دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

نام ابریشم برای این جاده کوچک است


نام ابریشم برای این جاده کوچک است

دکتر رضا نوری شادمهانی, باستان شناس از ویژگی ها و ضرورت احیای جاده ابریشم می گوید

سال‌هاست از جاده ابریشم سخن می‌گوییم، اما کمتر در مورد احیا و توجه‌دادن مردم به این شاهراه مهم که بخشی از فرهنگ و تاریخ کشورمان است، توجه داشته‌ایم؛ جاده‌ای که زمانی نقش مهمی در تردد و تجارت ایران داشته و در مسیر آن کاروانسراها و بناهای تاریخی بسیاری شکل گرفته تا مکانی برای استراحت رهگذران خسته باشد. این شاهراه که به گفته دکتر رضا نوری شادمهانی، باستان‌شناس باید نام شاهراه خراسان را بر آن گذاشت حالا در بسیاری از مسیرهای خود در میان استان‌ها و کشورهای دیگر قطعه‌قطعه شده است و امروزه برای پیوند بهتر اقوام و ملت‌ها برای احیای آن باید توجه ویژه شود.

چرا راهی که مسیر شرق و غرب را به هم پیوند می‌داده است و کاروان‌های بسیاری از آن عبور می‌کردند، به جاده ابریشم معروف شده و قدمت آن چقدر است؟

تقریبا یک قرن پیش بود که یک زمین‌شناس اتریشی به نام فردیناند فون ریشتهوفن اصطلاح جاده ابریشم را باب کرد که دلالت بر شبکه‌ای از راه‌ها داشت و چین و اروپا را از قرن سوم پیش از میلاد به هم وصل می‌کرد. اما مالکوم کالج، مورخ شهیر بریتانیایی دایر‌شدن جاده ابریشم را به اوایل دوران مهرداد دوم شاه اشکانی (۱۲۳ ق. م) مربوط می‌داند. البته می‌توان در هر دوی این فرضیه‌ها تردید وارد کرد، چراکه اگر محل قرار‌گرفتن استقرارگاه‌های پیش از تاریخ چون تپه چخماق شاهرود، تپه حصار دامغان، چشمه علی‌ری، تپه گودین کنگاور و تپه‌های سراب و آسیاب کرمانشاه را به دقت مورد بررسی قرار دهیم خواهیم دانست انسان‌های پیش از تاریخ نیز به اهمیت و جایگاه این شاهراه پی برده بودند. بنابراین این شاهراه پیش از کشف و استفاده از ابریشم شناخته‌شده و دایر بوده است. از این‌رو اطلاق جاده ابریشم به این شاهراه بخشی از پیشینه درازمدت آن را به محاق فراموشی می‌کشاند. دیگر این‌که این شاهراه صرفا محمل و بستر داد و ستد و معاملات تجاری آن هم تجارت ابریشم نبوده است، بلکه در این شاهراه (راه اعظم) مبلغان دینی، هنرمندان، جنگاوران، مسافران و بازرگانان دائما در آمد و شد بوده‌اند و هر از چندگاهی در منزلگاهی کوچک چون مشکویه یا منزلگاهی بزرگ چون سمرقند رحل اقامت می‌افکندند و خستگی سفری چند روزه یا چندهفتگی را ازتن خارج می‌کردند. بنابراین با استناد به موارد فوق عنوان جاده ابریشم چندان صحیح به نظر نمی‌رسد و شاید بهتر است از عبارت «شاهراه خراسان» استفاده کنیم.

اما راه ابریشم مسیر طویلی بوده که از شرق به غرب را شامل می‌شده، آیا اطلاق شاهراه خراسان به آن درست است؟

منظورخراسان فرهنگی دیروز است که شامل مناطق بخارا، سمرقند، هرات و در خاک ایران تا نزدیکی گرمسار ادامه می‌یافت و این شاهراه تا نزدیکی کاشقر در آسیای میانه یعنی یکی از آخرین نقاط مسلمان‌نشین را هم دربرمی‌گرفت.

اما بازهم به نظر می‌رسد با توجه به دربرگیرندگی این شاهراه که مناطق مختلفی از چین تا اروپا را به هم وصل می‌کرده، اطلاق واژه خراسان نمی‌تواند جامعیت داشته باشد.

به هر حال واژه راه ابریشم، واژه جدیدی است که در قرن نوزدهم به این جاده اطلاق شد، اما باید گفت هر محققی با توجه به حوزه مطالعاتی و پژوهشی خودش نامی برای این جاده گذاشته است. برخی از محققان از جمله هرتسلت این جاده را دروازه آسیا نامیده است و جاناتان بلوم یکی از محققان برجسته دوره اسلامی می‌گوید مهم‌ترین کالایی که اینجا رد و بدل می‌شده کاغذ بوده، بنابراین اطلاق واژه جاده کاغذ مناسب‌تر از جاده ابریشم است.

سهم و تأثیرگذاری ایران در شکل‌گیری این راه تاریخی چقدر بوده است؟

دولت چین برای مبادله کالا با غرب در جستجوی سود بود. از این‌رو نمی‌توانست نسبت به ایجاد ارتباط با غرب بی‌اعتنا باشد. در نتیجه راه کاروانروی بزرگی از شرق به سوی غرب کشیده شد که در آن کاروان‌ها با عبور از مسیرهای متعدد به مرز ایران می‌رسیدند. هرگاه کاروانیان می‌خواستند بدون گذر از مرز ایران و راه‌های داخلی این کشور، بیابان‌های آسیای میانه را طی کنند ناگزیر بودند از شمال دریای کاسپین (مازندران) عبور کنند که در این مسیر با کوه‌های بلند، دره‌های عمیق، رودهای پرآب و شوره‌زارهای خشک روبه‌رو می‌شدند. از این‌رو کاروانیان ترجیح می‌دادند در قبال پرداخت تعرفه‌های گمرکی در داخل ایران سفر خویش را پی بگیرند. کالاهای خاور دور از راه ایران به دو ناحیه آرتاشات (کرانه رود ارس) و نصیبین می‌رسید و از این دو مرکز به روم‌شرقی فرستاده می‌شد. ایرانیان چه در دوره اشکانی و چه در عصر ساسانی خواستار انحصار بازرگانی ابریشم چین بودند. به همین دلیل بازرگانان روم شرقی برای گریز از پرداخت حق گمرکی به دولت ایران می‌کوشیدند تا با حبشیان رابطه برقرار کنند و البته باید به این موضوع نیز اشاره کنیم که شاید بتوان یکی از دلایل جنگ‌های طولانی‌مدت ایرانیان با رومیان را وجود همین شاهراه و منافع مادی که از آن حاصل می‌شد، دانست.

چه بناهای تاریخی مهمی در مسیر این راه وجود دارد؟

نوری شادمهانی: این شاهراه صرفا محمل و بستر داد و ستد و معاملات تجاری آن هم تجارت ابریشم نبوده است، بلکه در این شاهراه (راه اعظم) مبلغان دینی، هنرمندان، جنگاوران، مسافران و بازرگانان دائما در آمد و شد بوده‌اند

این مسیر از دوران پیش از تاریخ تا عصر صفویه یکی از شریان‌های اصلی آسیا و شاید دنیا محسوب می‌شده که در فواصل مختلف چند رشته راه فرعی یا به آن می‌پیوستند یا از آن منشعب می‌شدند. بنابراین در طول این شبکه ارتباطی بناها، روستاها، شهرها و کلانشهرهای گوناگونی احداث و مورد استفاده قرار گرفتند که بعضی از آنها همچنان به حیات خود ادامه می‌دهند. از این نمونه‌ها می‌توان به مشهد مقدس و ری اشاره کرد، اما بسیاری از آنها به بناهای ویران یا تپه‌های باستانی مبدل شده‌اند. از جمله بناهای برجسته این مسیر می‌توان به کاروانسرای شرف (سرخس)، کاروانسرای آهوان (دامغان)، کاروانسرای قوشه (سمنان)، کاروانسرای بیستون (نزدیک کرمانشاه) و پل‌های بیستون و خاتون (کرج) اشاره کرد. ضمن آن‌که باید به این نکته هم اشاره کنیم به دلیل پر تردد بودن این شاهراه، کتیبه‌ها و نقش برجسته‌های مهمی در حاشیه این مسیر بر صخره‌های کوه کنده شده‌ که کارکردی چون بیلبوردهای تبلیغاتی بزرگراه‌های امروزی داشته‌اند. از مهم‌ترین این رسانه‌های اطلاع‌رسانی کهن می‌توان به نقش برجسته آنوبانی نی در سرپل ذهاب (قدیمی‌ترین نقش برجسته ایران)، نقش برجسته بیستون در نزدیکی کرمانشاه (مفصل‌ترین و مهم‌ترین نقش برجسته ایران) و نقش برجسته فتحعلی شاه قاجار در کنار چشمه‌ علی‌‌ ری که روی نقش برجسته بهرام چوبین (از عصر ساسانی) حجاری شده است، اشاره کرد.

هم‌اکنون از این مسیر تاریخی تا چه حد استفاده می‌شود؟

از آنجا که جاده‌های امروزی در فاصله چندکیلومتری شاهراه خراسان (جاده ابریشم) احداث شده‌اند می‌توان تقریب به یقین گفت از این شاهراه چندان استفاده نمی‌شود مگر از منظر گردشگری. گردشگران (کمتر خارجی و بیشتر ایرانی) معمولا به بازدید از تأسیسات وابسته به این جاده و نقوش برجسته حاشیه این راه می‌پردازند، اما نگاه توریستی داشتن به این جاده کجا و زیر و بم‌های زمین خاکی این جاده را با زخم‌های کف پای خویش آموختن کجا؟!

آیا این مسیر قابلیت احیا‌شدن دارد؟

چرا قابل احیا نباشد. با در اختیار داشتن علومی چون باستان‌شناسی و ابزارهای تکنولوژیک امروزی با زنده‌سازی‌ هر آنچه متعلق به دیروز است امکان‌پذیر است، اما قبل از احیای فیزیکی این مسیر و تأسیسات وابسته به آن باید آداب سیر و سفر را آموخت. نمی‌توان سوار اتومبیل شد و پای نقش برجسته بیستون یا در کنار سردر باشکوه کاروانسرای انوشیروانی گردنه آهوان از ماشین بیرون جهید و چند عکس یادگاری گرفت و تمام. باید در غبار این مسیر گم شد، باید زیر و بم‌های این قطعه زمین پرتردد را لمس کرد، اما به گمانم با نگاه صرفا توریستی، این امر هیچ‌گاه تحقق نخواهد یافت.

چالش‌هایی که پیش روی احیای این جاده وجود دارد، چیست؟

یکی از بزرگ‌ترین چالش‌هایی که در ارتباط با شاهراه خراسان وجود دارد قطعه‌قطعه‌کردن این شاهراه کهن و طویل است. هر کشوری بر بخشی از آن یا هر استانی بر قطعه‌ای از آن دسترسی و اشراف دارد. انگار فراموش کرده‌ایم این جاده شبکه ارتباطی وسیعی بوده که تمام اقوام، ملت‌ها و کشورها را به یکدیگر متصل می‌کرده است. برخلاف بازیگر فیلم «مسافران» که می‌گفت: «لعنت به جاده‌ها اگه معناشون جداییه!» بنده معتقدم که باید با صدای بلند گفت: «درود بر شاهراه خراسان اگه معناش اتحاد و همبستگیه!» اتحاد میان اقوام، دولت‌ها و ملت‌ها.

در دنیای کهن که این همه کشور و اقلیم متفاوت وجود نداشت جاده ابریشم از میان کشورهای چین، هند، ایران و روم می‌گذشت، البته باید به اقوام متنوع و پراکنده در دشت‌های آسیای میانه همچون مغولان و ترکان نیز اشاره شود، اما امروزه با قطعه قطعه‌شدن سرزمین‌ها و تشکیل دولت‌های جدید، شاهراه خراسان نیز میان این سرزمین‌ها و دول تقسیم شده است؛ دولت‌های جدید چون تاجیکستان، قزاقستان، ازبکستان، ارمنستان، ترکیه و... که احیای آن با این همه کشور دشوار می‌نماید.

سیما رادمنش ‌