شنبه, ۲۲ دی, ۱۴۰۳ / 11 January, 2025
مجله ویستا

دخترانی بدون کفش های کتانی


دخترانی بدون کفش های کتانی

«بازنده», «مجنون لیلی» و سریال «مسافری از هند» را در کنار «دختران» بگذارید تا بشود حدس زد که قاسم جعفری مشغول تجربه گرایی در سینماست و به شناوری در ژانرهای گوناگون می پردازد

«بازنده»، «مجنون لیلی» و سریال «مسافری از هند» را در کنار «دختران» بگذارید تا بشود حدس زد که قاسم جعفری مشغول تجربه گرایی در سینماست و به شناوری در ژانرهای گوناگون می‌پردازد. عنوان فیلم آنقدر موجز و روشن است که جنس فیلم و ژانر آن را مشخص می‌سازد:

بازنمایی دنیای دختران دبیرستانی که در مرحله حساس هویت‌یابی قرار دارند و رویاهایی را در سر می‌پرورانند که چندان با واقعیت اجتماعی و محدویت‌های جنسیتی آنها منطبق نیست. ۳ دختر از ۳ طبقه و قشر اجتماعی متفاوت که دغدغه‌های مشابه و نزدیک به هم دارند و هر کدام مسیر دشوار و تلخی را تجربه می‌کنند که بخشی از دغدغه‌های این نسل را نمایندگی می‌کند.

فیلم «دختران» به سینمای نوجوان تعلق دارد که کمتر فیلم سینمایی در این ژانر در ایران ساخته شده است. اگر رسول صدر عاملی در «دختری با کفش‌های کتانی» سراغ یکی از این دختران نسل جدید و مسائل و دغدغه‌هایش رفته است، قاسم جعفری با انتخاب ۳ نفر از این دختران، دامنه موضوع را وسیع‌تر می‌کند و دغدغه فردی را به مساله جمعی یک نسل تغییر می‌دهد، هر چند تناسب زمانی و تاریخی فیلم در نسبت با سوژه و مسائلی که مطرح می‌شود تازگی و شاید جذابیت زیادی برای نسل امروز دختران نداشته باشد.

به این معنی که این سوژه با مسائل بیرونی و اجتماعی یک دهه پیش دختران انطباق بیشتری داشت، هرچند سویه عاطفی و احساسی ماجرا در شمایلی متفاوت همچنان در جامعه امروز هم به چشم می‌خورد.

دختران یک اثر تربیتی هم محسوب می‌شود که به آسیب‌شناسی اجتماعی ـ روانی دختران در دوره دبیرستان و آغاز جوانی می‌پردازد.

دختران از حیث موضوعی، واجد یک ساختار اپیزودی است و زندگی ۳ دوست دبیرستانی را روایت می‌کند که هرکدام به دلیل تضاد و تعارضی که با خانواده و جامعه دارند، دچار بحران شده‌اند. محصول این بحران، خودکشی، فرار و دیوانه شدن است. یاسی به دلیل تجاوز فریبکارانه یک مرد میانسال و فشار روحی و مالی ناشی از دست دادن پدرش خودکشی می‌کند، معصومه به دلیل اختلافات ایدئولوژیک و مذهبی با خانواده سنتی‌اش از خانه فرار می‌کند.

شوکا به دلیل اختلاف با خانواده بر سر ازدواج با فرد مورد علاقه‌اش و مشکلاتی که برای ۲ دوست دیگرش رخ داده، دچار افسردگی شدید شده و راهی تیمارستان می‌شود. ساختار روایی فیلم به گونه‌ای است که هم به شکل موازی پیش می‌رود و هم اپیزودوار از قصه اولی به داستان دومی می‌رسد و در نهایت همه این اپیزود‌ها در ذیل یک نتیجه‌گیری اخلاقی واحد به هم متصل می‌شوند؛ فرآیندی که جعفری به گونه‌ای دیگر در مجنون لیلی تجربه کرده بود.

فیلم به لحاظ موضوعی و این‌که مثلا از برخی خط قرمزها عبور می‌کند و موقعیت آسیب‌پذیر دختران در جامعه را نشان می‌دهد، ممکن است جذاب باشد اما نوعی گل درشتی و اغراق در بازنمایی موقعیت عاطفی و احساسی این دختران و پر رنگ شدن وجوه ملودراماتیک اثر موجب می‌شود نوعی شعارزدگی و احساسی‌گری در فیلم می‌شود. خوشبختانه جعفری در انتخاب بازیگران نه به سراغ بازیگران آشنا می‌رود و نه از چهره‌های زیبا استفاده می‌کند. به همین دلیل مخاطب فرصت می‌یابد تا به‌جای صورت مساله به عمق و محتوای آن ورود کند و تصویری از دنیای دخترانی را شاهد باشد که برخلاف نشاط و شور و حال ظاهری پر از رنج و افسردگی است.

در واقع مسائلی که در این فیلم مطرح می‌شود از حیث اجتماعی و تربیتی جذاب است، اما خیلی وجوه دراماتیک نداشته و بیشتر به یک مستند اجتماعی شباهت دارد. ضمن این‌که شخصیت‌پردازی این ۳ نفر به ویژه در برخی موقعیت‌های عاطفی دارای منطق روان‌شناختی و عقلانی نیست، مثلا احساس حاملگی شوکا در اپیزود سوم در قیاس با رفتارهای عادی و طبیعی‌اش در همان تیمارستان متضاد است. افسردگی شوکا با توهم و روان‌پریشی اشتباه گرفته می‌شود و تصویری دقیق و علمی از موقعیت روانی او ترسیم نمی‌شود. این اغراق و یکسونگری در موقعیت معصومه و یاسی هم قابل ردیابی است. فرار کردن معصومه و خودکشی یاسی خیلی زودتر از زمان منطقی‌اش رخ می‌دهد.

اساسا فیلم دختران دست روی مسائل حساسی از دنیای نوجوانی دختران می‌گذارد اما آن را چندان در بستر یک ساختار دراماتیک قرار نمی‌دهد و با نوعی شتاب‌زدگی از کنار موقعیت‌ها و شخصیت‌پردازی‌ها می‌گذرد و انگار قصد دارد که کلی حرف جذاب را در زمانی فشرده با قصه‌ای ناتمام روایت کند. به عبارت دیگر مسائلی که به عنوان دغدغه و چالش‌های هویتی دختران در فیلم مطرح می‌شود دارای وسعت زیادی است اما عمق کمی دارد و سطحی و ساده‌انگارانه است.

تناقض مهمی که در درونمایه اثر می‌توان یافت تضاد کارگردان در نسبت با سوژه فیلم است. به این معنی که وی قصد داشته تا مخاطب بویژه خانواده‌ها را به تامل در موضوع فیلم و آسیب‌هایی که دختران را تهدید می‌کند وادارد، اما در عمل بیشتر از وجوه احساسی و عاطفی آنها بهره می‌گیرد و فرصت تدبر عقلانی در این باره را از مخاطب می‌گیرد. به عبارت دیگر کارگردان بیشتر می‌خواهد با برانگیختن احساسات تماشاگر او را نسبت به موضوع فیلم حساس کند در حالی که سوژه یک مساله کاملا عقلانی و قابل تامل است که باید فارغ از قضاوت‌های عاطفی و پیشداوری‌های ذهنی مورد نقد و بررسی قرار بگیرد.

اگرچه نام و موضوع فیلم دختران است و درباره دختران است، اما مخاطب اصلی آن پدر و مادرانی هستند که دختر دبیرستانی در خانه دارند و مهم‌ترین و بحرانی‌ترین دوران زندگی خود را طی می‌کنند. دختران بیش از آنکه یک فیلم داستانی بلند باشد به داستان‌های کوتاه و مستند اجتماعی شباهت دارد که تصویر و تحلیلی نه چندان عمیق از مشکلات دنیای دختران ترسیم می‌کند.

سید رضا صائمی