سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

رابطه خودخواهی با غفلت از خداوند


رابطه خودخواهی با غفلت از خداوند

انسان غافل گرفتار تنگناهای زندگی می شود و همان طور که یاد خدا مایه آرامش جان است فراموش کردن او هم مایه اضطراب و ترس و نگرانی است

انسان غافل گرفتار تنگناهای زندگی می‌شود و همان‌طور که یاد خدا مایه آرامش جان است فراموش کردن او هم مایه اضطراب و ترس و نگرانی است. غفلت از خداوند، دنیادوستی و خودخواهی هر سه در معنا یک چیزند، زیرا انسانی که از خدا روی برگرداند آنچه برای او می‌ماند همان خود جدا شده از خداست و محور تمام اعمال او را همین خودخواهی تشکیل می‌دهد. از همین رو این نوع خودخواهی چون عین دوری از خداست، سرچشمه همه مفاسد و معاصی و رذایل اخلاقی است.رشد خودخواهی سبب می‌شود تمایلات عالی و احساس‌های اخلاقی در درون انسان از بین برود؛چرا که این تمایلات عالی پرتوی از بعد الهی در وجود انسان است و انسان خود خواه به تدریج از خداوند دور شده و اندک اندک کلیه آثار و مظاهر الهی از وجودش رخت برمی‌بندد و در نتیجه او می‌ماند و تمایلات پست.

البته خود خواهی هم درجاتی دارد که شدیدترین مرتبه آن خود پرستی است.به عنوان مثال علت غرور کسی که به جهت ثروتمند بودن یا علم یا مقام اجتماعی یا هر امتیاز دیگر به خود شیفته و مغرور می‌شود غفلت از خداست و آن موهبت‌ها را از خود می‌داند. چنین فردی اگر آن امتیاز را در دیگری ببیند سخت ناراحت شده و خواستار زوال آن نعمت از او می‌شود. اگر شخص خود را بنده خداوند بداند و به این حقیقت ایمان داشته باشد و همه نعمت‌ها را از فضل و کرم خدا بداند و هیچ نعمتی را به خود نسبت ندهد در این صورت نه به دام حسد می‌افتد و نه مغرور می‌شود، زیرا به این نکته یقین دارد که تمام عزت‌ها از آن خداست و آن گاه است که به تدریج تمامی رذایل اخلاقی در وجودش از بین می‌رود. چون رذایل اخلاقی رابطه مستقیم با غفلت از خدا دارد. حضرت علی(ع) می‌فرماید: کسی که بر او غفلت چیره شود، قلبش می‌میرد.پس خودخواهی و غفلت از خدا سرچشمه همه رذایل اخلاقی است. امام خمینی(ره) می‌فرمایند؛ خودخواهی منشا همه مفاسد است و در جای دیگر می‌فرماید: تمام فسادهایی که در عالم پیدا می‌شود از خودخواهی پیدا می‌شود و همه اش بر می‌گردد به حب نفس و این بت از همه بت‌ها بزرگ تراست و شکستن او هم از همه مشکل‌تر.

اگر رهایش کنید شما را به هلاکت می‌کشاند...درجه به درجه پیش می‌رود تا آن جا که دین انسان را از دست انسان می‌گیرد. یکی از آفات خودسازی خودفراموشی و غفلت است. انسانی که در حال خودسازی است همیشه آگاه و بیدار و هوشیار مراقب اعمال و رفتار خود است تا لغزشی از او سر نزند و اگر خدای نخواسته دچار لغزش شد فورا متوجه می‌شود و درصدد جبران آن بر می‌آید. ضد این حالت، خودفراموشی و غفلت است که در این مرحله، انسان از خود و اطراف خود غافل و بی‌خبر است، ازاین‌رو در گناه و ظلم و بیدادگری غرق و از اعمال خود غافل می‌شود و در عین حال خود را بهترین افراد هم می‌داند.این حالت ازآن رو پدید می‌آید که تمام راه‌های هدایت را بر اثر گناهان به روی خود بسته است.قرآن مجید صفات دوزخیان را در سه جمله خلاصه می‌کند:قلب هایی دارند که با آن اندیشه نمی کنند. قلب در قرآن به معنای روح و فکر و نیروی عقل است. چشم هایی روشن و حقیقت بین دارند اما با آنها چهره حقایق را نمی نگرند و همچون نابینایان از کنار آنها می‌گذرند. با داشتن گوشی سالم سخنان حق را نمی شنوند.در نتیجه اینان همچون چهار پایانند، چرا که امتیاز چهارپایان در فکر بیدار و چشم بینا و گوش شنواست که متاسفانه همه آنها را از دست داده اند، بلکه آنان بدتر از چهارپایایند، چراکه چهارپایان این استعدادها را ندارند و سرانجام آنها افراد غافل و بی خبری هستند و به همین جهت در بیراهه‌های زندگی سر گردانند.

به سبب همین اعمال، دنیای آنها با سختی و مشکلات همراه است و در آخرت هم در عذابند.قرآن کریم در باره چنین افرادی می‌فرماید: کسی که از یاد خدا غافل و رویگردان است زندگی سخت و تنگی خواهد داشت و روز قیامت هم کور محشور می‌شود و اعتراض می‌کند و می‌گوید: چرا مرا کور وارد صحرای محشر کردی در حالی که در دنیا چشم داشتم؟ جواب می‌شنود، درست است در دنیا آیات ما را دیدی و فراموش کردی به آن عمل نکردی امروز همان گونه فراموش می‌شوی.انسان غافل گرفتار تنگناهای زندگی می‌شود و همان‌طور که یاد خدا مایه آرامش جان است فراموش کردن او هم مایه اضطراب و ترس و نگرانی است. اصولا تنگی زندگی بیشتر به جهت کمبودهای معنوی است، زیرا خداوند طبق آیات قرآن همه را پاک آفریده و اسباب سعادت و تکامل را در اختیار همگان قرار داده، ولی، با این حال گروهی با اعمال بد، دوزخ را برای خود فراهم می‌کنند و سرانجامی شوم و تاریک برای خود تدارک می‌بینند و گروهی نیز با اعمال و رفتار نیک بهشت و رضایت حق تعالی را برای خود به دست می‌آورند و سرانجام رستگار می‌شوند.در نتیجه اعمال خلاف و انواع گناهان آثار سویی روی حس تشخیص و درک و دید انسان می‌گذارد و سلامت فکر را تدریجا از او می‌گیرد. هر چه در این راه فراتر رود پرده‌های غفلت و بی خبری بر دل و چشم و گوش او محکم تر می‌شود و سرانجام کارش به جایی می‌رسد که همه حقایق به روی او بسته می‌شود و حس تشخیص و قدرت تمیز که برترین نعمت الهی است ازآنها گرفته می‌شود. در قرآن خداوند می‌فرماید: این مردم کوته بین ظاهری از زندگی دنیا را می‌بینند و از عاقبت و پایان کارها بی خبر و غافلند.