چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

قفس های توری لرزان


قفس های توری لرزان

هرچه از لیگ هشتم می گذرد و اعداد حاضر در ستون بازی تیم ها افزایش می یابد, قانون منع استفاده از دروازه بان های خارجی بیشتر زیر سوال می رود و طبعا پرسش جدیدی به اذهان متبادر می شود که آیا این قانون راه حل مسئله بود یا صرفا با تکیه بر نوعی عدم کارشناسی محض گرفته شد تا صورت مسئله پاک شود

هرچه از لیگ هشتم می‌گذرد و اعداد حاضر در ستون بازی‌ تیم‌ها افزایش می‌یابد، قانون منع استفاده از دروازه‌بان‌های خارجی بیشتر زیر سوال می‌رود و طبعا پرسش‌ جدیدی به اذهان متبادر می‌شود که آیا این قانون راه‌حل مسئله بود یا صرفا با تکیه بر نوعی عدم کارشناسی محض گرفته شد تا صورت مسئله پاک شود؟ مرور هشت‌هفته‌ای از لیگ گذشته ثابت می‌کند که در حال حاضر مهدی رحمتی، به‌رغم چهاربار بازشدن دروازه‌اش پس از ۲۷۰ دقیقه، با فاصله‌ای زیاد از بقیه بهترین، برترین و آماده‌ترین دروازه‌بان ایران است و بالطبع این موضوع، تصاحب پیراهن شماره یک تیم‌ملی حق مسلم او است. رحمتی ۲۷۰ دقیقه در لیگ تسلیم نشد و وقتی این تعداد دقایق بیشتر جلب نظر می‌کند که بدانیم ۱۸۰ دقیقه آن مقابل استقلال و پرسپولیس بوده.

در رده ملی هم تنها خاطره‌ای که از بازشدن دروازه رحمتی در ذهن داریم به بازی تیم‌ملی مقابل عربستان بازمی‌گردد که آن گل هم پس از قریب ۵۵۰ دقیقه مهدی رحمتی را تسلیم کرد. اما سوال اینجاست که اگر بر فرض محال، که همه می‌دانیم محال نیست، اتفاقی برای مهدی رحمتی بیفتد، کدام دروازه‌بان ایرانی قادر است درون دروازه تیم‌ملی توانایی‌هایی برابر یا حداقل چند درصد قابل اغماض پایین‌تر از رحمتی را به منصه ظهور گذارد؟ کافی است برای تشخیص این گلر جانشین کمی به تجزیه و تحلیل جانشینان او بپردازیم؛ ابراهیم میرزاپور در تمام سال‌هایی که دروازه‌بان اول تیم‌ملی بود هرگز نتوانست آرامش‌بخش باشد چه رسد به حالا که حتی جایگاهش را در تیم باشگاهی‌اش به یک جوان فوق‌العاده کم‌سن‌وسال داده و ترجیح می‌دهد نقش تماشاچی را ایفا کند تا بازیگر، جالب اینکه لیت‌بارسکی حتی حالا که وحید شیخ‌ویسی پنج‌بار مقابل کوروچی گل خورده باز هم در بازی دادن به میرزاپور مردد است. رحمان احمدی دروازه‌بان خوبی «بود» و زمان این فعل به دورانی بازمی‌گردد که او درون دروازه شموشک نوشهر حضور داشت؛ یعنی حدود نیم دهه قبل.

اینکه نام احمدی با اشتباهات مضحک عجین شده، خود ثابت می‌کند که حساب کردن روی او تا چه حد می‌تواند مرگبار باشد. گلری که به‌رغم علاقه فراوان و شدید انگین فیرات به او، به‌واسطه اشتباهاتش دوهفته‌ رنگ چارچوب دروازه سپاهان را ندید. در این دایره می‌توان نام وحید طالب‌لو را هم وارد کرد، دروازه‌بانی که آشکارا در حال طی کردن دوران نزولش است و همچنان همان روند پراشتباه فصل قبل را ادامه می‌دهد. کافی است به گل عادل کلاه‌کج توجه کرد تا ثابت شود این وحید طالب‌لو اندکی به آن گلر جوانی که بابت میدان دادن به او، امیر قلعه‌نویی را تمجید و تحسین می‌کردیم شباهتی ندارد، طالب‌لو حتی آن دروازه‌بانی که یک‌تنه استقلال مرفاوی را از بحبوحه‌ها نجات می‌داد هم نیست چه رسد به گلی که همگان معتقد بودند جانشین خلف احمدرضا عابدزاده خواهد شد. در مقیاس کلی اگر بخواهیم قضاوت کنیم فقط می‌توان تا حدودی روی نام مهدی واعظی برای جانشینی رحمتی مانور کرد اما واعظی هم گاه‌وبیگاه با مصدومیت مواجه می‌شود و این یعنی زیاد نباید روی او سرمایه‌گذاری کرد ولی به هر حال نقش او در پیروزی‌های پرسپولیس غیر قابل انکار است. قانون منع استفاده از گلرهای خارجی به یک‌سری از تیم‌های لیگ ضربات جبران‌ناپذیری زده که نمونه‌ اعلایش را می‌توان راه‌آهن دانست.

آنها هفته قبل به‌راحتی سه‌امتیاز بازی با پگاه را از دست دادند چراکه حسین آشنا بدون توجه به اصل تایمینگ ناگهان تصمیم گرفت دروازه‌ را خالی کند و این حرکت عواقب بدی در پی داشت، تا آنجا که آشنا و مدافع خودی به هم خوردند و ناگهان توپ جلوی پای چاوشی افتاد. راه‌آهن دو هفته قبل هم با چنین سناریویی متحمل یک شکست سنگین شد؛‌ آنها در حالی چهاربار مقابل پیکان دروازه‌شان را باز شده دیدند که حداقل روی سه‌گل آن بازی نادر غبیشاوی مقصر اصلی بود.

ضعف غبیشاوی تا حدی بود که حتی داور بازی هم در یک جمع خصوصی از او به عنوان «بر باد دهنده همه زحمات راه‌آهن»‌ نام برد. بازی داربی اصفهان بین سپاهان و ذوب‌آهن را هم می‌توان فراروی قرار داد، جایی که عباس محمدی به یاد دوران حضورش در مس افتاد و از یک توپ بی‌خطر و کاملا مرده یک گل برای حریف ساخت. اما به‌راستی چرا دروازه‌بانی فوتبال ایران تا به این حد نزول کرده، به این حدی که مثلا اشکان نامداری در آن می‌تواند بدل به دروازه‌بان دوم استقلال شود. تیمی که سال‌ها صاحب زوج‌های طلایی درون دروازه بود از حجازی و رشیدی تا عابدزاده و بابازاده تا غلامپور و بابازاده و کمی جلوتر برومند و طباطبایی یا طالب‌لو و رحمتی؟ و چرا راه‌آهن حاضر می‌شود با یک قیمت گزاف داوود نوشی‌صوفیانی جوان را بخرد تا از لطمات جبران‌ناپذیر ضعف دروازه‌بانی فرار کند؟

یا در بازار برای به خدمت گرفتن امثال محسن هوری و ارشاد یوسفی دست و پا می‌شکنند. یک قسمت این ضعف، که می‌توان آنرا قسمت مهم‌تر هم نامید، به ضعف مربیان دروازه‌بانی مربوط است. آنها به جای انجام کارهای اصولی، نظیر آنچه حمید بابازاده چندسال قبل با طالب‌لو و رحمتی انجام می‌داد، بیشتر کارهایی را انجام می‌دهند که از عهده تماشاگران تمرینات هم برمی‌آید. تمام زمان تمرین گلرهای فوتبال ما معطوف می‌شود به یک‌سری کار سبک با توپ که اصولا نه تاکتیکی است و نه برنامه‌ریزی شده و فکر شده؛ تمرینات امثال احمدرضا عابدزاده هم بیشتر برای ساختن رنجر یا کماندو مفید است تا گلر. به هر حال ضعف دروازه‌ در فوتبال ایران نکته‌ای است کاملا واضح و این نکته برآیند همه کارهایی است که انجام نشده. اگر اماراتی‌ها با قانون مسخره منع گلر خارجی توانستند صاحب دروازه‌بان خوبی شوند، ما هم می‌توانیم. فعلا باید فقط دعا کنیم که مهدی رحمتی همین روند کم تلورانس نه بی‌بالا و پایین را ادامه دهد و خدای نکرده مصدوم نشود.

علیرضا خطیبی



همچنین مشاهده کنید