پنجشنبه, ۲۸ تیر, ۱۴۰۳ / 18 July, 2024
مجله ویستا

عروسی


مدتی از عقد علی(ع) و فاطمه(س)گذشته بود.علی(ع)خجالت می کشید که در مورد عروسی اش با پیامبر(ص) سخن بگوید تا این که عده ای با اجازه ایشان موضوع عروسی را با پیامبر(ص) در میان
گذاشتند،پیامبر(ص) …

مدتی از عقد علی(ع) و فاطمه(س)گذشته بود.علی(ع)خجالت می کشید که در مورد عروسی اش با پیامبر(ص) سخن بگوید تا این که عده ای با اجازه ایشان موضوع عروسی را با پیامبر(ص) در میان

گذاشتند،پیامبر(ص) پرسید: چرا خود علی (ع) در این مورد اقدام نکرده؟

عرض شد:علی(ع)حیا داشت که در این مورد با شما صحبت کند.وقتی علی (ع) نزد پیامبر(ص) آمد پیامبر (ص)از او پرسید:آیادوست داری همسرت را به خانه ببری؟

علی(ع) پاسخ داد: آری! پیامبر(ص)با خوشحالی موافقت خود را اعلام کرد و فرمود همین امشب یا فردا شب مراسم عروسی

را برگزارمی کنیم و از همسران خود خواست فاطمه(س)رابیارایند و او را خوشبو نمایند. پیامبر(ص)نیز

به علی(ع)عرض کردند :من نان و گوشت را فراهم می کنم تو هم خرما،روغن و کشک را.علی(ع)بعد

از فراهم کردن،آن ها رابه پیامبر(ص)دادو پیامبر از آن ها غذایی عربی به نام حیس یاحبیص تهیه کرد.

رسول خدا(ص)به علی(ع) فرمود:عروسی بدون میهمانی نمی شود و از او خواست که مهمان دعوت

کندعلی(ع)به مسجد رفت و همه را دعوت کرد امابه خاطرکمی غذا و زیادی مهمانان نگران شدپیامبر

(ص) که از نگرانی او آگاه شده بود.

عرض کرد:نگران نباش ما از خداوند برکت در غذا را خواهیم خواست .

سپس با توکل به خدا در مهمانی به همه غذا رسید و مقداری از غذا ها را هم به فقرا دادند.