سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
مجله ویستا

نقد و مرز آن با تخریب


نقد و مرز آن با تخریب

هدف از نقد باید کشف واقعیت باشد و لازمه آن برخورداری از ۲ ویژگی است نخست, آگاهی جامع و عمیق و دوم, تعهد و دلسوزی آفت نقد, غرض ورزی است که در پی کشف حقیقت نیست بلکه تحمیل اغراض شخصی و تحریف است

نوشتار حاضر، متن گفت و گوی باشگاه اندیشه با دکتر «نعمت الله باوند»، استاد دانشگاه و کارشناس مسایل سیاسی، درباره نقد و اخلاق نقد است که از نظر می گذرد.

● به نظر شما هدف از نقد چیست؟

هدف از نقد باید کشف واقعیت باشد و لازمه آن برخورداری از ۲ ویژگی است: نخست، آگاهی جامع و عمیق و دوم، تعهد و دلسوزی. آفت نقد، ‌غرض ورزی است که در پی کشف حقیقت نیست بلکه تحمیل اغراض شخصی و تحریف است. از این رو شخص ناقد باید علم را همراه با تهذیب نفس داشته باشد. یعنی باید تسلیم حقیقت باشد؛ آن چنان که هست ولو به ضرر برخی خواسته های شخصی و گروهی خود و نه بالعکس. عکس این اصل، تامین هوای نفس گروهی و فردی است،‌ نه حقیقت و توجه به منافع همه. لذا شخص نقاد باید منصف باشد و حتی به دشمنان خود هم تعدی نکند و منافع جمع باید مقدم باشد بر منافع فردی. لذا نقد همانند یک جراحی حساس و بزرگ است.

● هر کسی می تواند نقد کند؟

خیر. هر کس با اندکی آگاهی و عدم تعهد لازم نباید مبادرت به نقد کند؛ ‌آن هم در عرصه جامعه و مسائل مبتلا به عموم مردم؛ همچنان که ما در مراجعه به پزشکان که تنها با جسم مان سر و کار دارند،‌ به دنبال پزشکی حاذق و دلسوز هستیم. یعنی هم به تخصص او اهمیت می دهیم و هم به تعهد و دلسوزی او. نکته مهم این که از آن جا که انسان در جامعه زندگی می کند و محصور در شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است و خود از این جهت، تحت تاثیر این شرایط و برخی منافع و حب و بغض های فردی و اجتماعی است، شخص نقاد باید قدرت فکری و روحی و اجتماعی بالایی داشته باشد تا با حداقل تاثیرپذیری از این شرایط و منافع و حب و بغض ها درصد کشف حقیقت باشد و به تحلیل همه جانبه از مصائب جامعه و بعد با شجاعت لازم حتی علی رغم خواست و منافع فردی خود، به بیان واقعیت و منافع مردم بپردازد و از هیچ قدرتی جز خدا نترسد و احساس مسئولیت و وجدان انسانی و اسلامی در وجودش باید غالب باشد.

● آیا نقد می تواند به اصلاح مشکلات جامعه بیانجامد؟

شخص نقاد گاهی با نقد صحیح و منصفانه برخی مشکلات اجتماعی، با دلسوزی و آگاهی می تواند در سرنوشت یک کشور بسیار موثر باشد و یا در جهت عکس آن، با یک نقد غیر منصفانه و مبتنی بر سود گاهی می تواند تا حد تخریب مبانی فکری، اقتصادی، اخلاقی و اجتماعی کشور پیش رود و از این طریق خسارات جبران ناپذیری به جامعه وارد کند.

● آیا در دیگر مکاتب، نقد الگویی خاص دارد؟

در تمام مکاتب، با الگوهای متفاوت و تعاریف متعدد در عرصه مسائل اجتماعی و حتی هنری و ادبی، در غرب و شرق، با تمام تنوع دیدگاه ها در یک چیز اشتراک دارند و آن اعتقاد به وجود پاره ای معیارها و موازین اساسی است که از لوازم هر نقد سازنده است؛ زیرا بدون این معیارهای نهایی که در ادبیات سیاسی جهان از آن ها به منافع کلان ملی و در نهایت مفاد قوانین اساسی کشور تعبیر می شود، ‌اگر توجه به این مبانی و منافع ملی کلان نباشد ‌نقد قطعا به بیراهه می رود و می تواند در نهایت بدون در نظر داشتن این موازین و معیارها به نوعی هرج و مرج فکری و بعد اجتماعی و سیاسی در یک حکومت بیانجامد که در این صورت یک کشور ممکن است با خطرات اساسی و حتی ناامنی و خطر نابودی استقلالش مواجه شود.

در هیچ مکتب و کشوری سراغ نداریم که این امر را تحمل کند. در تمام سیستم های حکومتی و اجتماعی و سیاسی جهان جز واژه خیانت،‌ تعبیر دیگری نمی کنند. لذا شخص نقاد باید در چارچوب قانون اساسی یک کشور و مفاد این قوانین که در راستای تقویت مبانی و تحقق اهداف این مبانی و رفع برخی معضلات و نارسایی هاست گام بردارد تا آن ناقد برای جامعه بتواند موثر باشد و در این مهم سرنوشت ساز نباید از موانع درونی مثل خواسته های شهوانی پیروی کند که امام می فرمود شهوات خود را سرکوب کنید و از حب و بغض و برخی خواسته های نامشروع،‌ دوری کنید.

همچنین از موانع بیرونی نیز نباید ترسید و با هویت و شجاعت و توکل بر خدا و احساس تعهد نسبت به دیگران و مصالح عالی کشور باید با این دو مانع درونی و بیرونی که مبارزه منطقی و منصفانه در حد مجاهده و گاهی ریاضت کرد. در غیر این صورت هر نقدی یا بی اثر است یا با اعمال حب و بغض و عدم انصاف و اعمال عدالت تا مرز تشدید معضلات جامعه پیش می رود و تحریف حق و باطل را به دنبال دارد و در نهایت مردم و مسئولین را در تشخیص سره از ناسره سردرگم می کند و این یعنی تخریب مبانی فکری و عینی یک کشور.

● آیا می توان نقد را فقط مثبت یا منفی دانست؟

به فرموده امام امت، نقد یک موهبت و یک آزمایش الهی است. اما در عین حال ‌همین موهبت نقد مانند یک شمشیر دو دم است که می تواند حیات بخش باشد و هم مخرب و کشنده. با این که ما می دانیم عموم نخبگان (افراد متخصص و فرهیخته)‌ و مردم عادی بر اساس عرف و عقل و شرع در مسائل عادی به افراد متخصص رجوع دارند، ‌مثل مراجعه به معمار برای ساختن ساختمانشان و تعمیر کار، ‌اما می بیینم در عرصه نقد در کشور ما با وجود پیشرفت های بسیار در عرصه های مختلف، گاهی برخی تریبون ها و رسانه ها در اختیار منتقدانی است که یا آگاهی لازم مبتنی بر تخصص ندارند و یا فاقد آن ملکه دلسوزی و ترجیح منافع جمع بر فرد خاص می باشند. ‌یعنی حاضر نیستند منافع ملی را اولویت دهند و منافع فرد و خودشان را آن هم نه در چارچوب قانون اساسی و منافع ملی بلکه بر اساس اغراض بسیار محدود خودشان که در جهت مخالفت با خواست مردم و استقلال و اعتلای کشورشان است، می خواهند در آن جهت پیش ببرند.

● متاسفانه برخی اوقات نقد با آزادی اشتباه گرفته می شود. چطور باید از این مساله جلوگیری کرد؟

دشمنان خارجی ما با تشدید همین امر در داخل و توسط همین افراد که بعضا وابسته به آن ها هستند، درصددند تا این موهبت بزرگ الهی یعنی آزادی در جمهوری اسلامی را که محصول مبارزات صدها ساله ایرانیان با استبداد و استعمار خارجی در قبل و بعد از انقلاب بوده است، با نام خود آزادی لوس کنند و به بیراهه بکشانند. چون به آن موازین کلی و پایه ای در نقد توجه ندارند و در نهایت با حربه آزادی و نقد و دفاع از آن به تخریب آن مبادرت می ورزند تا مجددا با نابودی استقلال و آزادی در کشور ایران، دوباره بساط وابستگی و استبداد را در ایران بگسترانند. از این رو باید نقادان متعهد کشورمان بیش از گذشته با تشخیص ظریف مرز نقد سازنده از تخریب، به مصاف همه جانبه ‌این ترفند دشمنان خارجی و معدودی عوامل داخلی آن ها که در برخی تریبون ها به شدت در حال تخریب منافع کشور در عرصه های مادی و معنوی هستند، بروند.

● چه می شود که رسانه های سیاسی و اجتماعی، فضا را به گونه ای ترسیم می کنند که فضای تخریب به جای نقد گسترش پیدا کند و نقد منصفانه دچار تناقص شود؟

نقادان کسانی هستند که در مورد وضعیت عمومی و کلی ولو در یک حوزه خاص در مورد یک کشور یا جامعه و گروه صحبت می کنند. بنابراین چتر پوششی آن وسیع است و به همین خاطر عوامل مختلفی می تواند با توجه به سوال شما مطرح شود. اما نکته مهم آن که ‌باید در عرصه حکومت، مسئولان عالی نظام در عزل و نصب ها و تشویق ها و تنبیه ها عدالت را مبنا قرار دهند. شایسته سالاری به معنی حقیقی کلمه وقتی حاکم شود،‌ جامعه تشویق به حرکت به سوی هنجار ها می شوند و از ناهنجاری ها می ترسند؛ چون می دانند اگر کاری که بهشان محول می شود را با تعهد انجام ندهند، ‌علاوه بر مسئولیت در پیشگاه خدا، دستگاه های حکومتی و حتی اداره مربوطه اش بر اساس عدالت کار او را مورد ارزیابی قرار می دهد. وقتی چنین امری نهادینه شود تخلفات کم می شود و ترس از قیامت در دل مجرمین بالقوه و بالفعل می افتد و می فهمند همچنان که امام فرمود: «ما در حکومت اسلامی با کسی تعارف نداریم». حکم کردن هم شوخی بردار نیست و در ذهنیت عموم و به خصوص در نخبگان تاثیرش این خواهد بود که سمت و سوی این نظام به سوی حق و عدل است و کسانی که قصور می کنند، ‌مورد تذکر قرار می گیرند اما اگر تقصیر کنند، نظام با آن ها برخورد می کند؛ ‌هر کس که باشد. قوم و خویش بازی و حزب بازی ها حتی بنام حق نباید عبور از موازین شرعی کند و از این نترسد که اگر در برابر یک جریانی بایستد باید ‌تاوان بدهد.

● آیا در عرصه نقد درست و منصفانه جامعه تا به حال درست عمل کرده است؟

ما در شرایط عادی غفلت می کنیم و باید موارد حساس و غیر عادی که در انتظار ماست را پیش بینی کنیم. امام فرمود:‌ یک مجتهد، باید نبض تفکر جامعه در دستش باشد و بتواند قبل از وقوع حوادث آن را پیش بینی کند و مهیای عکس العمل لازم در برابر حوادث باشد. نظام در عرصه مبارزه با طاغوت بسیار موفق بوده است اما امیدواریم در درون هم در مبارزه با طاغوتی که بالقوه در افراد به ویژه در جریان ها و شخصیت ها به هر میزان که بالا باشند و ‌بیشتر جلوه دارد، ‌در این مبارزه هم پیروز شود که اگر پیروز شود،‌ پیروزی در مقابل طاغوت های بزرگ از جمله آمریکا قطعی خواهد بود. اگر سیستم حساب رسی دقت لازم را داشته باشد ‌و به ویژه نظارت نه فقط در دستگاه های اجرایی یا تقنینی یا قضایی به عنوان یک فرهنگ عمومی در کل کشور و مردم باشد به صورت ریشه ای جرم در نظر هر مجرمی تاوان سنگین خواهد داشت و در نتیجه در نگاه نقادان هم این طور می شود که در پیشگاه خدا و تاثیرشان در تاریخ، ‌این ها موثرند و از دستگاه قضایی عادل می هراسند و اصلاح می شوند.

● چه کنیم مسئولین جامعه نقد پذیر شوند؟

اداره جامعه به صورت مستقیم توسط مردم امکان پذیر نیست. به همین دلیل نمایندگانی به این منظور به نمایندگی از کل مردم در قالب مجلس، قوه مجریه، خبرگان یا رهبری وجود دارد. برای این مشکلی که فرمودید باید آسیب شناسی کنیم که در درون این افراد چه می گذرد و از طرفی در برخی ابعاد از جمله قوانین و نحوه اجرا و نحوه نظارت باید تجدید نظر کنیم و فرهنگ سازی هم برای ناقد و هم برای نقد پذیرنده قطعا موثر خواهد بود.//پایان