یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا

بیمه اجتماعی در جامعه اسلامی


بیمه اجتماعی در جامعه اسلامی

● از منظر علامه فضل الله
‌”.. و بغنی باذل لمعروفه..” منظور از غنی، کسی است که مال و منال و ثروتی دارد. هر کسی که مالی دارد، خداوند در مال او حقی برای دیگران قرار داده است. این یک مسئله …

از منظر علامه فضل الله

‌”.. و بغنی باذل لمعروفه..” منظور از غنی، کسی است که مال و منال و ثروتی دارد. هر کسی که مالی دارد، خداوند در مال او حقی برای دیگران قرار داده است. این یک مسئله شرعی اسلامی است؛ در قرآن کریم می‌خوانیم: “والذین فی اموالهم حق معلوم* للسائل و المحروم”.۱ پس اصل بحث چه در مورد مال خاص و چه در مورد مال عام، بحث درباره حق است و بحثی از احسان و تفضل در میان نیست. سائل و محروم دو نمونه برای انسان نیازمند هستند، و هرگز به عنوان مثالی برای تفضل کردن نیستند، چرا که در مال انسان حقی برای این دو قشر یعنی سائل و محروم قرار داده شده است. در بعضی از احادیث از ائمه اطهار(ع) آمده است: “ان الله فرض للفقراء فی اموال الاغنیاء ما یکفیهم، و لو علم انه لا یکفیهم لزادهم”۲، [همانا خداوند در اموال ثروتمندان برای فقرا مقداری مقرر کرده که برایشان کافی باشد، و چنانچه معلوم شود که کافی نیست آن را بیشتر می‌کند.] یا در روایت دیگری آمده است: “ ان الله اشرک الفقراء فی اموال الاغنیاء”۳، [همانا خداوند فقرا را در اموال ثروتمندان شریک قرار داده است.] به نحوی که وقتی به مال انسان خمس یا زکات تعلق می‌گیرد، این حق خمس و زکات مال تو نیستند، و اگر تو آنها را برداری، دزدی کرده‌ای.‌

این برنامه شبیه یک نوع بیمه تامین اجتماعی است، یعنی جامعه اسلامی یک جامعه با پشتوانه است که در آن بعضی از مردم بعضی دیگر را پشتیبانی می‌کنند، حالا این پشتیبانی در بعضی امور الزامی است که همان واجبات می‌باشند و در بعضی امور غیر الزامی است که همان مستحبات می‌باشند. مستحبات و واجباتی که خداوند در آنها از انسان می‌خواهد که قسمتی از مالش را به دیگری ببخشد.‌

در بعضی از احادیث وارد شده که پیامبراکرم(ص) بین ایمان شخص و دستگیری از انسان محروم رابطه برقرار کرده‌اند، مخصوصا اگر آن انسان محروم همسایه‌اش باشد؛ “ما امن بی من بات شبعان و جاره جائع”۴ [کسی که شب سر بر بالین بگذارد در حالی که همسایه‌اش گرسنه باشد، به من ایمان نیاورده است.] این حدیث می‌خواهد به ما بگوید که مسئله ایمان این نیست که فقط یک عقیده فکری درونی باشد بلکه مسئله‌ای است که با حرکت فکری انسان هم مرتبط است.‌

‌”و بفقیر لا یبیع آخرته بدنیا غیره”؛ فقیری که آخرتش را به دنیای دیگری نمی‌فروشد. چرا که او وظیفه دینی‌اش را درک می‌کند و آثار مثبت و منفی اخروی را پیش رو می‌بیند، لذا در مقابل فقری که بر او عارض شده کوتاه نمی‌آید، بلکه اعتماد به نفس دارد و برای اینکه مشکلش را از راهی حل کند که دینش را از دست ندهد برنامه‌ریزی می‌کند و بر سختی‌هایی که بر او عارض می‌شود صبر پیشه می‌کند و از افراد نیکوکاری که به نیازمندان کمک می‌کنند استفاده می‌کنند.‌

اما اگر فرد ثروتمند از کمک به فقیر خودداری کند، “باع الفقیر آخرته بدنیا غیره”۵ یعنی فقیر آخرتش را به دنیای دیگری می‌فروشد، زیرا فقیر در مقابل گرسنگی و بدبختی که بر او عارض شده، خود را ناگزیر از ارتکاب به گناه می‌بیند و بر این اساس مرتکب حرام می‌شود و در طلب مالی می‌رود که خداوند از آن راضی نیست.

خداوند از فقیر می‌خواهد که صبر پیشه کند، طاقت داشته باشد و به خود اعتماد داشته باشد، و این به‌خاطر آن است که خداوند فرد ثروتمند را مکلف به رسیدگی به وضع فقیر می‌داند. پس اگر ثروتمند به فقیر رسیدگی نکند، نیاز او بیشتر و بیشتر می‌شود تا جایی که تحملش از بین می‌رود و آخرتش را به دنیایش می‌فروشد. و این چنین است که توازن در جامعه از بین می‌رود، در حالی که اسلام تلاش می‌کند این کاستی‌ها را برطرف کند. اما اگر ما این کاستی‌های علمی و مالی و اجتماعی را به حال خود واگذاشتیم، همین کاستی‌ها در نابودی جامعه مشارکت می‌کنند، بنابراین قوام دنیا از بین می‌رود.‌

ترجمه : محمد صفری

پی نوشتها:

‌‌ -۱ المعارج: ۲۵-۲۴.

‌‌ ۲‌- من لا یحضره الفقیه. ج.۲ ص .۳ ح ۱۵۷۴.

‌‌ ۳‌- بحار الانوار. ج.۹۶ ص .۶۴ ح.۲۷ ب۶.

‌‌ -۴‌ اصول الکافی. ج.۲ ص.۶۸۸ ح۱۴.

‌‌ ۵‌- نهج البلاغه. الکلمات القصار. ک ۳۶۲.