چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

انتخابات نهم و سیاست خارجی


مردم اصولا با سیاست خارجی در دوره انتخابات ارتباط غیرمستقیمی دارند برای كاندیداها نیز این موضوع صادق است

اكثر كاندیداها بر روی مسائلی همچون بیكاری، یارانه، آموزش، رفاه اجتماعی، بهداشت، آلودگی محیط زیست، انرژی و... تكیه می نمایند. این موضوعات بر روی زندگی روزانه مردم تاثیر مستقیم مثبت و یا منفی دارند. برای اكثر انتخاب كنندگان مسائل داخلی مهمتر از سیاست خارجی است، بدین معنا كه برای آنها شاید مسائلی از قبیل قیمت ها، مالیات ها، تورم و... مهمتر باشد تا رابطه با فلان كشور و عدم رابطه با بهمان كشور، اما بهر حال طرز تلقی مردم از سیاست خارجی به نوعی در جریان انتخابات تاثیر دارد. این طرز تلقی را می توان در رای دادن به یك كاندیدا و رای ندادن به نامزدی دیگر كه در سیاست خارجی دارای ایده های مشخص نیست، ملاحظه كرد. این مقاله در پی آن است كه این ایده را مطرح نماید كه بدلیل ویژگیهای جامعه ایران در زمان برگزاری انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری، روابط خارجی برای رای دهندگان از اهمیت بیشتری نسبت به دوره های قبلی برخوردار بوده و بنابراین نامزدهای انتخاباتی نیز به این موضوع خواهند پرداخت.شرایط متفاوت صحنه بین الملل امروز چهار دلیل دارد:

اول: رشد سریع وابستگی متقابل بین المللی، اگر امروزه یك نفر در تركیه كسی را كتك بزند، از طریق رسانه ها این موضوع تبدیل به یك اغتشاش در سیستم بین المللی خواهد شد. اگر در جایی شیر نفت را ببندند، در جای دیگری چرخ ها از حركت باز خواهند ماند.

دوم: صحنه بین المللی به لحاظ بیشتر شدن بازیگران در حال بیشتر بهم ریخته شدن است، كشورها، سازمان های بین المللی، شركت های فراملیتی، افراد متنفذ و گروه زیادی كه منافع آنان در خارج از مرزهای كشورهای خود است، همه و همه بازیگران صحنه بین المللی هستند. به همین دلیل پیچیدگی حوادث بیشتر شده است.

سوم: تغییرات در اوضاع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی با سرعت بیشتری در حال انجام شدن است. تاثیرات آنها عمیقتر شده و به نوعی فرم آشوب را به خود گرفته است و حتی تغییر در ارزشها كه تاكنون بنیادی و اساسی بوده اند شدت گرفته است. اگر كسی امروزه ادعا نماید كه با فضای بین المللی آشناست، فردا مشاهده خواهد كرد كه محیط به نوع دیگری است. بنابراین تغییرات ساختاری جهانی یك موضوع تك عاملی نیست و به راحتی برای سئوالات بیشمار پاسخ نمی توان یافت.

چهارم: موضوع بزرگی و عظمت نتایج عملكرد هر واحد سیاسی در صحنه بین المللی است. در گذشته اگر فعالیت های دیپلماتیك پیشگیرانه به نتیجه نمی رسید، حداكثر كشورها به سمت جنگ كشیده می شدند. سربازان به جبهه ها می رفتند و به بقیه مردم نیز القاء می گردید كه بهترین حالت، حفظ آرامش است. اما امروزه یك تصمیم اشتباه از طرف مسئولان كشورها، اگر به جنگ منتج گردد، دیگر جنگ ها محدود و با خسارات كم نیستند، بلكه ممكن است كه در انتهای جنگ كشوری از صحنه جغرافیا حذف شود و یا كل بشر نابود گردد.

نظام جهانی، روابط مابین كشورها و همچنین ظهور بازیگران بین المللی به غیر از كشورها، به درجه ای رسیده است كه نمی توان آن را با روابطی كه تنها چند دهه پیش بوده است، مقایسه نمود. سیاست خارجی نیز به همین میزان اهمیت پیدا نموده و عواملی كه سیاست خارجی را می سازند، بیشتر و با اهمیت تر گشته اند. كنش، واكنش و كنش متقابل میان كشورها به سطح بالایی رسیده است. در اولین سالهای هزاره سوم، دیگر بدون داشتن روابط با دیگر كشورها ادامه حیات برای هیچ واحد سیاسی امكان پذیر نیست.اما در ایران نیز موقعیت سیاست خارجی تا حد زیادی تغییر یافته است، زیرا به تدریج مرزهای مابین موضوعات داخلی و خارجی فرساییده شده، اگر نتوان گفت كه ناپدید شده است. موضوع كم اهمیت بودن سیاست خارجی برای را ی دهندگان در مورد انتخابات نهم ریاست جمهوری ایران در شرایط فعلی معنا دارد. زیرا موضوع روابط با حداقل یك كشور بشدت در اذهان مردم زنده است و آن نوع تعامل ایران در آینده با دولت ایالات متحده آمریكاست. در حال حاضر آمریكا ایران را به رفتارهایی متهم می سازد كه برخلاف قوانین، عرف و رویه بین المللی است. این موارد در مجموع عبارتند از پشتیبانی از تروریسم بین المللی، نقض حقوق بشر، مخالفت با فرآیند صلح خاورمیانه، برداشتن گام های اساسی جهت رسیدن به سلاح هسته ای و تولید سلاح های كشتار جمعی. گرچه این موارد به اثبات نرسیده است، اما آمریكا با استفاده از ابزارهای دیپلماتیك، فشار رسانه ای و استفاده از سازمان های بین المللی تلاش فراوان دارد تا این موضوعات را در افكار عمومی جهانی تثبیت نماید.

از طرف دیگر رفتار آمریكا در برابر ایران یكپارچه و منسجم نیست. بدلیل اختلاف نظر اساسی مابین هیأت حاكمه آمریكا، روشنفكران و نخبگان این كشور و رسانه ها بصورت اساسی چند رهیافت برای موضوع ایران در واشنگتن موجود است. از رهیافت سرنگونی سریع نظام جمهوری اسلامی تا استحاله آن به لیبرال دمكراسی و حتی پذیرش نوعی تعامل با آن .موضوع دستیابی ایران به فن آوری غنی سازی اورانیوم و نهایتا فن آوری پیشرفته هسته ای و چالش غرب به رهبری آمریكا با پیشرفت های علمی ایران و خطری كه حتی كوششهای علمی دانشمندان جوان ما در عرصه های تكنولوژی های جدید نظیر بیوتكنولوژی را تهدید می كند نیز امروز بخش مهمی از چالشهای سیاست خارجی ما را تشكیل داده است. حضور پررنگ نیروهای نظامی آمریكا و ناتو در افغانستان و عراق به علاوه حضور اطلاعاتی آمریكا در تمامی كشورهای پانزده گانه همسایه ایران موضوع سیاست خارجی را به تاثیرگذارترین موضوع در امنیت ملی ما مبدل ساخته است. الهام بخشی موفق جمهوری اسلامی برای نهضت های ضد صهیونیستی خاورمیانه كه در مقاومتهای قهرمانانه حزب الله و حماس و جنبش جهاد اسلامی نمایان شده است به اضافه پیروزی های احزاب اسلامی در مبارزات پارلمانتاریستی كشورهای منطقه ایران را در زمره اولویت دارترین موضوعات سیاست خارجی آمریكا و اروپا و روسیه و اعراب و دیگر كشورهای منطقه قرار داده است.

همه اینها اهمیت سیاست خارجی در كار رئیس جمهور را بیشتر می نمایاند و به همین دلیل است كه آمریكا و اروپا مایلند حتی مذاكرات فنی هسته ای با ایران را تا تعیین تكلیف انتخابات ریاست جمهوری به تعویق اندازند. در حالیكه در چندین انتخابات گذشته هیچگاه كشورهای خارجی با این دقت و حساسیت مسئله را تعقیب نمی كردند.

از آنجایی كه ریاست جمهوری یك رفراندوم در مورد متصدیان است و طی آن قرار است خرد جمعی در مورد آن تصمیم بگیرد می توان گفت علیرغم آنكه مردم به صورت اولیه و ابتدایی با سیاست خارجی نامزدها در جریان انتخابات ارتباط زیادی برقرار نمی كنند اما در شرایط موجود كشورمان كه مسائلی چون امنیت ملی، توسعه اقتصادی و پیشرفت فن آوری در گرو یك سیاست خارجی خردمندانه است مردم می بایست مهارت های سیاست خارجی را به عنوان یك معیار اساسی نزد نامزدها به شمار آورند و به آنانی كه در سابقه اجرائی خود بیشتر با تجربه دیپلماسی به دلیل مسئولیت مستقیم یا عضویت در شوراهای تصمیم گیر و تصمیم ساز ارتباط داشته اند امتیاز ویژه ای بدهند.

می توان متغیرهای موثر بر سیاست خارجی را به ۵ گروه تقسیم نمود:

- متغیرهای فردی: این متغیرها به برداشتها، تصورات و ویژگی های تصمیم گیران مربوط می شود. احتیاط در مقابل بی ملاحظگی، عصبانیت در مقابل دوراندیشی، عمل گرایی در مقابل آرمانگرایی، احساس برتری در مقابل احساس حقارت و... این گونه متغیرها بر سیاست خارجی و تصمیم گیری در آن تاثیر بسیاری دارد. زیرا این یك انسان است كه می باید در یك لحظه بحرانی تصمیم بگیرد و مسائل كوچك مانند این كه سیاستمدار امروز صبح قبل از آمدن به وزارت خارجه آیا با همسرش بگو مگو داشته یا خیر در تصمیمات آن روز سیاستمدار تاثیر بسزایی دارد.

- متغیرهای نقش گرایانه: این متغیرها معمولا به عنوان شرح مشاغل یا قواعد رفتاری مورد انتظار از مقامات تعریف می شود. منظور از مقامات افرادی مانند رئیس جمهور، وزرا، مقامات اداری عالی رتبه، نمایندگان مجلس و نخبگان دیگری است كه در سیاست خارجی دخالت دارند. صرفنظر از شخصیت روانی یك فرد، وقتی وی نقش خاصی را به عهده می گیرد، رفتار وی براساس انتظاراتی كه مردم از آن نقش دارند، بطور قابل توجهی تغییر می یابد.

- متغیرهای دیوانسالارانه: این متغیرها به ساختار و فرآیندهای یك حكومت و تاثیر آنها بر سیاست خارجی مربوط می شوند. بوروكراسی در هر كشوری دارای یك روند پیچیده می باشد. اكثر تصمیم گیری ها در سیاست خارجی به نوعی منعكس كننده منافع متعارض ادارات مختلف دولتی، دستگاه های نظامی و دوایر وابسته بدانهاست. رفتار دولت آمریكا در جریان خلیج خوكها و مذاكرات شورای امنیت ملی آمریكا نشان می دهد كه هر كدام از مراكز دولتی مانند وزارت خارجه، سازمان مركزی اطلاعات، وزارت دفاع و... آن طرحی را پیشنهاد می كردند كه منافع مركز و یا اداره خود را حداكثر می ساخت.

- متغیرهای ملی: منظور از متغیرهای ملی، متغیرهای زیست محیطی نظیر وسعت، موقعیت جغرافیایی، عوارض زمینی، آب و هوا و منابع طبیعی كشورهاست. برای مثال، یك كشور قاره ای كه از مرزهای آسیب پذیر و موقعیتی استراتژیك برخوردار است، احتمالا یك استراتژی تهاجمی در پیش گرفته و یا حمایت كشور قدرتمندتر و متحرك تری را بخود جلب خواهد كرد. منظور از متغیرهای ملی كلا همان عواملی است كه قبلا تحت عنوان عوامل بوجود آورنده قدرت ملی از آنها بحث كردیم. عامل اقتصاد در این میانه از اهمیت بیشتری برخوردار است. مراحل مختلف توسعه اقتصادی اعم از داخلی و خارجی می تواند تبیین كننده درجات متفاوت و مختلف استقلال سیاست خارجی باشد.

- متغیرهای نظام گرایانه: منظور آن دسته از متغیرهایی است كه نسبت به كشور مورد مطالعه، خارجی محسوب می گردند. برای نمونه، ساختار و فرآیندهای كل نظام بین الملل را می توان در این مقوله قرار داد. نظام نوین بین المللی، توازن قدرت، نظام تك قطبی یا چند قطبی هر كدام به صورتی بر سیاست خارجی كشورها تاثیر خواهند داشت. مثلا سیاست خارجی ایران در سیستم دو قطبی بدون تردید با سیاست خارجی این كشور در دوره پس از فروپاشی شوروی متفاوت خواهد بود. این متغیرها تصمیم گیری در كشورهای كوچك را بیشتر تحت تاثیر قرار خواهد داد تا كشورهای قوی و بزرگ.

به این ترتیب در ارزیابی نامزدهای متكثر فعلی ریاست جمهوری به موازات معیارهایی چون عدالتخواهی، ابتكار، شجاعت، توانایی كار تیمی، تجربه، شناخت تاریخی و فرهنگی و اصالت خاندانی و فكری كه در حوزه های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی مطرح هستند، باید معیارهایی را نیز در حوزه سیاست خارجی و مهارتهای ضروری در عرصه بین المللی مد نظر آورد. در این مورد در مقالات آتی بیشتر خواهیم گفت.