شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

سرپوشی بر نقطه ضعف ها


یكی دیگر از ویژگی های ریاست جمهوری مبتنی بر غریزه بوش این است كه گفت وگو بر مبنای حقایق, مسئله ای مهم به نظر می رسد حالا چه جلسات مربوط به تروریست ها و اعضای كنگره باشد چه در مورد نگران كننده ترین مسائل جهان

جیم ولیس ۳۰ سال است كه سازمان سجورنرز (سازمانی مذهبی متشكل از فعالان و مدافعان در زمینه عدالت اجتماعی) را اداره می كند. او به هنگام اولین انتخاب بوش گروه های مختلفی را دعوت كرد تا با رئیس جمهور جدید در مورد ایمان و فقر سخن بگویند. دسامبر سال ۲۰۰۰ در سالن كلیسای اوستین تگزاس بوش پرسید: «چطور باید از روح ملت حرف بزنم؟» و بعد به سخنان و نقطه نظرات حضار گوش فرا داد. پس از آن همه از روی صندلی ها بلند شده و در گروه های كوچكی به صحبت های خصوصی پرداختند. بوش و ولیس هم صحبت شده و در مورد سفرهایشان حرف می زدند. ولیس تعریف می كند كه بوش گفت: «من هرگز نزدیك فقرا زندگی نكرده ام و نمی دانم چه فكر می كنند. من یك جمهوریخواه سفیدپوست هستم و در این مورد هیچ چیز نمی دانم. چطور باید آنها را فهمید؟» و ولیس پاسخ داد: «شما باید به سخنان فقرا و كسانی كه با آنها زندگی و كار كرده اند گوش دهید.» بوش با مایكل گرسان مردی كه مسئولنوشتن نطق هایش است تماس گرفت و یك ماه بعد نطق افتتاحیه او به این ترتیب پایان یافت: «در كشور ما خیلی ها درد و فقر را نمی شناسند. اما ما می توانیم به سخن كسانی كه اینها را می شناسند گوش فرا دهیم.»بوش در برقراری روابط شخصی با گروه های مختلف استعداد دارد و همواره در همین ارتباطات خود به دنبال یافتن اصولی بوده است. تصمیم گیری های سریع او نیز از سال ها پیش با انتقادات بسیاری مواجه بوده است. این مسئله در سال های كم فروغ او در دانشگاه ییل نیز مشهود بود. بیدن بارها از روش برخورد بوش با مسائل سیاست خارجی مایوس شده است. به اعتقاد او رئیس جمهور هرگز برای از بین بردن ضعف های خود تلاش چندانی نكرده است چون همیشه كسی از خانواده و دوستان برای كمك به او هست.بوش مدیرعامل هم بوده است اما به نظر می رسد این عنوان فقط شعار است چون او حقیقتاً در بخش خصوصی هیچ كار مهمی را اداره نكرده است. او فارغ التحصیل مدرسه مدیریت هاروارد است اما افرادی كه در كاخ سفید از او دستور گرفته اند و با مدیریت هم آشنایی دارند از روش عجیب او حیرت زده شده اند. كسی كه در مواجهه با مسائل علمی و تئوری شركت های آمریكایی شانس زیادی نداشت به یك باره مهمترین پست مدیریتی جهان را به دست گرفت.بوش وقتی هم تگزاس را ترك كرد تا سوداگر نفت شود هرگز فرصتی برای به كارگیری درس هایی كه آموخته بود و پایه آنها واقعیات است نیافت. شركت های نفتی كوچكی كه او اداره می كرد فقط پول از دست می دادند (اصلی ترین سرمایه گذاران اغلب دوستان پدرش بودند) بعدها تیم بیسبال تگزاس رنجرز او با سود خوبی فروخته شد، اما بوش تنها در قالب مردی در جلوی صحنه ظاهر شد نه در قالب یك رئیس واقعی. اما در عوض بوش به جای به كارگیری آموخته هایش در هاروارد به درس هایی روآورد كه تاثیرگذارتر بودند و باعث می شد تجزیه و تحلیل و دلایل منطقی ارائه ندهد. او خود می گوید كه در سال ۱۹۸۵ و در جشن ۳۹ سالگی زندگی اش متحول شده و شرابخواری را كنار گذاشته است. نزدیكان بوش داستان های زیادی تعریف می كنند اما به نظر می رسد شبی او به شدت مست بوده و به یكی از دوستان مادرش دشنام های بدی داده است. پدر و مادرش عصبانی شده و به فكر راه حلی می افتند. جورج پدر به بیلی گراهام یكی از دوستان واعظش تلفن می كند. گراهام به آنجا آمده و چند روزی را با جورج پسر می گذراند و حرف های او متحولش می كند. به این ترتیب بوش دست از شرابخواری برداشته و در كلاس های مذهبی شركت می كند.ویژگی های مشخصی كه كاخ سفید سال ۲۰۰۱ را شكل داد عبارت بود از بدبینی به اندیشه و مشاوره، تصمیم گیری های صریح، دوری از تجربه های به دست آمده و بی حوصلگی در مورد افرادی كه تردید داشتند. به خصوص كسانی كه سئوال های دوستانه مطرح می كردند. بوش می گفت: «به من و تصمیم هایم اعتماد كنید. پاداش این كار را خواهید گرفت.» و دیگر در كاخ سفید مرسوم شد كه هیچ كس از او نپرسید چرا دست به فلان كار زده است.البته درك دلیل سختی پاسخ دادن برای او چندان دشوار نیست. او نزدیك به سی سال پشت میز درس و دفاتر شركت های مختلف نشست بی آنكه كار چندانی برای انجام داشته باشد. وقتی هم فرماندار تگزاس شد از دوحزبی بودن هیات قانونگزاری نهایت استفاده را برد. كار یك فرماندار عملاً با كار قانونگزاری همراه است. تنش موجود در میان این گروه دوحزبی باعث شد بوش به راحتی بتواند به كمك ظرفیت بدیهه پردازی اش به شكل موثری مانور دهد، اما وضعیت در دولت این گونه نیست چرا كه او حزب حاكم را اداره می كند و هر مسئله ای با تصمیم گیری های پیچیده، دقت و قدرت تحلیل همراه است.همان طور كه بیدن می گوید برای رئیس جمهور آگاه شدن از ضعف ها، تزلزل ها، نیازها و آشفتگی هایش حتی توسط همكاران اصلی اش غیرقابل تحمل است. اواخر تابستان اولین سال فعالیتش در كاخ سفید، دیگر دیك چنی در جلساتی كه به همراه بوش حضور داشت صحبت نمی كرد. آنها به صورت خصوصی یا به هنگام صرف ناهار هفتگی حرف می زدند. بوش ساعات زیادی را در بیرون كاخ سفید به همراه افراد مورد اعتمادش می گذراند. افرادی كه دور بوش را گرفته اند در مقایسه با همه روسای جمهور معاصر بسیار محدودترند و تصمیم گیری ها در اتاقی انجام می شود كه افراد خیلی كمی در آن حضور دارند.

روز۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ كشور بی صبرانه انتظار می كشید تا مدیریت بوش را ببیند. پس از گذشت چند روزی كه او نامطمئن و متزلزل به نظر می رسید، با بلندگو در برابر ویرانه های مركز تجارت جهانی حاضر شده و اعلام كرد تردیدها برطرف شده است. همه خواستار وارد عمل شدن بودند و او آماده بود. بوش تردیدهای منطقی مصمم ترین مردان و اكثر روسای جمهور از جمله پدرش را نداشت و درست چند روزی پس از این حادثه تصمیم گرفت به افغانستان حمله كند. سخنرانی روز ۲۰ سپتامبر او در كنگره بی تردید بزرگترین لحظات ریاست جمهوری اش بود. او برای كمك گرفتن از خدا دعا كرد و آمریكایی های زیادی هم به همراه او این كار را كردند و خیلی ها هم برای او دعا كردند و در اینجاست كه بوش توانست در بحرانی ترین شرایط، تاكتیك های سیاسی و تصمیم هایش را با گردش به سوی غریزه، مذهب و جلب اعتماد مردم به اجرا درآورد.در مورد حوادثی كه در ماه های پس از ۱۱ سپتامبر به وجود آمد هر تحلیلگر نظامی ای بر این باور است كه بوش به جای استفاده از واسطه های افغان باید فوراً از سربازان آمریكایی برای تعقیب بن لادن در كوه های توره بوره كمك می گرفت.خیلی ها هم روش بوش در برخورد با عربستان سعودی (اصلیت بیشتر تروریست ها به این كشور برمی گردد) را به باد انتقاد گرفته اند. او اهداف خاصی را در جنگ مالی با تروریسم دنبال می كند اما سعودی ها در شكار منابع مالی تروریست ها با او همكاری چندانی ندارند.تا پیش از آنكه بوش توازن تحلیل و تصمیم گیری و فكر و عمل را با افراط گری در مسئله غریزه و ایمان به هم بزند حدود ۹۰ درصد مردم با سیاست هایش موافق بودند. اما در كنفرانس مطبوعاتی روز ۱۶ سپتامبر او در صحبت از امنیت ملی برای اولین بار به صورت عمومی از جنگ صلیبی سخن گفت: «این نوع جدیدی از شرارت است. ما درك می كنیم و مردم آمریكا هم كم كم آن را می فهمند. این جنگ صلیبی، این جنگ علیه تروریسم زمانی طول خواهد كشید.»دو روز پس از آن اری فلشر، سخنگوی كاخ سفید تا سال ،۲۰۰۳ سعی كرد پیامد های این سخنان را كاهش دهد و گفت: «فكر می كنم چیزی كه رئیس جمهور گفت هیچ نتیجه منفی ای برای مسلمان ها و سایرین ندارد. او فقط از آمریكا و ملت های جهان خواست تا به او بپیوندند.»بوش چندی پیش در یك گرد همایی در جمع كشاورزان پنسیلوانیا گفت: «مطمئنم كه خدا از طریق من سخن می گوید.» وقتی حضار سر تكان داده و به هم چشمك زدند یكی از سخنگوهای كاخ سفید به انكار این حرف های بوش كه همه به وضوح آن را شنیدند پرداخت و اضافه كرد: «ایمان رئیس جمهور او را در كار هایی كه در راه خدمت به مردم انجام می دهد كمك می كند.»