چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
دموکراسی تجویزی
تحول در میانمار اتفاقی از بالا به پایین بود. از این لحاظ با بهار عربی، سقوط کمونیسم در اروپا و برکناری سوهارتو رییسجمهور اندونزی متفاوت است.
در مقاطع حساس، خطر اعتراضات گسترده این اتفاق را پیش راند. مشاوران دولت در سال ۲۰۱۱ عنوان کردند که نگران بهاری عربی در خیابانهای «یانگون» هستند. ارتش پیش از این اعتراضاتی مانند انقلاب زعفرانی در سال ۲۰۰۷ و جنبش دموکراسیخواهی در سال ۱۹۸۸ را به شدت سرکوب کرده بود. معترضان سال ۱۹۸۸ در انتخابات سال ۱۹۹۰ به پیروزی رسیدند؛ اما دولت نتیجه را ملغی اعلام کرد. اکنون اما میانمار یکی از نمونههای نادر تحول یک رژیم تمامیتخواه از درون است.
در ابتدای هزاره سوم مشخص شده بود که چند دهه تسلط سوسیالیسم برمهای در دوران «نهوین» و متعاقب آن کاپیتالیسم در دوران «تان شووه» برای این کشور سابقا ثروتمند تنها فقر و تنگدستی به جای گذاشته است. در سال ۲۰۰۳ دولت نقشه راه هفت مرحلهای خود برای گذار به دموکراسی را معرفی کرد. یک کنوانسیون ملی قانون اساسی جدید را طراحی کرد و در رفراندوم سال ۲۰۰۸ به تصویب عمومی رسید. انتخابات در سال ۲۰۱۰ برگزار شد و همه چیز حسابشده پیش میرفت. «تین سین»، رییسجمهور جدید که در ماه مارس سال ۲۰۱۱ کار خود را آغاز کرد، دستنشانده تان شووه، رییسجمهور قبلی، بود. یک شهروند سوئیسی که در دهه ۲۰۰۰ در میانمار برای چند نهاد بینالمللی کار میکرد، میگوید: «چیز عجیبی نبود، همه چیز طبق برنامه پیش رفت. تردیدی نیست که تان شووه معمار دموکراسی فعلی است.»
با این وجود، آن دموکراسی که تان شووه و فرماندهانش در ذهن داشتند با آنچه غربیها از این واژه میفهمند به طور کل متفاوت بود. حاکمان نظامی نسخه خود را «دموکراسی انضباطی» مینامیدند. در این نسخه هر اتفاقی که در انتخابات میافتاد بر قدرت فراوان ارتش تاثیری نداشت. با این حال، این ایده برای جلب حمایت عمومی مخالفان برای ترمیم اقتصاد ویران کشور مطرح شده بود.
تین سین میدانست که این آزادیهای اندک آنقدر نیست که آمریکا و اروپا را به لغو تحریمها ترغیب کند یا حتی حمایت مخالفان به رهبری «خانم سان سو چی» را جلب کند. به همین دلیل، وقتی به قدرت رسید اصلاحات دموکراتیک را بیش از آنچه تان شووه در ذهن داشت؛ پیش برد. نیازی فوری وجود داشت. در سال ۱۹۶۲، میانمار با معادن و جنگلهای غنی، وفور برنج، نفت و گاز، با درآمد سرانه ۶۷۰ دلار، یعنی سه برابر اندونزی و دو برابر تایلند، یکی از ثروتمندترین کشورهای منطقه بود. در سال ۲۰۱۰ و بر اساس تخمین صندوق جهانی پول، میانمار کمترین میزان درآمد سرانه را در جنوب شرق آسیا داشت. با آنکه باقی کشورهای آسیایی رو به رشد بودند، این کشور رو به عقب حرکت میکرد. تفاوت میانمار و کشورهای همسایهاش غیرقابل انکار بود. تین سین در نهایت به طور عمومی عنوان کرد که «همچنان افراد زیادی هستند که زندگیشان نبردی با فقر است. زندگی بخور و نمیری دارند.»
اما برای بازسازی اقتصادی، کشور نیاز به پایان تحریم از سوی غربیها داشت. در دوره تحریم، این کشور به شدت به چین که به شدت در پی منابع ارزان است، وابسته شده بود. سدها، راهها و خطوط انتقال نیرو توسط چینیها ساخته میشد. چینیها که مدتها از این فرصت بهره برده بودند، از تصمیم ناگهانی تین سین برای توقف بزرگترین پروژه عمرانی میانمار، یعنی سد ۶/۳ میلیارد دلاری ماییتسون، حیرتزده شدند. رییسجمهور ۶۸ ساله با قامتی متواضع و شخصیتی غیرکاریزماتیک که به نظر میرسید نظر مستقلی ندارد ناگهان با این تصمیم خود را از اسلافش متمایز ساخت. او میخواست به وابستگی بیش از حد کشورش به چین خاتمه دهد و به نظر قوم کاچین که با ساخت سد مخالف بودند، توجه کند.
ژو فنگ، استاد مطالعات بینالملل دانشگاه پکن میگوید که تغییر نظر میانمار در باره سد ماییتسون زنگ خطر را در دولت چین به صدا درآورد؛ چراکه دولت جدید آمریکا نیز به همکاری با میانمار جدید متمایل بود و این منافع چین در میانمار را با خطر مواجه میکرد.
● یک گام از ما، یک گام از شما
دولتهای پیشین آمریکا همواره به میانمار برچسب خطر برای صلح جهانی را میچسباندند. اما زمانی که باراک اوباما رییس جمهور شد، نوید داد درصورتی که رژیمهای سرکش دست از خصومت بردارند، آمریکا نیز چنین خواهد کرد. راهبردی که در مورد ایران و کرهشمالی به جایی نرسید، اما میانمار را نرم کرد. پس از آنکه دولت اوباما در اوایل سال ۲۰۰۹ بر مسند قدرت نشست، دستور بازبینی سیاستهای آمریکا در قبال میانمار داده شد. این بازبینی بسیار محتاطانه بود و در حالی که باب گفتوگو را باز کرد، اما تحریمها را حفظ کرد. در آغاز به نظر میرسید که این اقدام به نتیجه نرسد. اما چنانچه درک میشل سفیر کنونی آمریکا در میانمار میگوید: «از ابتدا معلوم بود که تین سین فرد متفاوتی است. او کسی است که آمریکا میتواند با او گفتوگو کند.»
از آن زمان به بعد نوید کاهش انزوای کشور و کاهش تحریمها در مقابل اصلاحات سیاسی بهویژه آزادی زندانیان سیاسی میرفت. تین سین هرچه را که از او خواسته شد، انجام داد. سفر اوباما به یانگون در ماه نوامبر سال گذشته به معنی تایید اصلاحات در این کشور تلقی شد.
برخی بر این باورند که تجدید رابطه غرب با میانمار شتابزده بود. این در حالی مطرح میشود که آمریکاییها همه مراحل و اقدامات را به تایید خانم سو چی رهبر مخالفان دولت میرساندند. در ماه اوت سال ۲۰۱۱ تین سین خانم سو چی را به کاخ ریاستجمهوری دعوت کرد که به معنی این بود که تین سین برای جلب حمایت آمریکاییها به تایید او نیازمند است.
تجدید روابط آمریکا با میانمار یکی از جلوههای بیرونی رو آوردن این کشور به سمت آسیا است که برخی معتقدند با هدف تلاش برای محدود کردن قدرت چین انجام میشود. ورود میانمار به اردوگاه غرب میتواند موفقیت بزرگی برای آقای اوباما باشد.
● آیا کهنهسربازان ناپدید میشوند؟
همه تفاسیر اقتصادی، داخلی و راهبردی برای تحول میانمار اتفاق نظر دارند که میانمار میتواند یک کشور دموکراتیک نرمال باشد؛ اما این به ارتش بستگی دارد. طی دهههای متمادی این نهاد قدرتمند ۳۵۰ هزار نفری بر همه جنبههای زندگی در میانمار تسلط داشته است. اگر قرار است تغییری واقعی اتفاق بیفتد، نه تنها باید جنگ ارتش و قوم کاچین و سایر اقوام متوقف شود، بلکه باید مهار ارتش در دست مجلس و اقتصاد قرار بگیرد.
این جایی است که محدودیتهای فرآیند از بالا به پایین آشکار میشود. قانون اساسی سال ۲۰۰۸ توسط ارتش مطرح شده بود و یک قفل غیردموکراتیک به قدرت زده بود تا اطمینان حاصل شود که ارتش کنترل انتقال را بر عهده دارد. ارتش حدود یک چهارم کرسیهای پارلمان ملی و فدرال را به صورت غیر انتخابی برای خود در نظر گرفته است و قانون بدون نظر ارتش قابل تغییر نخواهد بود. همچنین ارتش قدرت کنترل امور خود و برخی وزارتخانههای غیرنظامی را نیز بر عهده دارد. همه وزرای فعلی مانند تین سین افسران سابق ارتش هستند.
ارتش توسط آنگ سان، پدر خانم سوچی مردی که میانمار را به استقلال از بریتانیا هدایت کرد، تشکیل شد. ارتش خود را تنها نهادی میداند که میتواند میانمار قابل انشقاق را به عنوان یک کشور متحد نگه دارد. ارتش هرگونه حرکت به سمت دموکراسی بیشتر را به دلیل آنکه آن را تفویض اختیار به گروههای قومی مانند کاچین میداند، متوقف خواهد کرد؛ چراکه این حرکتها موجب کماهمیت شدن ارتش و کاهش بودجه آن خواهد شد.
همچنین ارتش و حزب نماینده آن در پارلمان در مقابل گسترش اقتصاد لیبرالیستی ایستادگی میکنند؛ چراکه قدرت انحصاری کسبوکارهای افسران سابق ارتش را محدود میکند. به عنوان مثال دو هلدینگ اقتصادی بزرگ در میانمار در تمام بخشهای اقتصادی نقش دارند.
مردم میانمار هر بار خود را برای واکنش تندروهای ارتش آماده کرده بودند که موجب مخاطرات اقتصادی و قانونی میشد؛ اما این واکنشها تا حال رخ نداده است. ریچارد هورس میگوید: «تاکنون ارتش تغییرات را مانند سایرین پذیرفته است.» حتی هلدینگهای بزرگ وابسته به ارتش انحصار خود را در بازارهایی مانند اتومبیل، روغنهای خوراکی، سیگار و آبجو از دست دادهاند. او میگوید: «اینها موفقیتهای بزرگی هستند.»
تغییرات بزرگتر از طریق بازنگری قانون اساسی صورت میگیرد. چیزی که یک سال پیش قابل تصور نبود و اکنون از طریق حزب نماینده ارتش در حال پیگیری است. این تغییرات میتواند پایههای قدرت سیاسی ارتش را تکان داده و آنگ سان سوچی را به رییسجمهور تبدیل کند.
مترجم: مینا خرم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست