سه شنبه, ۲۶ تیر, ۱۴۰۳ / 16 July, 2024
مجله ویستا

آینده روابط ایران و امریکا


آینده روابط ایران و امریکا

تغییر در سیاست های امریکا در مقابل ایران در اواخر دوران ریاست جمهوری جورج بوش قابل درک بود اما اگر صلح در منطقه هدف اصلی است, روابط دیپلماتیک میان ایران و امریکا باید به صورت بسیار جدی تعقیب شود

تغییر در سیاست‌های امریکا در مقابل ایران در اواخر دوران ریاست جمهوری جورج بوش قابل درک بود. زمانی که اقدامات جناح راست افراطی نئومحافظه‌کاران مورد کم توجهی قرار گرفت و ارتش امریکا در عراق و افغانستان زمین‌گیر شد دولت بوش سیاست‌های خود را در رابطه با ظرفیت‌های همکاری خود پس از شکست در عراق تغییر داد. دیگر امریکا در عراق حضوری مانند سال ۲۰۰۳ نداشت. قبل و طی دوران طلایی ۵ سال اول اشغال عراق،‌ دولت بوش از جمله "محور شرارت" احساس غرور می‌کرد. در سال ۲۰۰۷،‌ دولتی که دیگر غرور کمتری داشت مذاکرات سطح پایینی را با ایرانی‌ها به واسطه نوری مالکی انجام داد تا وضعیت امنیت در عراق را به طور غیر مستقیم حل کند.

تاثیر دیگری که جنگ عراق بر روی امریکا داشت به گسترش روابط خود با ایران باز می‌گشت. در نهایت ریاست جمهوری به باراک اوباما منتقل شد که با شعاری برای تغییر سیاست‌های جهان در جهت تقابل کمتر به روی کار آمد که این شعار اگر تنها دلیل پیروزی او نبود،‌یکی از آنها بود. اوباما این مساله را روشن کرد که شیوه ضد دیپلماتیک دولت بوش را شکست خواهد داد. اکنون آشتی دشوار با ایران مرکز ترکیب سیاست خارجی امریکا را تشکیل می‌دهد.

ملاقات تاریخی با دیپلمات‌های ایرانی در ارتباط با برنامه هسته‌ای این کشور و ملاقات‌های پشت پرده همچنان با شدت ادامه دارد. مسلما،‌ بر اساس تمام مقیاس‌های عقلانی،‌ این ایده که ایران تهدیدی برای امنیت ملی امریکا و حتی اسرائیل به شمار می‌رود،‌ بسیار بی‌معنی است. این واقعیت که ایران به یک تهدید بین‌المللی تبدیل شده است با واقعیت خواسته‌ها و توانایی‌های ایران هم‌خوانی ندارد.

افرادی که معتقدند که قدرت نظامی آشفته اسرائیل در شرف پایان است نیازی ندارند که به آنها یادآوری کنیم که اسرائیل در حقیقت همان کاری را انجام داد که ایران متهم به انجام آن است. اسرائیل بر روی انبارهای کلاهک‌های هسته‌ای نشسته است. اسرائیل به کشورهای همسایه خود تجاوز کرده است. سازمان‌های اطلاعاتی اسرائیل رهبران سیاسی کشورهای دیگر را کشته‌ و یا ربوده‌اند. ارتش اسرائیل جنایات جنگی را رقم زده است. اسرائیل سرزمین‌های فلسطین و فلسطینی‌ها را بر خلاف قوانین بین‌المللی مورد تاخت و تاز قرار داده است. در عوض،‌ یکی از منابع اصلی جامعه جهانی برای عدم تنبیه اسرائیل همان قانون است. همین مساله مذاکره با ایران را دچار مشکل کرده است.

و امروز با وجود تلاش‌های فراوان جناح راست در اسرائیل و هم‌پیمانان آنها در سنای امریکا برای آماده‌سازی یک جنگ جدید در آسیای غربی،‌ اقداماتی در جهت صلحی سرد بین ایران و امریکا انجام شده است. تغییر جهت اوباما از سوی مقامات سیاست خارجی ایران به عنوان روزنه‌ای دیده می‌شود. نقش محمود احمدی‌نژاد،‌ رئیس‌جمهور ایران به شکل کاملا واضحی کاهش پیدا کرده است. البته این درحالی است که ریاست جمهوری هرگز در مرکز برنامه‌ریزی سیاست خارجی در ایران قرار نداشته است. اما چالش موجود در مشروعیت محمود احمدی‌نژاد در ایران توانایی او برای تاثیرگذاری در گفتمان در مسائل بین‌المللی را کاهش داده است.

در حال حاضر مواردی وجود دارد که نشان می‌دهد اوباما نمی‌تواند از سیاست نیکسون در مقابل چین در اوایل دهه ۱۹۷۰ استفاده کند. ابتدا اینکه خشونت‌های ناشیانه جناح راست در ایران در مقابل جنبش سبز سبب شده است تا هیچ رهبر خارجی نتواند همکاری‌های نزدیکی با ایران داشته باشد.

همکاری‌های امنیتی در چالش‌های امریکا از جمله،‌افغانستان،‌عراق،‌فلسطین و از همه مهم‌تر واقعیت ژئوپلیتیک ایران مساله دیگری را پررنگ می‌کند: برداشتن گامی مهم در مذاکرات استراتژیک ایران و امریکا که پا را فراتر از برنامه هسته‌ای ایران بگذارد از سوی امریکا احساس می‌شود. اگر صلح در منطقه هدف اصلی است،‌ روابط دیپلماتیک میان ایران و امریکا باید به صورت بسیار جدی تعقیب شود.

نویسنده: Arshin Adib-Moghaddam

نویسنده این مقاله، نویسنده کتاب ایران در جهان سیاست است.