها کیفر دادیم و ما راست می گوییم.
از این دو آیه مستفاد می گردد که حضرت عیسی همان نظام حقوقی یهود را مطرح کرده و تنها برخی از امور را که بخاطر عقوبت و مجازات یهود حرام شده بود نسخ کرد. پس می توان گفت برای مسیحیت حقوقی غیر از حقوق یهود نبود ولی دشمنیهای یهود با پیروان حضرت عیسی از یک سو و تصور مسیحیان مبنی بر اینکه آن حضرت به دست یهودیان به قتل رسیده و عواملی دیگر موجب شد که یهودیان و مسیحیان در طول تاریخ هیچگاه در صف واحدی قرار نگیرند به همین جهت دانشمندان مسیحی در زمینه حقوق و احکام برداشتهای مستقلی از کتاب مقدس و حقوق روم داشته اند این برداشتهای پس از چند قرن به صورت نخستین مجموعه حقوقی کلیسا در حدود سال ۱۱۵۰ م . به دست گراسیانوس تدوین گردید. این مجموعه مواد مختلفی نظیر احکام و مقررات پاپها و شوراهای کلیسائی ونیز عقاید و اصول دینی مراسم و آداب آئین دادرسی عقد و ازدواج احکام مربوط به همه وغیره رانظم بخشید و در سال ۱۲۳۴ نخستین مجموعه حقوق رسمی مسیحیان تدوین گردید و دو مجموعه دیگر نیز در زمانهای متاخر تدوین شد این مجموعه با مجموعه حقوقی گراسیانوس که در بالا ذکر شد پایه و اساس حقوقی کلیسا را تشکیل می داد.
باید توجه داشت که حقوق کلیسا در برهه ای از زمان صرفا در محدوده کلیسا قابل اجرا بوده وکلیسا درخارج از محدوده داخلی تابع قوانین دولتهای متبوع خود بوده است و دولتها چون مسولیتی در اجرای قوانین کلیسا نداشتند لذا معمولاً میان حقوق کلیسا و مقررات دولتی وقوانین کشوری تعارضهائی پدید آمد ولی بخاطر شرکت برخی از کشیشها در حرکتهای انقلابی و مبارزات ملی که در صدد اصلاح قوانین حاکم بر کشورها بودند بتدریج موجب نفوذ هر چه بیشتر معیارهای دینی و درنظام حقوقی گردید. جنگها ی صلیبی نیز که قدرت بزرگی را دراختیار پاپ قرار داد خود از عوامل مهم نفوذ حقوق کلیسا در حقوق روم بوده است.
درهر صورت حقوق مسیحیت ویا به تعبیر دقیقتر حقوق کلیسا در طول تاریخ از ویژگی یک نظام کامل حقوقی بی بهره بود و بهمین جهت مسئولیت بسیاری از شکستهای اجتماعی و سیاسی و انحطاط قدرت روم برعهده کلیسا ئیان قرار گرفت و تبلیغات فراوانی راعلیه مسیحیت موجب گشت. سپس سنت اگوستین برای خنثی کردن تبلیغات ضد مسیحیت فلسفه رواقیون راوارد حقوق برخاسته از انجیل و تورات کرد بهمین خاطر کلیسا ئیان توانستند علاوه بر استفاده از متون دینی خویش از فلسفه رواقیون در استنتاجات حقوقی و فلسفی بهره گیرند.
نو آوری اگوستین به منزله انقلاب و تحولی بودکه به عقل بشری اجازه داد که به عنوان سایه ای از عقل الهی احکام الهی را تفسیر کند. توجیه سنت اگوستین دراین نو آوری آنست که خداوند علاوه بر اراده اش که در کتب دینی بیان شده در نظام بخشیدن به امور اجتماعی از عقل خود که حاکم بر جهان هستی است نیز استفاده کرده و انسان نیز به کمک عقل و دل که خداوند به او داده است می تواند احکام الهی را تفسیر کند.
حرکت انقلابی سنت آگوستین پس از او تقریبا َ در طول قرون متمادی متوقف شد تا آنکه سن توماس دیدگاه وی را تعقیب کرد وانقلاب جدیدی در حقوق مسیحیت به وجود آورد اویک قدم جلوتر رفت و گفت: عقل بشری علاوه بر تفسیر احکام الهی و شکل دهی به آن می تواند همانند کتاب مقدس کاشف از اراده الهی باشد.
● نظام حقوق شهروندی در اسلام
آخرین نظام حقوقی دینی و الهی که سایر نظامهای حقوقی جهان را تحت الشعاع خود قرار داد و ملل مختلف از آن استقبال کردند نظام حقوقی اسلام است. این نظام حقوقی که برخاسته از کتاب سنت و عقل است درکمتر از یک قرن بر نیمی از جهان آن روز حاکم گردید. این استقبال بخاطر امتیازها و برتری هایی بود که دراین نظام حقوقی در مقایسه با سایر نظامها وجود داشت.
دراین قسمت پس از اشاره ای کوتاه به این امتیازات محتوایی به ویژگی های نظام حقوقی اسلام می پردازیم و پس از آن از منابع حقوق اسلام سخن می گوییم و بالاخره با بحثی از اهداف و مبانی حقوق اسلامی مطلب را به پایان می بریم.
نظام معرفتی اسلام براصولی استوار است که به چند اصل مهم آن اشاره می کنیم:
۱) عالم غیب و شهود در اندیشه ی اسلامی جهان هستی به دو بخش غیب وشهود تقسیم شده است مقصود از عالم شهود جهان مادی است که با حواس انسان قایل درک می باشد و مقصود از جهان غیب جهان موجوداتی است که با حواس بشری قابل درک نیست.
براین اساس ایمان به جهان غیب از اوصاف متقیان شمرده شده است:
الذین یؤمنون بالغیب: آنان که به غیب ایمان دارند.
۲) هستی مخلوق الله: دراندیشه ی دینی مجموعه ی هستی یعنی موجودات مجرد ومادی از جمله انسان همه مخلوق و آفریده ی موجودی غیر مادی به نام الله می باشند: الله خلق کل شی وهو علی کل شی وکیل: خدا آفریننده ی هرچیز است و او برهمه چیز نگهبان است.
۳) هدفداربودن خلقت: درنظام معرفتی اسلام مجوعه ی نظام هستی از جمله انسان برا ی هدفی خاص آفریده شده است وتمام هستی بدون استثنا به سوی آن هدف در حرکت می باشند.
وما خلقنا السماء والارض ومابینهما بطلا ذلک ظن الذین کفروا فویل للذین کفرو امن النار: وما آسمان و زمین و آنچه بین آن دواست را بیهوده نیافریدیم این گمان کسانی است ک کفر ورزیده اند پس وای برکافران از آتش دورخ .
و یا ولله مللک السموات والارض والی الله المصیر ملک آسمانها وزمین از خداست بازگشت همه به سوی اوست.
۴) تدبیر و نظارت برهستی دراندیشه ی اسلامی خداوند تنها خالق موجودات نیست که گونه ای که پس از آفرینش آنها را رها کرده درزندگی آنها نقشی نداشته باشد بلکه خداوند خالق ورب هستی است که موجودات ازجمله انسان راتدبیر و نظارت می کند و براساس عملکر آنان چه رفتار ظاهری و چه رفتار باطنی یعنی اندیشه و فکر آنارا بازخواست خواهد کرد .
لله مافی السموات ومافی الارض وان تبدوا ما فی انفسکم اوتخفوه یحاسبکم به الله فیعفر لمن یشاء ویعذب من یشا ء والله علی کل شی قدیر
آسمانها و زمین است همه ملک خداست و اگر آنچه در دل دارید آشکارا یا همه را خدادر محاسبه ی شما خواهد آورد آنگاه هرکس رابخواهد عذاب کند.
۵) زندگی چند مرحله ای انسان: در اندیشه ی اسلامی برای انسان چند مرحله زندگی تصویر شده است که دراینجا از دو مرحله ی به هم پیوسته و مرتبط با یکدیگر آن یاد می کنیم .
الف) زندگی دنیوی: این مرحله از زندگی انسان با تولد او آغاز می شود و با مرگ او پایان می پذیرد دراین جهان انسان از آزادی عمل نسبی برخوردار می باشد کیفیت و کمیت رفتار او درسرنوشت او درجهان و جهان بعدی اثر دارد:
وان لیس للا نسان الا ماسعی وان سعیه سوف یری
وبرای انسان جز آنچه به سعی خود انجام داده است نخواهد بود و این که سعیش به زودی دیده می شود.
ب) زندگی اخروی زندگی اخروی انسان بامرگ آغاز می شود و ابدی است با این تفاوت که سعادت وخوشبختی انسان دردنیا بسته به سعی و تلاش او دردنیاست ولی سعادت و خوشبختی اودرآخرت معلول سعی وتلاش اودردنیا ست به تعبیر دیگر جهان آخرت بازتاب عملکر انسان دردنیاست.
ان المتقین فی ظلل وعیون وفواکه ممایشتهون کلو واشربو هنیا بما کنتم تعملون
براستی که پرهیز کاران درسایه ها وچشمه ها قرار دارند و هرمیوه ای که میل داشته باشند مهیااست خطاب شود بخورید و بیاشامید برشما گوارا باد اینها در مقابل اعمالی است که انجام می دادید.
۶) پذیرش عقل به عنوان منبع شناخت: گرچهه واژه ی عقل درمتون دینی به معانی متعددی به کار رفته است ولی در تمام متون ازعقل به عنوان منبع شناخت جهان از جمله انسان یادشدهاست براین اساس در آیات بسیاری کافران به سبب بهر ه نگرفتن از عقل خود با جملاتی همانند افلا تعقلون سرزنش شده اند با این حال د رمتون دینی بر کارایی نداشتن عقل درتمام موارد تاکید شده است به ویژه دربحث باید ها و نبایدها ی فقهی که بخشی از آن مربوط به حقوق می باشد . این عدم کارایی عقل مورد تاکید قرارگرفته است چنان که امام صادق می فرماید:
ان دین الله لا یصاب بالقیاس بدون تردید دین خدا را باقیاس نمی توان شناخت.
۷) پذیرش حواس به عنوان منبع شناخت: انسان در ابتدای تولدو آغاز زندگی دردنیا از طریق حواس با دنیای خارج ارتباط برقرار می کند و آن را می شناسد ولی همه می دانند حواس انسان برای شناخت همه ی پدیده های جهانه به خصوص جهان غیب کارایی ندارد حتی برای شناخت جهان مادی نیز با محدودیتهای بسیاری روبرو می باشد به گونه ای که کوچک ترین اشتباه انسان در استفاده از حواس موجب اشتباه در شناخت انسان از پدیده های جهان می شود والله اخر جکم من بطون امهتکم لاتعلمون شیاوجعل لکم السمع والا بصر و الافده لعلکم تشکرون وخدا شمارا از شکم مادرتان بیرون آورد درحالی که چیزی نمی دانستید و برای شما گوش وچشم و قلب قرارداد شاید که سپاس گزار باشید.
ودرآیاتی نیز انسانها برعدم بهره گیری درست ازحواس خود سرزنش شده اند.
افلا ینظرون الی الابل کیف خلقت والی السماء کیف رفعت والی الجبال کیف نصبت والی الارض کیف سطحت
ودر آیه ای ضمن پذیرش عقل و حس به عنوان منبع شناخت از اینکه عده ای از آنها به درستی استفاده نکرده اند وگمراه شده ا ند گزارش می کند:
وقالو الو کنانسمع او نعقل ماکنا فی اصحاب السعیر و گویند اگر شنوایی داشتیم یا تعقیل کرده بودیم امروز اهل آتش سوزان نبودیم .
۸) ضرورت راهنمایی انسان به وسیله ی وحی: باتوجه به هدفمند بودن خلقت انسان و نارسایی عقل وحس برای هدایت انسان به ناچار خداوند به وسیله دیگری انسان راهدایت می کند و آن وسیله چیزی جز وحی نیست. برای این کار افرادی از سنخ بشر از میان آنان برگزیده می شوند تا به عنوان واسطه ی میان خداوخلق به وسیله کتاب خدا عهده ار هدایت خلق گردند. دردیدگاه اسلامی آخرین کتاب الهی قرآن و آخرین فرستاده اش حضرت محمد (ص) می باشد:
بدون تردید مابه تو وحی کردیم همانگونه که به نوح وپیامبران بعداز اووحی کردیم رسولان بشارت دهنده و بیم دهنده تا آنکه پس از فرستادن رسولان مردم حجتی برخدا نداشته باشند خدا همیشه مقتدر و حکیم است.
۹) جعل قوانین یا بایدها و نبایدها: برای رسیدن به هر هدفی نیازمند مجموعه ای از باید ها ونباید ها هستیم یعنی باید کارهایی را انجام داد تاانسان رابه هدف نزدیک کند واز طرفی انجام بعضی کارها انسان را از هدف دور می کند که نباید انجام دهد:
و جاهدو فی الله حق جهاده هواجتبتکم و ما جعل علیکم فی الدین من حرج و در راه خدا جهاد کنید آن چنان که حق جهاد است او شما را برگزید و درکاردین برای شما رنج ومشقتی قرار نداد.
۱۰) هدف خلقت انسان: در متون اسلامی برای خلقت انسان اهداف مقدماتی متوسط و نهایی در نظر گرفته شده است که هدف نهایی قرب الهی الله می باشد که این کار جز با شناخت خداوند وتسلیم شدن در برابر بایدها و نبایدهای او امکان ندارد.
وما خلقت الجن و الانس الالیعبدون وجن وانس را بیا فریدیم مگر برای این که مرا پرستش کنند.
آنچه بیان شدبخشی ازاصول معرفتی اسلام بود در تبیین نظام حقوقی آن نقش دارد گرچه اصول دیگری رانیز می توان درنظر گرفت.
اکنون با توجه به نکات یاد شده می توان به پاسخ آن سه سوال پیش گفته پرداخت.
درپاسخ به سوال اول باید گفت ماهیت قوانین حقوقی در مکتب حقوقی اسلام جعلی است نه ذاتی البته جعلی صرف هم نیست به این معنی که این جعل تابع مصالح ومفاسد نفس الامر ی است به تعبیر دیگر می توان گفت جعلی عینی است که ازیک سو جعل ای و قابل نسخ می باشد و از سوی دیگر عینی است که از وجود مصالح و مفاسدی در خارج حکایت می کند.
درپاسخ به سوال دوم که قانونگذار کیست باید گفت: باتوجه به نکات یاد شده از جمله اینکه بخشی ازجهان هستی جهان غیبت است وبخشی از زندگی انسان در جهان غیبت انجام خواهد گرفت ونقش رفتار انسان در سرنوشت اودراین دو جهان وناکارآمدی عقل و حس برای قانونگذاری نسبت به موجودی با این پیچیدگی که نیازمند اطاعاتی گسترده درباره ی انسان و جهان ومفاسد ومصالح و می باشد بشر برای چنین کاری ناتوان بوده تنها قانوگذار اصلی خداوند است که از یک سوهمه ی هستی را آفریده است پس او عالم الغیب والشهاده است و از سوی دیگر اوانسان را آفریده است و به همه ی ابعاد وجودی و نیازمندیهای او آگاهی دارد:
ولقد خلقنا الا نسن ونعلم ما توسوس به نفسه ونحن اقرب الیه من حبل الورید و ما انسان را آفریدیم و وسوسه های دل او را می دانیم و ما از رگ گردن به او نزدیک تریم . بنابراین قانونگذار اولا و بالذات تنها در اختیار خداست:
ان الحکم الا ایاه ذلک الدین اقیم ولکن اکثر الناس لایعلمون حکم فقط از خداوند دانش لازم برا ی قانونگذاری را دراختیار عده ای از انبیا و امامان گذاشته وآنان با توجه به آن دانش و اذن خداوند درمحدوده ای که به آنان واگذار کرده است این حق را دارند:
انا انزلنا الیک الکتب بالحق لتحکم بین الناس بما ارئک الله ولا تکن للخائنین خصیما ما کتاب قرآن را به حق به سوی تو فرستادیم تا بین مردم آن طور که خدا نشانت می دهد قضاوت کنی و به سود خائنین بامومنان وفقیران به خصومت نپرداز در پاسخ سوال سوم باید گفت با توجه به اینکه قانونگذار در اسلام خداوند می باشدودین اسلام آخرین دین است دین اسلام از نظر زمانی ابدی و جاودانه و ازنظر مکانی جهانی می باشد براین اسا اعتبار این قوانین نیز ابدی خواهدبود.
عن زراره قال سالت اباعبدالله عن الحلال و الحرام فقال حلال محمد حلال ابدا ای یوم القیامه حرامه حرام ابدا الی یوم اقیامع لا یکون غیره و لا یحی غیره زرا ه می گوید از امام صادق درباره ی حلال و حرام پرسید فرمود حلال محمد همیشه تاروز قیامت حلا است و حرامش همیشه تاروز قیامت حرام خواهد بود غیر از حکم او حتمی نیست و جز او پیامبری نیاید.
محمد ابراهیم حسینیفر
توسط مهدی یاراحمدی خراسانی
http://athir.blogfa.com/
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست